امروزه تعداد زیادی از افراد جامعه در هر رخداد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای شناخت ابعاد و اطلاعات مربوط به آن به شبکه های اجتماعی متکی هستند. حتی این شبکه ها در برهه هایی زمینه ساز برخی تحولات میدانی هم شده اند؛ از جمله این که برخی تحلیل گران اوجگیری اعتراضات و اغتشاشات دی 96 در ایران، جنبش وال استریت در آمریکا، اعتراضات اخیر عراق و ... را به این شبکه ها نسبت می دهند. اتکای کاربران به اطلاعات و اخبار منتشر شده در شبکه های اجتماعی به همراه خود پدیده نگران کننده و حتی بعضا خطرناک «بی اعتباری منبع» را ترویج داده است. مسئله ای که حتی گاهی گریبان برخی رسانه ها را هم می گیرد تا جایی که این شبکه ها را به محل مستعدی برای مجرمان، اعم از اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و ... تبدیل می کند.
اخبار سیاسی- در یک پژوهش دانشگاهی که به عنوان رساله دکترا با عنوان «اعتبار منبع در رسانههای اجتماعی؛ مطالعه موردی کانالهای خبری تلگرام» با مطالعه ۳۱۶۰ پُست خبری تلگرامی انجام شده است، مشخص شده که «36.2 درصد اخبار، فاقد منبع هستند.»(همشهری آنلاین؛۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ ) همچنین براساس یک پژوهش در دانشگاه «ام.آی.تی» که صدها هزار خبر جعلی منتشر شده در توئیتر طی سال های 2006 تا 2017 را بررسی کرده است، مشخص شده که «اخبار نادرست و جعلی 70 درصد سریع تر از اخبار درست و واقعی» بین کاربران بازنشر می شود. یعنی اخبار جعلی در شبکه های اجتماعی هم حجم قابل توجهی را تشکیل می دهند و هم زودتر بازنشر می شوند.
به عنوان نمونه، به تازگی در ماجرای ابتلای تعدادی از اهالی یک روستا در شهرستان لردگان به بیماری ایدز، در روزهای اول بروز اعتراض ها و اغتشاشات، انتشار اطلاعات و اخبار در شبکههای اجتماعی به خصوص توئیتر و تلگرام به گونه ای بود که این طور القا می شد که گویی بهورز آن روستا عامل انتقال بیماری بوده است. بعدها این طور گفته شد که در حین غربالگری روتین بیماری دیابت در مرکز بهداشت روستا، این بیماری به دلیل تجهیزات آلوده منتقل شده است! این مسئله خون مردم را به جوش آورد و اعتراض گروهی برای روشن شدن واقعیت ماجرا به اغتشاشات در لردگان و آتش زدن و تخریب برخی مراکز منجر شد. درحالی که براساس اعلام مراجع ذی صلاح، پس از آن که بهورز روستا متوجه شیوع این بیماری شده، به نحوی که باعث تشویش نشود، احتمالا در پوشش غربالگری دیابت، آزمایش های لازم برای روشن شدن ابعاد ماجرا انجام شده است تا تدابیر لازم برای درمان و کنترل آن انجام شود.
در روایت های «بدون اعتبار» اولیه، بهورز عامل انتقال یک بیماری خطرناک است که برخی حتی خواهان اعدام وی هستند و در روایت دارای اعتبار، بهورز کسی است که به خوبی و با وجدان کاری بالا به وظیفه خود عمل کرده است. یا در ماجرای شایعاتی که درباره تابعیت دوگانه فرزندان ظریف و زنگنه منتشر شد یا تصویر اخیر حضور وزیر خارجه در سازمان ملل و ادعای محدودیت تردد برای او از سوی یک پلیس آمریکایی که بعدها مشخص شد اساسا جریان چیز دیگری بوده است. حتی در ماجرای گاندو و برخی فضاسازیها در شبکههای اجتماعی علیه دولت که عاری از واقعیت بود نیز شاهد این مسئله بودیم.
یا مثلا در ماجرای این روزهای اخیر که بر سر اظهارات جنجالی و بعضا نادرست «طیبه ماهروزاده» استاد دانشگاه الزهرا و همسر حداد عادل، در توئیتر و تلگرام شکل گرفته است، این تصور ایجاد شده که او به دلیل آن که به دنبال مدرسه خوب برای فرزندش بوده، یک مدرسه غیر انتفاعی ایجاد کرده تا فرزندش در آن درس بخواند. این تلقی از بازنشر این جمله ایجاد شده است: «مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم چون وقتی پسرم به سن دبیرستان رسید و می خواست به رشته علوم انسانی برود، مدرسه مناسبی برایش وجود نداشت». جست و جوی این جمله نشان می دهد که صدها کانال و هزاران سایت این جمله را بازنشر داده اند و توئیت های متعددی درباره آن نوشته شده است. فارغ از ماهیت و درستی یا نادرستی بحث هایی که درباره سخنان خانم ماهروزاده مطرح شده، نکته ای که در این خصوص نیز قابل توجه است این است که بخشی از اظهارات او تقطیع شده و مورد تاکید و موج سازی قرار گرفته است درحالی که اگر حداقل سواد رسانه ای وجود داشت با مشاهده کامل فیلم اظهارات وی، برداشت های صحیح انجام می شد. او در این بخش درباره این که چرا مدرسه غیر انتفاعی تاسیس کرده است، می گوید: «زمانی پسرم در سال ششم می خواست از رشته ریاضی به علوم انسانی برود ما دنبال یک مدرسه بودیم که از نظر محیطی سالم باشد، اما در تهران پیدا نکردیم. در مدارس علوم انسانی هرچه دانش آموز ضعیف بود حضور داشت این درحالی است که یک کشور انقلاب کرده اساس و بنیادش بر استواری علوم انسانی و علوم اجتماعی است. در همه دنیا و کشورهای پیشرفته بهترین هوش ها به ریاضی و شیمی نمی روند بلکه به رشته های فلسفه، علوم اجتماعی و علوم انسانی می روند این دغدغه ما بود.» در عمده بازنشرهای توئیتی و تلگرامی و حتی طنزهای ساخته شده درباره این موضوع، این طور القا شده که «ما مدرسه تاسیس کردیم چون مدرسه خوب برای پسرم نبود» درحالی که با مراجعه به منبع اصلی مشخص می شود که دلیل تاسیس مدرسه، نبود سازوکار و ساختاری برای پرورش استعدادهای برتر در حوزه علوم انسانی بوده است.
به این نمونه ها می توان بازهم مواردی را افزود. اتفاقاتی که فارغ از برهم زدن آرامش روانی کاربران شبکه های اجتماعی و گاه آرامش و امنیت شهرها و کشورها، با ترویج شایعه و بازنشر اطلاعات نادرست و ناقص به پدیده و آسیبی جدی در حوزه مسائل اخلاقی هم تبدیل شده اند. سواد رسانه ای مفهومی است که این جا به کار کاربران می آید و از آن ها می خواهد اکنون که شبکه های اجتماعی جزئی از زندگی روزمره شان شده، به «اعتبار پیام»، «اعتبار منبع» و «اعتبار رسانه»ای که آن پیام را ارسال کرده توجه و اصطلاحات اطلاعات خود را از «منابع معتبر» دریافت کنند.
این مسئله به خوبی گویای اهمیت توجه به افزایش سواد رسانه ای در جامعه است. موضوعی که به نظر می رسد به واسطه تاثیرات مخرب نبود سواد رسانه ای در جامعه باید از حد توصیه و شعار خارج شده و دستگاه های مسئول به طور هدفمند در این باره اقدام کنند چرا که تجربه یکی دو سال اخیر نشان می دهد موج سواران و حتی دشمنان کشور تا چه حد از این خلأ بهره برداری کرده و هزینه های گزافی را برای کشورمان به وجود آورده اند.
نویسنده : امیر حسین یزدان پناه