منظومه آیات، روایات و کلام بزرگان را که میبینیم، مملو از تکریم و احترام به بزرگترهاست. سیره اهلبیت (ع) هم مؤید توجه به جایگاه و حرمت معمرین و سالخوردگان است؛ حتی در امور معیشتی و اقتصادی؛ تا جایی که ازکارافتادگان، سهم و مستمری از بیتالمال داشتند.
در دنیای امروز و حتی غرب، بازنشستگان و سالخوردگان از امکانات ویژهای برخوردارند؛ چراکه به تجربه دریافتهاند یک زن یا مرد کهنسال، بهمراتب مخارج بالاتری بهواسطه عائله گستردهتر، کهولت سن و بیماریهایی که طبیعتا عارض میشود، تفریح و سفرهایی که برای گذران اوقات فراغت و بازنشستگی این افراد لازم است و بسیاری از عوامل دیگر خواهند داشت؛ فلذا دولتها سعی میکنند با ارائه تسهیلات و در اختیار قرار دادن امکانات خاص به این افراد آسیبپذیر، در راستای تکریم و حفظ حرمت بازنشستگان و سالمندان گام بردارند.
از سوی دیگر، سالمندی و بازنشستگی، پایان طبیعی دوره کاری و بخشی از زندگی هر کارمند و کارگزار جامعه است، به همین جهت، اگر زحمتکشان جامعه در پایان دوره کاری خود تکریم نشوند، نهتنها ظلم به خودشان و خانوادههای آنهاست، بلکه باعث دلسردی عموم کارمندان و کارگرانی میشود که دوره بازنشستگی خود را انتظار میکشند.
گزارشهایی که از میزان دریافتی بازنشستگان مجموعههای مختلف کشوری و لشکری بهدستآمده، نشان از بیتوجهی به این قشر عظیم است. افرادی که پس از ۳۰ سال خدمت در جایجای این کشور، توقع یک آرامش نسبی در کنار خانواده و احیانا عروسها، دامادها و نوهها دارند، اما باید کار را از سر بگیرند چون میدانند با حقوق بازنشستگی، نشستن خطاست ولو دیگر رمق چندانی برای برخاستن نداشته باشند، اما حقوق بازنشستگی، چرخ زندگیشان را نمیچرخاند. جبر روزگار، به آنها اجازه استراحت نمیدهد؛ میدانند که باید بیشتر کار کنند؛ بیشتر از همه آن ۳۰ سال خدمت؛ تا خرج خودشان، همسرشان و فرزندانشان را بپردازند، فرزندانی که یا دم بختاند و نیاز به هزینههای مسکن و عروسی و جهیزیه دارند، یا به خانه بخت رفتهاند و با نوهها، گاهوبیگاه یاد پدربزرگ و مادربزرگ میکنند.
طنز تلخ ماجرای بازنشستگان مثل فرهنگیان است؛ بعضی مسئولان میگویند چون تعدادشان زیاد است، نمیشود برایشان کاری کرد و بودجه نداریم و از خود نمیپرسند مگر یک انسان چقدر و تا چه سنی میتواند کار کند. نکتهای که باعث شده نگارنده بارها موضوعاتی مثل بازنشستگان یا جانبازان را با مناسبت یا بیمناسبت یادآوری کنم و از آلامشان بنویسم، آن است که این دو گروه شریف، در دوران اوج جوانی و توانمندی، خود را کاملا وقف این کشور کردند و برای امنیت و پیشرفت کشور، به بهای از دست دادن سلامتی و عمر خود هر کاری کردند و این حقشان نیست که حالا مورد بیتوجهی و بیمهری باشند و کرامتشان حفظ نشود، بهویژه آنکه جانبازان و سالمندان، نور چشم ما هستند و معلوم نیست آفتاب وجودشان تا چه زمانبر افق زندگی ما بتابد.
نویسنده : مسعود پیرهادی