فرض کنید ماده ای در خارج از کشور تولید شود و محصولی وارداتی باشد، نرخ ارز هم به یک باره سه برابر شود، اما قیمت آن کالا یا افزایش جدی نداشته باشد و یا حتی برای شکسته شدن نرخ های غیرطبیعی بازار، با عرضه زیاد، کاهش هم پیدا کند.
احتمالاً تصور کرده باشید که این نوع مدیریت یک دولت موفق در حوزه کالاهای اساسی است و آرزو کنید که ای کاش دولت ما هم در بازار برنج و گوشت و میوه به همین ترتیب عمل کند؛ اما حدستان متاسفانه اشتباه است! روایت سطرهای آغازین متن، نوع مدیریت قاچاقچیان در بازار مواد مخدر است.
بحران اعتیاد به مواد مخدر ، مسئله کوچکی نیست و اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، اگر ستاد یا سازمان یا نهادی متولی رسیدگی به آن باشد، باید خود یک دولت کوچک باشد. مقابله با بحران اعتیاد، نیاز به دیپلماسی فعال دارد، مدیریت اقتصادی و تحلیل و فهم نظام عرضه و تقاضا می طلبد ابعاد فردی و اجتماعی وسیعی دارد و تقریباً با تمام آسیب های اجتماعی هم افزاست.
برخی آمارهای غیر رسمی وحشتناک است، از جمله اینکه میانگین سن شروع به مصرف مواد به ۱۱ سالگی کاهش یافته است. امروز، اعتیاد دیگر تنها متوجه طبقات فرودست نیست، بلکه مخدرهای صنعتی به بلای طبقه پولدارها و مرفهین هم تبدیل شده است. زمان دسترسی به مواد مخدر در کشور، چیزی بین ۵ تا ۱۰ دقیقه است و برخی دستگاه های متولی همچنان درگیر اصلاح سیاست هایی از قبیل جرم انگاری یا آزادسازی هستند.
با این مقدمه، مستقیم به اصل مطلب برسیم: قاچاقچیان و باندهای مواد مخدر، سال ها و در زمانی که میزان تقاضا ۶ تا ۷ هزار تن بوده، ۱۲ هزار تن تولید و در انبارهای افغانستان دپو کرده اند، به این ترتیب هم جلوی افزایش عرضه و کاهش بی رویه قیمت را گرفته اند و هم در زمان افزایش تقاضا، با عرضه بیشتر مواد، جلوی افزایش قیمت را می گیرند.
نوع مدیریتشان بر بازار کاملاً پویا و زمان مبناست و برای تمام تکانه ها پیش بینی دارند. در زمانی که دلار از هزار به ۳ هزار تومان رسید، قیمت مواد افزایش چندانی نداشت و حتی در وضعیتی که نرخ دلار از ۴ هزار به ۱۳ هزار تومان رسید، شاهد کاهش قیمت برخی از انواع مواد مخدر بودیم.
باندهای مواد مخدر برای هر رده سنی و هر سطح درآمدی پیش بینی و طراحی مجزا دارند، در مدل قاچاقچیان، حتی کارگری با حداقل حقوق و نوجوان ۱۵ ساله باید به اندازه جیبشان سهمی از تقاضا داشته باشند و متناسب با پولشان، محصولی در بازار برایشان وجود داشته باشد.
قاچاقچیها برای جلب سود و منفعت بیشتر به تمام طیف ها، از آن معتاد متجاهر کارتن خواب، تا آن دانش آموز شاگرد اول دبستانی، فکر می کنند و تبلیغات متفاوتی در سطح جامعه و یا فضای مجازی، متناسب با هر قشر طراحی می کنند. دقیقاً همین نوع مدیریت هوشمند و همه جانبه نگر قاچاقچی های مواد مخدر است که باعث می شود گردش مالی این تجارت شوم، ده ها هزار میلیارد تومان باشد.
احتمالاً با خواندن این سطور، با نگارنده هم نظر شده اید که ای کاش، برخی از مدیرانی که در حوزه تامین کالاهای اساسی زندگی مردم، مسئولیت ها را اشغال کرده اند، به اندازه قاچاقچیان مواد مخدر ، توان و هوشمندی و انگیزه مدیریت داشتند.
سیدمحمد بحرینیان