توقیف یک سوپر نفتکش ایران در آبراه بینالمللی جبلالطارق بهدست انگلیسیها در صبح روز پنج شنبه ۱۳ تیرماه، مصداق دیگری از راهزنیهای دریایی استعمار پیر است که این بار کاخ سلطنتی دولت فخیمه، با اراده و دستور رژیم امریکا و رئیسجمهور نامتعادلش، این اشتباه استراتژیک را مرتکب شده است.
با توجه به مستندات موجود که در جریان احضار سفیر انگلیس به وزارت امور خارجه ایران به وی ابلاغ شده است، حرکت این نفتکش و محموله آن، حکایت از یک اقدام قانونی داشته و دولت انگلیس حق نداشته و ندارد به بهانه واهی، تحریم یکجانبه خود یا اتحادیه اروپا را آن هم در آبهای سرزمینی اسپانیا (بر اساس اعلام سرپرست وزارت خارجه اسپانیا) اعمال و این کشتی را توقیف کند.
رژیم امریکا که هنوز از ضربه ناشی از اصابت پیشرفتهترین پهپادش به دلیل تجاوز به آبهای سرزمینی ایران گیج است و تعادل خود را بازنیافته، عجالتاً این مأموریت را به انگلیسیها واگذار کرده تا با درگیر ساختن بیشتر انگلیس به عنوان اصلیترین مهرهاش در اروپا ، هم در روند صدور نفت ایران اخلال کند و به زعم خود ادعای به صفر رساندن صدور نفت ایران را عملی سازد و هم در ماجرای تشدید فشارها و تحریمها علیه ایران مهره اروپاییاش را بیشتر درگیر ساخته و به زعم خود از این انفعال و انزوایی که در ماههای اخیر به دلیل درگیری با همه قدرتهای جهان دچارش شد، نجات یابد، اما از آنجایی که انگلیسیها از گذشته دور به پیچیدگی و فریبکاری در امور سیاسی و امنیتی اشتهار دارند، گرفتاریشان در بازی آشکار و عریان ترامپ، دور از انتظار است، چرا که پیامدهای سیاسی و امنیتی این اقدام انگلیس بهگونهای نیست که دولت مستعفی خانم ترزا میآن را درک نکرده و صرفاً برای حمایت مقطعی از ترامپ، منافع و اعتبار اندک انگلیس را در معرض چالشهایی قرار دهند که تحمل آن برای دولت متزلزل حاکم بر انگلیس که هنوز از بحران برگزیت رهایی نیافته، دشوار است.
استقبال سریع جان بولتون از این اقدام انگلیس نشان دهنده بازی انگلیسیها در باتلاقی است که خود را نتوانستهاند از آن نجات دهند. وی بامداد روز جمعه در حساب کاربریاش در توئیتر، ضمن استقبال از این اقدام مینویسد؛ خبر عالی: انگلیس ابرنفتکش گریس ۱ را که در حال حمل نفت ایران به سوریه بود متوقف کرده است. وی با ادعای نقض تحریمهای اتحادیه اروپا از سوی ایران مدعی شده است که امریکا و متحدانش به ایران و سوریه اجازه نخواهند داد از این تجارت غیرقانونی (؟!) منتفع شوند.
در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:
۱- تجربه مواجهه ایران با امریکا در ماههای اخیر، باید انگلیسیها را به این درک رسانیده باشد که درگیر شدنشان با ایران نه تنها منفعتی برایشان نداشته، بلکه اعتبار و حیثیت و حتی زمینه حضور آنها را در منطقه تحتالشعاع قرار داده و به مخاطره میاندازد و در صورت عدم جبران اشتباه باید هزینه آن را بپرد ازند.
۲- استناد به مصوبه اتحادیه اروپا در زمینه تحریم سوریه درحالی است که اولاً اتحادیه نسبت به این اقدام اظهار بیاطلاعی کرده و ثانیاً با توجه به تحولات سوریه و استقرار و تحکیم موقعیت دولت قانونی سوریه و تلاش گسترده اروپاییها برای برقراری روابط با این کشور، وجاهتی برای عمل به مصوبات منسوخ دوران بحرانی سوریه باقی نمیگذارد، مضاف بر اینکه دولتهای اروپایی، بهویژه انگلیس، فرانسه و... نقش اصلی را در دوران جنگهای داخلی سوریه در حمایت از تروریستهای تکفیری داشته و اکنون باید بهجای پیگیری این مصوبات غیرانسانی و ناعادلانه، با کمک به دولت قانونی سوریه جبران مافات کرده و بیش از این مردم سوریه را تحت فشار قرار ندهند.
۳- اقدام انگلیس آزمونی برایصحت ادعای اروپاییها در عمل به برجام است. اروپا اگر مدعی گشایش چالشهای پیش رو برای تحقق برجام است، در اولین اقدام باید این عضو درحال خروج از اتحادیه را وادار به رهاسازی این نفتکش کند.
۴- اقدام دولت مسلوبالاراده انگلیس در عمل به دستور کاخ سفید، بهطور قطع منطقه را وارد دور جدیدی از تنش و چالش میکند که ممکن است هزینه آن کمتر از هزینه چالشهای قبلی نباشد و امریکاییها و متحدانش باید درک کرده باشند که سیاست غلط آنها در ایجاد مانع برای صدور نفت ایران، قابل اجرا نیست و در صورت تداوم و تکرار میتواند هزینه ادامه حضور آنها در منطقه را برای کاخ سفید سنگینتر کند.
عباس حاجی نجاری