اخبار سیاسی- روزی که با ریشه گرفتن از پیشینه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تجربه انقلاب ۱۳۵۷ و بصیرت انقلابی دانشجویان پیرو خط امام (ره) به نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
بدون شک پدید آوردن چنین افتخاری و لقب گرفتن آن به نام انقلاب دوم، جز با بازی بینظیر مردم استکبارستیز و دانشجویان آگاه و با بصیرت میسر نبود؛ بازیگرانی که همواره حامی مظلومان و خار چشم مستکبرین بودند.
خبرنگاران ما به مناسبت پاسداشت این روز فرخنده، به مصاحبه با حسین شیخالاسلام، یکی از نقش آفرینان این روز غرورآمیز رفتند تا برگ دیگری از دفتر حال و هوای آن روزها و اتفاقات را ورق بزند.
متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
امام(ره) از ابتدا در جریان تسخیر سفارت نبود
از حضور خود و اتفاقاتی که در آن رو برایتان افتاد تعریف کنید.
شیخ الاسلام: من قبل از تسخیر در جریان نبودم و روز حادثه و بعد از آن بچهها به سراغم آمدند؛ به دلیل فعالیتهای سیاسی که در خارج از کشور داشتم، من را میشناختند و به من اعتماد داشتند. آن زمان در وزارت ارشاد، مقالاتی را که علیه ایران نوشته میشد پاسخ میدادم؛ من به صورت کامل در جریان تمام برنامه نبودم و از بعدازظهر آن روز در جریان این اتفاقات قرار گرفتم.
اشتباه بزرگ آمریکاییها این بود که شاه را که مورد تنفر ملت ایران بود به کشور خود برده بودند؛ البته شاه از نظر آنها خوب بود، چراکه نوکر آنها بود و هرکاری که میخواستند، به واسطه شاه انجام میدادند و به واسطه او ایران را چپاول میکردند و منطقه را با پول، جان و ناموس ایرانیها، به نفع خود اداره میکردند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آمریکاییها شاه را دوباره به قدرت رسانده بودند، او به یک نوکر حلقه به گوش برای آنها تبدیل شده بود.
آن زمان که شاه در دنیا دربهدر بود و ما در صدد برگرداندن او به کشور و محاکمهاش بودیم، آمریکاییها به بهانه انساندوستی و مسائل درمانی، او را به کشور خود بردند؛ در آن زمان «هنری پرشت» که رئیس میز ایران در وزارت امورخارجه آمریکا بود، به دیدار مرحوم دکتر یزدی که وزیر خارجه دولت موقت بود آمد و طی ارائه توضیحاتی اعلام کرد که شاه را برای درمان به آمریکا می بریم؛ مرحوم دکتر یزدی به او میگوید این کار غلط است و باعث واکنش مردم ایران خواهد شد؛ بعد از این موضوع، وزارت خارجه ایران با ارسال یادداشت رسمی به آمریکا، اعلام میکند هر اتفاقی که بیفتد، مسئولیتش به دوش آمریکا خواهد بود.
در آن روز، دانشجویان بعد از مدتها برنامهریزی دقیق، سفارت را محاصره کردند و آن را به تسخیر درآوردند. برای مثال، دانشجویان سوار بر اتوبوسهای دو طبقه میشدند و اطراف سفارتخانه رفتوآمد میکردند تا راههای ورود به سفارتخانه و اطلاعات کاربردی مربوط به سفارتخانه را پیدا کنند تا روز تسخیر با مشکل مواجه نشوند. امام خمینی(ره) از ابتدا در جریان این تحرکات و اتفاقات نبود و قرار بود اگر امام(ره) اقبال خوبی به این ماجرا نشان ندادند، افراد حاضر، از سفارت خارج شوند و آن محل را ترک کنند.
تنها خواست دانشجویان و مردم ایران این بود که شاه به ایران بازگردانده شود تا در حضور ناظران بینالمللی محاکمه شود که خواست معقولی به نظر میآمد. بعد از اینکه شاه به کشور بازگردانده نشد، مردم با تصرف سفارت آمریکا قصد داشتند کارکنان سفارت را با شاه که به تازگی به آمریکا گریخته بود تبادل کنند که آمریکاییها حاضر به این کار نشدند.
دشمنی آمریکا با ایران، بعد از انقلاب آغاز شد نه بعد از تسخیر سفارت
آیا این یک خواست مردمی بود که توسط دانشجویان محقق شد؟
شیخ الاسلام: دانشجویان به عنوان قشر پیشرو و احتمالاً به قصد جلوگیری از تکرار اتفاقات سال ۳۲ این کار را کردند. اما ملت ما در سال ۵۸ تفاوتهای زیادی با مردم سال ۳۲ داشتند و امام(ره) هیچ شباهتی به مصدق نداشت؛ این تفاوتها وجود داشت اما آن آمریکای احمق متوجه این ماجرا نشد و اصرار به بازنگرداندن شاه داشت. البته هنوز نمیدانیم آمریکا از این اقدام چه قصدی داشت که با وجود یادداشتها و تحلیلهایی که وزارت خارجه برایشان ارسال کرد، حاضر به بازگرداندن شاه نشدند، اما هر طرح و نقشهای که در سر داشتند، با شکست مواجه شد.
نظراتی وجود داشت که آمریکاییها شاه را کشتهاند، چون مدتی بعد از اینکه شاه از آمریکا خارج شد، به علت بیماری درگذشت و طبق گفتههای برخی افراد، آمریکاییها میخواستند شاه را بکشند تا صورت مسئله را به صورت کلی پاک کنند.
عدهای معتقدند که این تسخیر هزینههایی برای کشور به همراه داشت و باعث تحریمها شده است که این صحبتها کاملاً غلط است، چون آغاز تحریمها و دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی، از پیروزی انقلاب به بعد بود و تحریمها و فشارهای آمریکا از ابتدا همراه انقلاب بود و ربطی به تسخیر لانه جاسوسی ندارد.
کشف اسناد همکاری آمریکا با قبایل برای ایجاد ناامنی در لانه جاسوسی
آیا اسنادی وجود دارد که نشان دهد سفارت آمریکا در ایران به معنای واقعی محل جاسوسی و خرابکاری بود؟
شیخ الاسلام: بعد از اینکه سفارت به تسخیر دانشجویان درآمد و اسناد موجود جمعآوری شد، اسنادی در خصوص برنامهریزی آمریکاییها در بین اقوام محلی در شهرهای مختلف کشور کشف شد که طبق این اسناد، آنها قصد داشتند با ارتباط با افراد موثر در تحریک قومیتها در شهرهای مختلف کشور، بین این اقوام اختلافافکنی کنند و از این طریق میخواستند در کشور آشوب به پا کنند.
سبک کاری آمریکاییها این طور بود که وقتی میخواستند به کسی نفوذ کنند، از افراد نزدیک به آن فرد شروع میکردند، یعنی با وعدههای مختلف به نفرات نزدیک آن شخص، نزدیک میشدند و از آن فرد اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت میکردند؛ آمریکاییها بعد از مطالعه فراوان در خصوص شخصیتهای اطراف امام(ره)، وقتی امام(ره) در پاریس بودند، بنیصدر را به عنوان بهترین گزینه پیدا کردند.
منابع ایرانی در اسناد سیا دارای اسم رمز بودند تا شناسایی نشوند و اسم رمز بنیصدر اسدی لور بود. اسنادی در این رابطه پیدا شد که نشان میداد یکی از اعضای شاخص سازمان اطلاعات آمریکا، تحت عنوان تاجری که در ایران سرمایهگذاری داشت و نگران شلوغیهای تهران در سالهای ۵۷ است، با بنی صدر در پاریس دیدار میکند تا از او کمک و مشاوره در خصوص حفظ سرمایهگذاری خود بگیرد. این ارتباط زمانی که بنی صدر به تهران میآید هم ادامه داشت و این دو نفر در تهران هم دیدارهایی با یکدیگر داشتند.
در یکی از اسنادی که در خصوص دیدارهای این دو نفر پیدا شده، اینطور نوشته شده است: «به او پولی دادم، ولی از او چیزی نخواستم، فکر میکنم او فهمید معنی این پول دادن یعنی چه.»
سند دیگری مبنی بر حضور آمریکاییها و جاسوسان آنها در منطقه کبکان و بهشهر پیدا شد که در آن نوشته بود: «به سرایدار آنها بگو چمنها را کوتاه کند و آب استخر را خالی کند.» که وقتی از مامور سیا معنی این جمله را پرسیدیم، گفت این جمله معنی دیگری نداشت؛ چون ما به این دو ایستگاه جهت زیر نظر داشتن تستهای اتمی شوروی نیاز داشتیم، باید از آنها مراقبت میکردیم که به آنها آسیبی نرسد تا بعدها که میخواستیم به آنجا برگردیم، بتوانیم به راحتی استفاده کنیم؛ بخش عجیب این ماجرا جایی بود که ماهوارههای آنها که از بالای کشور ایران رد میشدند، این اخبار را برای آنها فرستاده بودند. آمریکاییها مدام به ما میگفتند که ما خداپرست هستیم، به همین خاطر شما بالاخره به ما کمک خواهید کرد.
طبق بند ۵۲ منشور ملل متحد، کار دانشجویان دفاع مشروع محسوب شده و درست بود
آیا انگیزه دانشجویان صرفاً بازگرداندن شاه بود؟
شیخ الاسلام: آمریکاییها با بردن شاه به داخل کشورشان عزت ملت ایران را لگدمال و به شهدا و ملت ایران توهین کرده بودند؛ دانشجویان در کنار انگیزهای که برای بازگرداندن شاه داشتند، برای حفظ عزت ملی مردم ایران، این واکنش را به اقدام آمریکا نشان دادند؛ طبق بند ۵۲ منشور ملل متحد، کار دانشجویان که دفاع مشروع محسوب میشد، درست و طبق قوانین بینالملل بود و اگرچه این قوانین طبق منشور بود، ولی چون توسط دولتها نوشته شده بود و دولتهای زورگو در آن بیشترین دخل و تصرف را داشتند، ظالمانه نوشته شده است.
در مقابل، در درجه اول، آمریکاییها نباید شاه را به کشورشان راه میدادند، در درجه دوم تجربهای مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پیش روی ما بود که نباید از یک سوراخ دو بار گزیده میشدیم.
آنهایی که به کنوانسیون وین استناد میکنند باید توجه کنند که این کنوانسیونها ذیل منشور نوشته شده است و منشور به آنها ارجحیت دارد؛ البته قوانین بینالمللی ظالمانه است و در آن روز شرایط انقلاب پایبندی به این قوانین ظالمانه نبود.
پس به عقیده شما اگر آن ۴۰ هزار مستشار، نیروی نظامی بودند، تسخیر لانه جاسوسی نمیتوانست به این اندازه موثر باشد؟
شیخ الاسلام: البته باید این را بگویم که اکثر این چهل هزار مستشار، نظامی بودند. اگر کلیتر بخواهم بگویم، باید بگویم خون، پول، جان و ناموس این مردم در راستای منافع آمریکا صرف و نفت در ایران به خاطر آمریکاییها تولید میشد.
در زمانی که یک میلیون بشکه نفت در روز نیازهای کشورمان را تامین میکرد، به طور متوسط ۶ میلیون بشکه در روز برداشت میکردیم و براساس نیاز آمریکاییها در بازار، به دستور آنها، هر روز این رقم تغییر پیدا میکرد.
امام(ره) دوست نداشت کارتر رئیس جمهور آمریکا بماند
با توجه به اینکه تحلیلگران آمریکایی معتقد بودند که این ماجرا باعث تغییر نتیجه انتخابات شده است، یعنی کارتری که میتوانست در دور دوم به راحتی به پیروزی برسد، بعد از این قضیه، عرصه را به ریگان واگذار کرد؛ میتوان گفت این حرکت، یعنی تاثیرگذاری در نتایج انتخابات ریاست جمهوری، در داخل مهندسی شده بود و بخشی از هدف تسخیر لانه جاسوسی، تاثیرگذاری در این نتایج بود یا خیر؟
شیخ الاسلام: نه قضیه فقط بازگرداندن شاه به کشور و تحقق محاکمه او بود؛ اگرچه کارتر با وعدههای دروغ و پشتیبانی بیمورد از شاه و بختیار رئیس جمهور بدی برای آمریکا بود و امام(ره) این را گفتند که کارتر، بد رئیس جمهوری برای آمریکا است.
وقتی شاه قصد فرار از کشور داشت، بختیار را به نخست وزیری انتخاب کرد. در آن شرایط هر احمقی به جز کارتر میدانست که بختیار گزینه خوبی برای نخست وزیری کشور در آن شرایط نخواهد بود؛ به همین خاطر امام(ره) تصمیم گرفت سیلی محکمی به او بزند و وقتی کارتر هیچ جایگاهی در کاخ سفید نداشت، به استقبال کارمندان سفارت آمریکا رفت.
در میان صحبتهای شما آمده بود که دانشجوها بعد از اینکه وارد سفارت شدند، به امام(ره) اطلاع دادند و قرار شد اگر ایشان اجازه ندادند، آنجا را ترک کنند. چرا دانشجویان این اقدام را انجام دادند و چه کسی در این مدت رهبری دانشجویان را برعهده داشت؟
شیخ الاسلام: بعد از قضیه الجزایر، دانشجویان به این نتیجه رسیده بودند دولت موقتی که در حال حاضر سر کار است، توانایی بازگرداندن شاه را ندارد و نمیتواند جلوی اقدامات آمریکا در داخل ایران را بگیرد.
به محض مطلع شدن امام(ره) از این ماجرا، ایشان پسرشان مرحوم حاج احمد آقا را به سفارتخانه میفرستند؛ احمد آقا پس از حضور در محل و بررسی وضعیت دانشجویان حاضر در این حرکت و شرح شرایط برای امام(ره)، از جانب ایشان دستور داد که دانشجویان خوب جایی را به دست آوردند، موقعیت به دست آورده را تثبیت کنند.
علت اینکه امام(ره) از این واقعه به عنوان انقلاب دوم یاد میکند چیست؟
شیخ الاسلام: شاید استفاده از این لفظ به این خاطر باشد که در سال ۵۷، مخاطب آن انقلاب مردم ایران بودند و در آن ماجرا که از آن به عنوان انقلاب اول نام برده میشود، مردم ایران تحت تاثیر قرار میگیرند و تغییرات داخل ایران اتفاق میافتد. اما در انقلاب دوم یا همان سیزده آبان، جهان مخاطب ما قرار میگیرد و تغییرات در سطح کلان دنیا اتفاق میافتد. در این ماجرا تمام کسانی که در دشمنی با آمریکا بودند، پشت کشور ما قرار گرفتند و ما را به لحاظ تئوریک حمایت کردند.
قوانین بین الملل برای زورگویان نوشته شده است
با توجه به شواهد و مدارکی که آن زمان در سفارت آمریکا پیدا کردید و دست داشتن سفارت آمریکا در برخی خرابکاریها و لابیهای سیاسی در کشورهای مختلف، به نظرتان، امروز لزوم این حرکت در کشورهای دیگر حس میشود؟
شیخ الاسلام: قوانین بین الملل را دولتها نوشتهاند و دولتهای زورگو توانستهاند نظرات بیشتری بر آن به نفع خود وارد کنند. به همین دلیل بر اساس قوانین امنیت دیپلماتیک، افرادی که کارمند سفارت هستند، حتی اگر جاسوس باشند نمیتوانند توسط کشور دیگری دستگیر شوند و تنها باید توسط کشور میزبان اخراج شوند و بر این اساس است که جاسوسها در دنیا احساس امنیت دارند؛ قانون برای جاسوسها نوشته شده است و کشورهایی که قدرتمندتر هستند، حق جاسوسی دارند.
ما یک انقلاب اسلامی داشتیم که رهبری مانند امام(ره) آن را اداره میکردند و پشتوانهای مانند کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را نیز در عقبه آن داشتیم و به علت موقت بودن دولت آن موقع و نامشخص بودن قانون اساسی، این اتفاقات به وقوع پیوست.
اگر با شرایط امروز بخواهیم بررسی کنیم، نمیتوانیم به سفارت کشوری حمله کنیم، چون دولتی داریم که منتخب مردم است و میتواند از حقوق ملت در مجامع بینالمللی دفاع کند. اما در اول انقلاب دولت موقتی داشتیم که منتخب مردم نبود و تعصبی نسبت به مردم نداشت به همین دلیل و براساس بررسی شرایط هر زمان، حمله به سفارت سعودی را اشتباه میدانم، ولی تسخیر لانه جاسوسی را کاملاً درست میدانم.
آمریکاییها تسخیر سفارتخانه خود در ایران را بهانهای برای آغاز دشمنیهای آشکار با کشورمان قرار دادند و ادعا میکنند مناقشه میان ایران و آمریکا از از تسخیر لانه جاسوسی آغاز شد؛ آیا شما چنین نگاهی را قبول دارید؟
شیخ الاسلام: اگر به صورت کوتاه مدت بخواهیم نگاه کنیم، رابطه آمریکا با ایران از سال ۵۷ و بعد از انقلاب اسلامی خراب شد، ولی اگر بخواهیم بلندمدتتر به این قضیه نگاه کنیم، رابطه ایران و آمریکا از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ دچار تزلزل شد اما آمریکا با اتهامزنی به انقلابیون و افراد ارزشی به بهانه تسخیر لانه جاسوسی، این موضوع را به تاریخ ۱۳ آبان و تسخیر سفارتش در تهران نسبت میدهد.
اعتماد به آمریکا باعث ناامنی دنیا میشود
عدهای در داخل بر این باورند که مذاکره با آمریکاییها میتواند اتفاق خوبی باشد و باعث از بین رفتن دشمنیها و کنار گذاشتن کدورتها میشود؛ آیا چنین استدلالی را قبول دارید؟
شیخ الاسلام: در دنیای امروز درگیریهای ما و آمریکا بر سر یک چیز به اسم انرژی هستهای است که سالهاست به آن دست پیدا کردهایم؛ آمریکاییها به این اتهام که ایران قصد ساخت بمب اتم دارد، تحریمهای سنگینی بر کشور ما اعمال کردند و تنها راه برداشتن تحریمها را کاهش ظرفیت هستهای کشورمان قرار دادند. مسئولان ما برای اینکه تحریمها برداشته شود، به مذاکره با آمریکاییها رفتند ولی جز بدقولی چیزی از آنها ندیدند.
اما باید این را باور داشته باشیم که اعتماد به آمریکا غلط است، چون باعث افزایش زور زورگویان و در نتیجه ناامنی در دنیا میشود.
اگر جوانهای نسل امروز جای دانشجویان آن سال بودند همان کار را میکردند؟
شیخ الاسلام: قطعاً اگر این نسل هم در آن زمان حضور داشتند و آن شرایط را میدیدند، همان کار را میکردند، چون مسئله، اهانت به ملت و تحقیر عزت مردم ایران بود؛ پس اگر جوانان این نسل، با شور و هیجانی که امروز دارند، آن زمان حضور داشتند چنین کاری میکردند و لحظهای از انجام این کار دریغ نمیکردند.
تسخیر لانه جاسوسی از دستاوردهای انقلاب است
رهبر انقلاب بارها از اینکه چرا اسناد لانه جاسوسی به طور مطلوب به اطلاع مردم و به خصوص جوانان نرسیده است، گله کردهاند. به نظر شما مشکل اصلی در این رابطه چیست؟ آیا این عدم اطلاع رسانی عمداً انجام میشود و نیت سوئی پشت این قضیه است؟ به نظر شما از چه روشهایی میتوان این کار را انجام داد؟
شیخ الاسلام: حتماً و قطعاً آموزش و پرورش و وزارت علوم کوتاهیهای زیادی در این خصوص انجام دادهاند وگرنه اسنادی که در آن زمان به دست آمد به صورت یک کتاب درآمد و به زبانهای مختلف ترجمه شده است و مردم میتوانند در سراسر دنیا این اسناد را به دست آوردند و مطالعه کنند و تنها در داخل آمریکا، این اسناد اجازه انتشار ندارد. در صورتی که مردم آمریکا باید بدانند با پول و مالیات آنها این اتفاق افتاده است و این اسناد اهداف آمریکا از حضور در ایران را نشان میدهد و مردم آمریکا حق دارند بدانند کشورشان چه استفادهای از مالیاتهای آنها میکند، ولی از این حق محروم هستند.
به نظر علت اینکه نتوانستیم این اسناد را به درستی بین مردم تبیین و اطلاعرسانی کنیم و آموزش دهیم این است که ارزش این اسناد را به درستی متوجه نشدیم، در صورتی که یکی از نقاط قوت جمهوری اسلامی، همین واقعه ۱۳ آبان و قدرتی که آمریکا از آن میترسد، است.
اگر انقلاب اسلامی به وقوع نمیپیوست، امروز شاهد چنین قدرتی در سطح جهان و به دنبال آن ذلالت آمریکا در دنیا نبودیم. امروز به جز ایران کشورهای زیاد دیگری هستند که در مقابل آمریکا میایستند. ۱۳ آبان و تسخیر لانه جاسوسی یکی از نتایج و دستاوردهای انقلاب است.
ارزش هر چیزی به اندازهای است که خدا در آن وجود داشته باشد
به عنوان حرف آخر اگر حرفی نگفته باقی مانده است بفرمایید.
شیخ الاسلام: خیلی مهم است که بدانیم امروز کجا قرار داریم. درگیری ما با استکبار یک درگیری همه جانبه است که تعیین کنندهترین جنبه آن فرهنگی است، آنها میخواهند ما را شبیه خود کنند که اگر این اتفاق بیفتد، در این نبرد شکست خوردهایم؛ البته در این نبرد مسائل دیگر مانند اقتصاد نیز مهم است که اگر به آن توجه نشود، میتواند تاثیر زیادی بر کند کردن حرکت در مسیر انقلاب داشته باشد.
امروز فناوری نظامی در مقاومت از استکبار جلوتر است، تا جایی که ما در ماجرای سرنگونی پهپاد آمریکایی این قضیه را مشاهده کردیم؛ اینکه پهپاد آنها را ساقط کردیم ولی آنها نتوانستند واکنشی نشان دهند. اما در زمینههای اقتصادی و فرهنگی ضعف زیادی داریم.
این را بدانید ارزش هر چیزی به اندازهای است که خدا در آن وجود داشته باشد. انشاءاللّه که بتوانیم در زمینههای اقتصادی و فرهنگی هم مانند زمینههای نظامی به پیشرفت برسیم.