هوا سرد بود و مردم شهر مشغول انجام کارهایشان.ناگهان انفجاری مهیب قسمتی از شهر را لرزاند و دقایقی بعد قلب های مردم از شنیدن خبر شهادت یکی از دانشمندان هسته ای جریحه دار شد.
طولی نکشید که انفجارهای دیگر و خبر شهادت مجموعا ٤دانشمند به خبر اول تبدیل شد.اری ٤دانشمند و ان هم به دلیل دانشمند بودن!
همه ارزوی شناسایی و دستگیری تیم کثیف ترور را داشتند که یکی از دستگاه های عامل در ماه رجب موفق به شناسایی و دستگیری شد و از ان سان به کیس رجب شهرت یافت.اخیرا مازیار ابراهیمی از شکنجه و اقرار تحت شکنجه سخن گفت اما حتما فراموش کرده که روزها در دادسرای تهران و بدون حضور حتی یک مامور ازادانه راه می رفت و چای،شکلات و اب میوه می خورد و ساعت ها مطالبش را می نوشت و قطعا اگر نظام صلاح بداند فیلمهایش قابل انتشار است.یک بار ٣نفر از زنان هم دست مازیار که تحت نظارت و سرپرستی مازیار بودند از قساوت و بی رحمی مازیار می گفتند که در مرتبه ای،مازیار خرگوشی در قفس را می اورد و در تشتی می گذارد و در مقابل دیدگان اینان اسید رویش می ریزد و به یارانش هشدار می دهد که اگر نافرمانی کنند ،سرنوشتشان چنین خواهد شد.
یک بار یکی از خانمهای هم دست مازیار در دادسرا نشسته بود و متوجه فردی شد که احتمال می داد از بیت مقام معظم رهبری باشد لذا به سمت وی شد و در حال که شدیدا گریه میکرد گفت من می دانم که بخاطر اعمالم اعدام خواهم شد اما سلام من را به اقا برسان و بگو من از خیانتم به کشور و مردم پشیمانم و برایم دعا کنند.
البته در جریان تحقیقات از مازیارها،به عمق شبکه نفوذ اشاره می کردند(ای کاش در این خصوص هم سریالی مانند گاندو ساخته شود)
و ان هم شبکه ای که وعده داده بود در هر شرایطی از انان حمایت کند و از مجازات احتمالی نجات دهد وبرهاند.
البته اعدام جمالی فشی(عامل ترور شهید علی محمدی)به مازیارها فهماند که رهایشی درکار نیست و گفتنی است که جمالی فشی هم به خبرنگاران سیما گفت همین وعده را به او هم داده بودند و هر لحظه در انتظار تحقق وعده بود.
مازیارها از شبکه نفوذ صحبت می کردند و می نوشتند و هنگامی که پرونده به دادگاه رفت هم تا جلسات اول ازادانه مطالبشان را می نوشتند و هرگز قاضی دادگاه مازیار را تهدید نکرد و قطعا این فیلمها قابل انتشار است و جالب است که متهمان در کنار هم صحبت می کردند