شاید شما هم مسئول و مدیرانی دیده باشید که برای صرفهجویی، نور اتاق خود را کم میکنند اما آنقدر در عملکرد و وظایف سازمانی خود ناکارآمد و بیبرنامهاند که موجب اتلاف میلیاردها تومان باشد. اگرچه صرفهجوییهای موردی و جزئی ارزشمند است، اما صرفه مهمتر آنجاست که بودجهها و ظرفیتهای کلان کشور با مدیریت درست، در مسیر خدمت به مردم قرار گیرد. برخی نمایندگان مجلس را دیدهاید که در ماجرای دختر آبی، آسمان و زمین را به هم دوختند و فریاد زدند، اما در کارنامه چند سال نمایندگی آنها، ارائه حتی یک طرح که موجب بهبود وضعیت زنان و دختران شود، وجود ندارد. برخی افشاگران و حامیان عدالت را دیدهایم که برای مصادیق کوچک، فریاد میزنند اما در برابر بیعدالتیهای آشکار که حتی برخی سیستمی هم هستند، سکوت میکنند. متأسفانه باید گفت اگرچه در نیت خیر هیچیک از افراد پیشگفته شکی نیست، اما هیچکدام نمیتوانند ادعا کنند در جهت اعتلای ایران، قدمی برداشتهاند.
مسئله ساده و روشن است، چهل سال از انقلاب شکوهمند اسلامی ما گذشته و این زمان کمی برای نظام سازی و ایجاد ساختارهای شفاف، مستحکم و ضد فساد نبوده است، اما به نظر میرسد عمده مسئولان کشور، بهویژه در حوزه اجرا و تقنین، بیشتر درگیر روزمرگی بودهاند تا بخواهند به فکر ساختار سازی و جراحیهای بزرگ سیاسی و اجتماعی باشند.
گزارش امروز «رسالت»، یکی از همان بیعدالتیهای آشکار سیستمی است. مبلغ ریالی یارانه پنهان در کشور، سالانه چیزی بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان است. اینکه مسئولان، آمارهایی ارائه میکنند که گاهی تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان متفاوتاند، خود ماجرای دردناکی است، اما حرفم این نیست. سخن این است که اگر عدد حدودی یارانه پنهان را بر جمعیت ایران تقسیم کنیم، به هر ایرانی در سال، حدود یازده میلیون تومان یارانه تعلقگرفته است. این در حالی است که برخی خانوادههای مرفه در کلانشهرها، در سال، بیش از ۱۰ برابر این عدد، تنها از محل یارانه انرژی مانند بنزین منتفع میشوند، اما اقشار کمدرآمد شهرها و عمده روستائیان، سهم بسیار کمی از این یارانه دارند، آنها نه ماشین شاسیبلند دارند، نه خانههایشان استخر دارد و نه از وسایل گرمایشی و سرمایشی پرمصرف استفاده میکنند. یارانه پنهان عظیمی که بهصورت یکنواخت در اختیار همه است، بیشتر مورداستفاده اغنیاست و خانوادههای کمدرآمد، حتی ظرفیت و بستر استفاده از آن را ندارند. این یعنی دولت، عملا در حال برداشت از جیب فقرا و واریز آن به جیب ثروتمندان است. از سوی دیگر، بیش از ۷۶ میلیون ایرانی، همچنان یارانه ۴۵ هزارتومانی را دریافت میکنند، درحالیکه یارانه، آنهم با مبلغی بیشتر از این، باید تنها نصیب سه یا چهار دهک پایینی جامعه ایران شود.
روشن است که اصلاح این روند غلط و بیعدالتی آشکار، باید در تعامل دولت و مجلس و در یک بازه زمانی بلندمدت انجام شود، اما وقتی از نمایندگان مجلس سؤال میشود، پاسخی ندارند، جز اینکه چند سالی است که این طرح مهم، در کمیسیون تلفیق، صرفا مطرح بوده است. برخی نمایندگان گویا دغدغههای مهمتری دارند. اگر مصداق کوچکی از بی عدالتی ببینند، بلند فریاد میزنند تا چهرهای عدالتخواه از خود به تصویر بکشند اما طرح کلانی که میتواند جامعه را با شتاب در مسیر عدالت قرار دهد، در راهروها و کمیسیونها خاک میخورد.
محسن پیرهادی