در اندیشههای سیاسی حضرت روحالله منطق مقاومت در تداوم و همیشگی بودن مبارزه و در قالب استکبارستیزی و مبارزه با شرک و کفر و الحاد بر اساس آموزههای قرآنی مبارزهای مداوم و همیشگی و مربوط به همه اعصار و زمانها است. منطق مقاومت در نگاه و اندیشه سیاسی امام راحل بر اساس ۲۰ اصل بنیادین مشتمل بر «سازش ناپذیری»، «فراگیری، همگانی و مردمی کردن مقاومت»، «تأکید بر وحدت کلمه در بین آحاد مردم و خاصه مسئولان»، «دشمن شناسی»، «وحدت و تمرکز بر شیطان بزرگ بهعنوان دشمن اصلی»، «داشتن استراتژی بلند مدت و داشتن استقامت تا نابودی آخرین پایگاههای دشمن»، «نگاه تکلیفی و تکلیفگرایی به مقاومت»، «تکیه بر ظرفیتهای داخلی»، «قطع امید از دولتهای بیگانه»، «جهانیسازی مقاومت و ایجاد جبهه جهانی مقاومت و نگاه فرامکانی و فرازمانی به مقاومت»، «باور قلبی و ایمانی به پیروزی و نصرت الهی»، «سازش ناپذیری در تمامی سطوح و عرصهها»، «داشتن نگاه تهاجمی در عرصه مقاومت و پرهیز از نگاه انفعالی و تدافعی»، «پرهیز از غرور و تفرقه و ناامیدی»، «توجه ویژه به حیلهها و دسیسههای دشمن»، «باور به هدف الهی مقاومت»، «تشکیل جبهه حق در برابر باطل»، «باور به عزتمندی در پناه مقاومت»، «نترسیدن از هیاهو و جنجالهای رسانهای دشمن»، «پرهیز از اشرافیگری و تکیه بر ظرفیت اردوگاه مستضعفین در جبهه مقاومت» بنا نهاده شده است که همه این محورها و شاخصهها دارای مستند بوده ولی به لحاظ اختصار از درج آنها خودداری شده است.
هندسه مقاومت در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی بر اساس سیاست مستقل نه شرقی / نه غربی و تقابل و مبارزه دائمی، بیامان و تمام عیار دوگانههای «حق و باطل»، «فقر و غنا»، «مستضعفین و مستکبرین»، «استقامت و سازش»، «کاخ نشینی و کوخنشینی»، «اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی»، «خائن و خادم» و … شکل گرفته است. از نگاه امام راحل، مقاومت و مبارزه محدود به زمان و مکان نبوده و فراتر از شرایط جنگ ترسیم میشود. بنابراین ایشان پس از پایان جنگ نیز تصریح میکنند که ادامه مسیر انقلاب با راحتطلبی ممکن نیست: «تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام را و آن طریقه انبیا را و راحتطلبی را انتخاب کنیم و چند روز ادامه زندگی حیوانی بدهیم؟! و با حیوانات فرق نداشته باشیم؟!»
آنان که میخواهند با منطق مقاومت در اندیشه سیاسی و سیره امام آشنا شوند فقط کافی است پیامها و نامههای سال پایانی زندگی آن عزیز را با دقت بخوانند. مروری اجمالی بر پیامهای سال آخر زندگی حضرت امام، به ویژه سه پیام و نامه ایشان پس از پذیرش قطعنامه، نشان میدهد که شور انقلابی و خوی مبارزهجویی حضرت امام در مقابل مستکبران، که ناشی از دیدگاه اسلامیشان بود، به هیچ وجه کم نشده و اصول آن پابرجا مانده است. از نظر امام و پس از پذیرش قطعنامه تازه مقاومت آغاز شده است «جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند می بوسم.» نظر مبارک حضرت روحالله دقیقاً منطبق با سیره حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است: «ما میخواهیم زندگی فقیرانه داشته باشیم، ولی آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنی که دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمیخواهیم. ما تمدنی را میخواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه، صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها میخواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانی مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند.»
منطق مقاومت در اندیشه سیاسی آن عزیز سفر کرده بر بیزاری و تنفر از سستکمربندها، دلبستههای به غرب و شرق، دلبستههای به دنیا، مقدس نمایان بیبصیرت و راحتطلبان استوار است و در تمام سیره نورانی آن مراد دلها همواره تازیانه کلامش بر گرده این جماعت ضعیفالنفس و عبد دنیا فرود آمده و خواب راحت را از این جماعت ملون ربوده بود، همان جماعتی که امروز منافقانه نام پیروان امام را یدک میکشند، اما دائماً در پی تحریف راه و اندیشه آن حضرت بوده و به جفا شمشیر کینه و دشمنی خود را در لباس دوست بر پیکر آن امام سازش ناپذیر وارد میآورند.
خط استقامت یا همان مقاومت فعال و سازشناپذیری با مستکبران در تمام عمر حضرت امام و بهویژه در سال پایانی عمر مبارکشان جاری و ساری است. امامِ سازش ناپذیران، دشمن شماره یک سازش و سازشپذیران بود و قویاً معتقد بود برای حفاظت از دین خدا و حفظ عزت مسلمانان و آزادگان، راهی جز مبارزه و استقامت در برابر زیادهخواهیها و زورگوییهای آنان وجود ندارد و راه و مسیر سازش با دست کشیدن از اصول و هویت اسلامی ایرانیمان مترادف است. امام راحل به این حقیقت بنیادین و دینی باور داشت که اگر ملتی با ایمان به خدا و درس گرفتن از سیره انبیا و ائمه (ع) قیام کند، تمام سختیها را به جان میخرد، اما رفاه مادی زودگذر را به قیمت ذلت در برابر مستکبران نخواهد پذیرفت. چنین ملتی تلاش میکند تا روی پای خود بایستد و هر چه بیشتر وابستگی خود را به دشمنان خود قطع نماید.
سیدعبدالله متولیان