بابک خوشبخت قوجه بیگلو، محقق دانشگاه سن ژوزف بیروت و مدرس سابق دانشگاه فرانسوی ارمنستان در یادداشتی در رابطه با مفهوم نواصولگرایی در جهان امروز و لزوم تشکیل یک مجلس مقتدر در دهه پنجم انقلاب مینویسد: نواصولگرایی، نو محافظه کاری، نیوکنسرواتیسم، راست میانه، ملی گرایی مدرن و راست متعادل که بسته به کشور و جغرافیای سیاسی مورد بحث اسامی دیگری نیز میتواند داشته باشد. اما تمامی این نامگذاریها در اصل و نگاه به همدیگر بسیار نزدیک هستند. اصلِ نگاه به درون و تکیه بر توانایی های تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و اجتماعی خود. نواصولگرایی به دنبال تعامل سازنده با جهان است، تعاملی که در آن اولویت با کشور و منافع ملی است. تمامی برنامهریزیهای داخلی و خارجی، مراودات با کشورها، قراردادها، مناسبات دوستانه و حتی خصمانه بر روی یک محور و با نگاه به یک افق طراحی میشود و آن منافع ملی است. منافعی که محدود به مرزهای جغرافیایی و سیاسی کشور نیست و در هرگوشه از جهان باید تامین شده و مورد محافظت قرار گیرد. با توجه به نکات ذکر شده هفت مورد ذیل را میتوان به عنوان نقاط مورد تمرکز جریان نواصولگرایی مدنظر قرار داد:
1-دموکراسی و حق تعیین سرنوشت با تکیه بر آرا مردم و ارجحیت قوانین و حقوق بر بقیه اَشکال مراودات بین ملت و دولت
مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور تعیین کننده ترین عنصر در تصمیم گیریها 2-
3-زندگی روزمره انسانها، بهداشت، آموزش، بیمه، اشتغال، ازدواج، امنیت، بازنشستگی
4-غرور ملی و حفظ شان و منزلت کشور در تمامی زمینههای بینالمللی
5-اقتصاد به عنوان شاهرگ زیستی کشور و رشد و توسعه آن هماهنگ با ضرباهنگ رشد جهانی
6-مجلسی قدرتمند و ملی در کنار رئیس جمهوری کاردان و قوی در راس سیستم اجرایی کشور
7-ویزیون و دورنمای ترسیم شده برای کشور و تلاش شبانه روزی برای رسیدن به اهداف تعیین شده
تجربه نواصولگرایی در کشورهای مختلف به وضوح نمونه های آشکاری از اتحاد احزاب و گروههای بعضاً متضاد در جهت جلوگیری از رشد و قدرتگیری احزاب ملی و میانه را نشان میدهد. در چندین مورد در برخی کشورها شاهد اتحاد احزاب کمونیستی با جریانهای مذهبی و یا گروههای ملی گرای افراطی با لیبرالها بودیم تا از قدرتگیری احزاب میانه ملی و نواصولگرا جلوگیری کنند. قدرت رسانه ای احزاب و تشکیلات لیبرال و قدرت تشکیلاتی احزاب راست در جهان همیشه در یک اتحاد پنهان از تمامی حربه ها برای محدود سازی آلترناتیوهای سوم جلوگیری کرده اند.
به همین دلیل است که جریان نواصولگرایی در پی آن است که با همتی مضاعف با تکیه بر نیروهای جوان و متخصص، شفاف سازی حداکثری امور، نظم در اجرای برنامه ریزی ها، قاطعیت در هرگونه انحراف از اهداف توسط هر فرد، ارائه گزارشهای ماهیانه و سالانه به مردم و دوری از مصلحت اندیشی، قدرت را به صاحبان اصلی آن که مردم هستند بازگرداند.
لازم به ذکر است که یک جریان قدرتمند نیازمند کادر رهبری و در راس آن جریان فردی قوی و کاریزماتیک است تا حول محوریت وی تشیلاتی منظم و هدفمند را تشکیل دهد. فردی که آشنا به مسائل روز کشور و جهان بوده و از تجربیات کافی در امور حیاتی بهرهمند باشد.
تجربه کشورهای مختلف نشان داده که در موارد حساس و در اوج هجمه ها و ناامیدیها یک سرگروه قدرتمند میتواند برخلاف تمامی پروپاگانداها و سیاه نمایی ها جریان سیر حوادث را تغییر دهد.
با توجه به تمامی موارد مطرح شده و تجربه موفق چندین ساله بسیاری از کشورهای جهان در زمینه ایجاد احزاب ملی و میانه و خارج کردن قدرت از دور باطل چپ و راست،نیاز به یک حرکت نواصولگرایی در جامعه سیاسی ایران بسیار احساس میشود.حرکتی که باید همزمان با جهان و در دهه هشتاد شمسی آغاز میشد و امروز به ثمر مینشست ولی با کارشکنی های طیف های سیاسی داخلی و دستهای پنهان مجال بروز و ظهور نیافت و خسارت حاصل از این تاخیر دو دههای امروز گریبانگبر کشور است. ولی امروز دیگر فرصتی باقی نیست تا دوباره آزموده ها را بیازماییم. چون با توجه به ضرباهنگ تند توسعه جهانی در تمامی زمینه ها هرگونه تاخیر دیگری به معنای دههها و شاید یک سده عقب ماندگی از مسابقه رشد بین المللی و تهدید کیان کشورمان ایران است.
پس وقت آن است که تغییر ایجاد کنیم!