«پیتر جنکینز» نماینده سابق انگلیس در سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید یکی از خصیصههای دیرینه در دیپلماسی ایالات متحده این است که باور دارند برای وادار کردن طرف مورد مذاکره برای دادن امتیازهای ناخواسته به آمریکا باید فشار بیشینهای بر آنها اعمال کنند.
اخبار سیاسی- این دانشآموخته دانشگاههای کمبریج و هاروارد که در حال حاضر عضو ارشد اندیشکده «مرکز سیاستهای امنیتی ژنو» است، تا کنون دو بار بهعنوان نماینده انگلیس در وین فعالیت کرده و مأموریتهای دیپلماتیک در آمریکا، فرانسه، برزیل و اتریش داشته است.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس در گفتوگوی اختصاصی با «پیتر جنکینز» به بررسی کارزار فشار حداکثری و تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران پرداخته است.
* آمریکا اخیراً تحریمهایی را علیه مقامات ارشد ایرانی از جمله رهبر انقلاب اسلامی و برخی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران اعمال کرده است. همچنین اعلام شده که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز قرار است در لیست تحریمهای آمریکا قرار بگیرد. هدف این تحریمها چیست؟
ما همه میدانیم دولت آمریکا از تحریمها برای فشار آوردن به دولت ایران استفاده میکند. دولت آمریکا این موضوع را کمپین «فشار حداکثری» مینامد. البته نمیدانم که این تحریمها آخرین تحریمهایی است که آمریکا سعی دارد علیه ایران اعمال کند یا خیر.
اما آنها امیدوارند با این تحریم ها به چه چیز دست یابند؟ برخی اظهارات ترامپ به طور ضمنی گویای این مطلب است که وی نه تنها عقیده دارد برجام «توافق بسیار بدی» است بلکه معتقد است ایران برنامه اتمی تسلیحاتی مخفی دارد. در نتیجه انگیزه او برای اعمال تحریمها جهت وارد آوردن فشار با این هدف است که دولت ایران را به مذاکرهای برای حصول «توافقی بهتر» وا دارد و برنامه هستهای ایران را متوقف کند.
هر دو دیدگاه عجیب است. تقریبا تمام دولتهای دیگر در دنیا (البته نه اسرائیل و عربستان سعودی) باور دارند که برجام یک توافق خوب است که هم به خوبی مورد بررسی قرار گرفته و هم متوازن است. اما بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ مدرکی که نشان دهنده تولید سلاح هستهای توسط ایران باشد پیدا نکردهاند. البته ترامپ آدم عجیبی است. در نتیجه شاید نباید تعجب کرد که باورهای عجیبی هم داشته باشد.
«جان بولتون» نزدیکترین مشاور امنیت ملی ترامپ، تمایلات خود مبنی بر نابودی جمهوری اسلامی ایران و روی کار آوردن نظامی که تابع خواستههای آمریکا باشد را پنهان نمیدارد. او صدها هزار دلار برای سخنرانی در نشستهایی که توسط سازمان مجاهدین خلق [منافقین] ترتیب داده شده، دریافت کرده است. به نظر میرسد شاید وی «فشار حداکثری» را به عنوان راهی میداند که منجر به وضعیت بد اقتصادی و باعث شورش مردم ایران و نهایتا سرنگونی جمهوری اسلامی شود.
البته ترامپ باید بداند اگر میخواهد ایران را مجبور به مذاکره مجدد درباره برجام کند، اعمال تحریم بر وزیر خارجه ایران که باتجربهترین مذاکرهکننده هستهای آنهاست، هوشمندانه ترین اقدام نیست. این بیشتر دلالت بر تناقض و پوچی سیاستی دارد که آمریکا از سال ۲۰۱۶ در قبال ایران در پیش گرفته است.
* «مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا اخیرا از مذاکرات بدون پیششرط با ایران سخن گفته است. این در حالی است که او پیش از این شروطی را برای مذاکره با ایران عنوان کرده بود. دلیل این تغییر لحن چیست؟
شاید عاقلانه این باشد که واکنشی محتاطانه به این تغییر موضع آشکار او نشان داد. دولت کنونی آمریکا غیرمعقولترین و غیرقابل اعتمادترین دولت در طول زندگی من بوده است. اگر نگوییم سیاست خارجی آن نامعلوم و مبهم است، دستکم باید بگوییم فرایند سیاستگذاری خارجی آن بی نظم و آشفته است. بدون شک وزیر خارجه آمریکا که تحت تاثیر رئیس جمهور این کشور است، ممکن است امروز یک چیز بگوید و فردا چیزی بسیار متفاوت را عنوان کند.
سال گذشته پامپئو برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا، ۱۲ شرط را مطرح کرد. این یادآور اولتیماتوم اتریش و مجارستان به صربستان در جولای ۱۹۱۴ است که روند آغاز جنگ جهانی اول را سرعت بخشید؛ جنگی که در آن میلیونها نفر جان خود را از دست دادند. ممکن است پامپئو دریافته باشد که کوچکترین شانسی برای موافقت ایران با آن دوازده شرط وجود ندارد و با مطرح کردن آنها تلاش کرده است راه را برای مذاکراتی که ترامپ آرزوی آن را داشته هموار کند. ولی نمی شود گفت اینگونه است.
حتی اگر «پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط» یک پیشنهاد واقعی باشد، باز دولت ایران با شرایط سخت ناخواستهای روبرو خواهد شد. از یک طرف این که به رقیب اجازه داده شود تا با اعمال فشار به خواستهاش برسد عاقلانه نیست، به ویژه با اعمال فشار غیرقانونی. از طرف دیگر اگر برداشته شدن تحریمها با دادن امتیازات کم ممکن باشد باعث میشود ترامپ این ادعا را مطرح کند که نسبت به (باراک) اوباما (رئیسجمهور پیشین امریکا) به توافق بهتری دست یافته است.
ترامپ از الان تا نوامبر ۲۰۲۰ که انتخابات ریاست جمهوری است امتیاز بیشتری به ایران نخواهد داد و پس از انتخابات ممکن است آمریکا رویکرد منطقیتری در مورد ایران در پیش گرفته شود.
* آمریکا در عین حال که سخن از مذاکره میگوید تحریمها علیه ایران را نیز تشدید میکند. این مواضع متناقض چگونه توجیهپذیر است؟
این یک ویژگی همیشگی دیپلماسی ایالات متحده است که شدیداً به اعمال فشار به طرفهای مذاکره برای وادار کردن آنها به قبول خواستههای آمریکا اعتقاد دارد. اغلب گفته میشود که آمریکا به دنبال نتیجه برد-باخت است نه برد-برد. پویش درباره اینکه آیا این رویکرد همیشه یا حداقل در بیشتر مواقع موفقیت آمیز بوده یا نه، نتایج جالبی خواهد داشت. چیزی که من با توجه به تجربیاتم میتوانم بگویم این است که در پروسه دیپلماتیک ۱۲ سالهای که به برجام (در سال ۲۰۱۵) منتهی شد، این است که این رویکرد شکست خورده است.
ایران در هیچ مرحلهای بر اثر فشارهای آمریکا، امتیازهای ناخواسته نداده است. برجام یک توافق برد-برد است نه برد-باخت (شاید به همین دلیل است که ترامپ نظر منفی به آن دارد).
بهرغم اینکه ترامپ، خودش سال گذشته از توافق هستهای با ایران خارج شد، کاهش تعهدات برجامی ایران باعث ناخشنودی او شده است. این نارضایتی چگونه توجیهپذیر است؟
این چیزی نیست که به طور منطقی قابل توضیح باشد. ناراحتی وی غیرمنطقی است. هرچند این موضوع نشاندهنده گرایش و تمایل آمریکا به رفتارهای دوگانه است.
آمریکاییها بارها از تمام کشورها خواستهاند که طبق یک استاندارد واحد عمل کنند ولی همزمان برای خود یا دوستانشان مانند اسرائیل - که از نفوذ مفسدانهای بر سیاستهای آمریکا بهره میبرد - یا استانداردهای دیگری در نظر گرفتهاند یا اصلاً استانداردی قائل نیستند.
من نگرانم این نقطه ضعفی باشد که هژمونی جهانی به سمت آن در حال حرکت باشد. همزمان با کاهش قدرت آمریکا در مقایسه با برخی دولتهای دیگر، شاید آمریکاییها به این نتیجه برسند که اهمیت بیشتری برای رعایت هنجارهای جهانی رفتار یک دولت قائل شوند، مانند کاری که فرانسه و انگلیس انجام دادند.