آشوب موردپذیرش نیست، اما نمیتوان منکر شد که بخش زیادی از مردم از ماجرای بنزین رضایت ندارند. ازقضا عموم ناراضیان، از طبقات متمول جامعه نیستند و احتمالا بخش عمدهای از آنها، قرابت فکری و همدلی بیشتری با نظامی دارند که برآمده از رأی خودشان است. اتفاقا شاید بیشتر ازاینجهت آزردهخاطر باشند که حس کنند آرمانهای انقلابی که دل درگرو آن داشتند و آن را نهضت مستضعفان و حامی پابرهنگان میدانستند، بعضا توسط مسئولان رعایت نمیشود. دراینباره گفتنیهایی هست:
اول. مسلما بیشترین تقصیر متوجه دولت است.
الف. شکی نیست که موضوع نرخ بنزین و بهطورکلی یارانههای انرژی نیاز به یک جراحی داشت، اما میشد مانند برخی ادوار گذشته و بر اساس مجوز مجلس شورای اسلامی، این افزایش قیمت، پلکانی و در طول سالیان گذشته صورت پذیرد تا پس از جهش قیمتها در سال گذشته، مجددا شوک جدیدی به جامعه و بازار تزریق نشود.
ب. دولت در اطلاعرسانی بسیار نپخته و بدعمل کرد. کسانی که ادعای حقوقدانی دارند، باید بدانند که باقیمت کالایی مانند بنزین که اکثر شهروندان با آن سروکار دارند، نمیتوان پادگانی برخورد کرد. مگر ابزار رسانه و عقل و استدلال را از کسی گرفتهاند که شب بخوابیم و صبح با افزایش قیمتها مواجه شویم؟ حتی اصحاب رسانه نیز، صبح همان روز پنجشنبه از طریق معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد از افزایش قیمتها مطلع شدند و مجالی برای کار رسانهای اقناعی نیافتند.
پ. عجیبتر از نحوه اطلاعرسانی و اقناع دولت قبل از اعمال افزایش قیمت، نحوه مواجهه دولتیها با موضوع پس از اجرای طرح است. دولت بهجای آنکه با اعتمادبهنفس، با استدلال از تصمیم خود دفاع کند، از همان ابتدا فضا را به سمتی برد که مردم تصور کنند این تصمیم نظام است. گویی خود از همان ابتدا میدانند مشکلی در کارشان هست و حاضر نیستند مسئولیتش را بپذیرند. از سوی دیگر، دولتی که رئیسش در چند سال گذشته و ازجمله در هفتههای اخیر در سفر استانی، سایر قوا و نهادها را در سخنرانی رسمی تخریب کرده، چطور انتظار دارد مردم در هنگامه سختی، همدلی و همگامیاش با سایر قوا را بپذیرند؟
دوم. متهم ردیف دوم در ماجرای اخیر، مسئولان غیردولتی و بهویژه نمایندگان مجلس هستند. کسانی که علیرغم آنکه از افزایش قیمت بنزین مطلع بودند، اما دم برنیاوردند و پس از اجرای طرح و مشاهده واکنش مردم، ناگهان ژست قهرمان و دلسوز به خود گرفتند و تلاش کردند از تصمیم دولت اعلام برائت کنند، بهویژه آنکه بسیاری از مواضعشان ازجمله ارائه طرحهای فوریت دار برای لغو گرانی، باعث تشدید آتش ناآرامیها و امیدوار کردن عوامل میدانی برخی اغتشاشات شد.
لازم به تذکر است که مراجع عظام تقلید، فعالان سیاسی و اجتماعی و اصحاب رسانهای که از پیش مطلع نبودند یا نقشی در این طرح نداشتند، از این موضوع مستثنا هستند و اگر هم انتقاد یا ابراز نگرانی میکنند، جنسش با منفعتطلبی برخی مسئولان متفاوت است.
سوم. اما یکی از ارزندهترین درسهای ماجرای اخیر، نحوه موضعگیری رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلسوزی ایشان است. امامی که در ماجرای پایان جنگ، تمام تبعات و مسئولیت پایان جنگ را شخصا پذیرفت و جام زهر نوشید، اینک خلفی دارد که جور بسیاری از کمکاریها و ضعف مسئولان را میکشد و در برابر آتش فتنهای که دیگران باعث اش شدهاند، یکتنه میایستد. ایشان حتی دیروز صبح در ابتدای درس خارج فقه خود، مواضع خود را صریحا بیان کرده و پای تصمیم سران قوا ایستادند تا با یکپارچه کردن حرف و عمل مسئولان، در ادامه روز، هیچ مسئول و مقامی در هیچ کجا و بهویژه مجلس، باعث تضعیف مصوبه سران قوا نشود. از طرفی معلوم است که اگر دولت با مشاهده ناآرامیها، از تصمیم خود عقبنشینی کند، پیام بزرگی به بدخواهان ایران اسلامی مبنی بر ضعف نظام در برابر اغتشاش خواهد داد و این یعنی این کشور دیگر رنگ آرامش را نخواهد دید، چراکه هر تضمینی از سوی حاکمیت، با اردوکشی خیابانی مواجه خواهد شد.
نکته پایانی خطاب به دولت و مجلس است. وقتی شما با عملکرد و مواضعتان و با فاصله گرفتن از مردم، موجب ریزش سرمایه اجتماعی خود میشوید، در هنگامه بحران هم توان و مقبولیت حل مشکل و اقناع مردم را نخواهید داشت و بار به دوش رهبر انقلاب و سایر دستگاههای نظامی و انتظامی خواهد افتاد که با مظلومیت، حتی شهید میدهند، اما نمیگذارند کسی امنیت مردم را مختل کند.
سید محمد بحرینیان