محمدجواد لاریجانی در ویژه برنامه تلویزیونی « میدان انقلاب » که شب گذشته، پخش شد، درباره آخرین وضعیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی، روابط بینالملل و مذاکره با آمریکا صحبت کرد.
اخبار سیاسی- لاریجانی در ابتدای برنامه و در پاسخ به سوالی مبنی بر تغییرات مواضع رسمی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد دوگانگی در بین مردم، گفت: البته سرگیجه را عنوان مناسبی برای این موضوع نمیدانم چرا که نظام حکومتی ایران منسجم و متین بوده و همچنین تحمیلگر نیست. دقت داشته باشید که مشی ما در سیاست خارجیمان بسیار سدید و روشن است و آن هم این است که اجازه نمیدهیم کسی بر ما مسلط شود. این موضوع خط قرمز ما و درس بزرگی است که از امام خمینی (ره) به یادگار داریم. ایشان، پس از سالها تحقیق در مورد این که چرا ما ایرانیان عقب هستیم، به دو نتیجه بسیار مهم رسیدند؛ اولا به این نتیجه رسیدند که این موضوع، محصول سیطره است چرا که کشورهای مستکبر آمدند و با حاکم کردن حاکمان وابسته، امکان رشد را از ما گرفتند. همچنین، دومین نتیجه این بود که از اسلام دور شدهایم. همان طور که فاصله غرب از کلیسای متهجر، باعث پیشرفتشان شده بود، فاصله ما از اسلام پویا و متحرک باعث عقبماندگی ما شده بود. بر همین اساس، میبینید که امام خمینی همواره بر روی این دو موضوع تاکید دارند و در هر سخنرانیشان بر این دو مساله تاکید دارند.
وی ضمن اشاره به کلیدواژههای اصلی امام خمینی در حوزه سیاست خارجی گفت: اگر به سخنرانیهای امام دقت کنید میبینید که ایشان بر دو کلیدواژه تاکید فراوان دارند؛ یکی «اسلام مداری مبتنی بر اسلام باوری» است و دیگری ایستادگی در برابر سیطره دشمن است. به عبارت دیگر، مقاومت ما در برابر دشمن، منفعلانه نیست بلکه بسیار کنشگر و فعال است. در طول این سالها نیز این مشی را ادامه دادهایم و باید اذعان کرد که مقام معظم رهبری شاگرد حقیقی امام در پیشبرد این مکتب هستند. ایشان همچنین این مشی را با ابعاد جدید و متناسب با زمان پیش بردند. حال، از بیرون به وضعیت کشورمان نگاه کنید. آنان چه فکری با خود میکنند؟ همهشان میگویند که این کشور خط مشی مشخص دارد و راهش را میداند. البته تلاش میکنند که از نوسانات داخلی استفاده کنند اما با این وجود، از نگاه یک شخص بیرونی نه تنها سرگیجه نداریم بلکه راهمان ثابت است و انتظار دنیا از ما همین است. آنان میدانند که به آمریکا و هیچ کشور دیگری اجازه دوشیدن نمیدهیم. دنیا میداند که ما اهل شیر دادن به کسی نیستیم. باید بگویم که مردم حق دارند معتقد باشند که برخی حرف ها و حرکتها با مشی کلی نظام و سیاستهای نظام همخوانی ندارد. برای مثال در موضوع برجام، ما به دنبال فواید حاشیهای نبودیم و نمیخواستیم ثابت کنیم که آمریکا بد و اروپا اخ است. این موضوع خیلی مهم نیست. هدف ما از این نرمش قهرمانانه، دو موضوع کاری بود؛ این که بتوانیم نفت خود را براساس سیاستهای خود و اوپک بفروشیم و پول آن را به راحتی به دست بیاوریم. در حقیقت، این گونه نبود که تیرمان بر هر جا اصابت کرد، بگوییم خیلی خوب است و همین را میخواستیم.
این کارشناس مسائل بینالملل ضمن اشاره به برجام گفت: من معتقدم که تمام خواستههای سیاسی ما نه از مسیر برجام بلکه از راههای دیگر امکانپذیر بود. ما اکنون وارد عصر جدیدی با غرب شدهایم اما نه از مدخل برجام. برجام یک کجراهه بود. متاسفانه بعضی از سیاستمداران ما به دلیل فشارهای اقتصادی به تحلیلهای عجیبی رسیده بودند. مثلا فکر میکردند که اگر چرخ سانتریفیوژ زیادی بچرخد، چرخ اقتصاد نمیچرخد یا این که احساس میکردند ممکن است جنگ شود و اگر آمریکا فوت کند، همه چیز نابود میشود. بر همین اساس، تلاش شد تا غل و زنجیرهایی در مسیر جمهوری اسلامی قرار داده شود و این هدف را داشتند تا ایران را به کشوری تبدیل کند که به اصطلاح خودشان «معقول» است و حرف تند به آمریکاییها نمیزند.
وی ادامه داد: البته عقل این نیست، این عقل مفتضح است. این تلقی آنان بود اما نمیدانستند که نمیتوانند. به نظرم کسانی که مذاکره کردند، فریب حرفهای دولت اوباما و اروپا را خوردند. در حقیقت، اعتماد بسیار زیاد آنان به چیزی که دنبال میکردند باعث شد تا اشکالاتشان را نفهمند. مشخص بود که این کالسکه با این چرخها به جایی نمیرسد. من به دنبال ارزیابی جناحی از برجام نیستم بلکه معتقدم آن چیزی که روی زمین مانده است، یک ارزیابی واقعی است. آیا در جایی از برجام، این موضوع وجود دارد که اگر کسی خواست از آن خارج شود، مورد پیگرد قرار بگیرد و بهایی بپردازد؟ آمریکا دقیقا از همین موضوع استفاده کرد. در جلسهای که برای بررسی برجام گذاشتیم نتوانستیم آمریکا را به لحاظ حقوقی منکوب کنیم. آمریکا به راحتی خارج شد و ادعا کرد که دیگر تعهدی ندارد. وقاحت کاری که ترامپ انجام داد در دو بخش قابل تفسیر است. یکی مربوط به ویترین فعلی سیاست خارجیشان است. این مجموعه احساس میکند که باید با دنیا وقیحانهتر و جسورانهتر برخورد کند. علاوه بر این، آمریکا و رژیم صهونیستی به دنبال نقد سیاستهای اقتصادی و نظامی ما هستند. آنان پیشبینی میکنند که توانمندی اقتصادی و نظامی ما در 20-25 سال آینده قابل نقد شدن نیست. به اعتقاد من، چه دولت ترامپ و چه دولت اوباما، این مسیر را حسابشده طی کردند. برای مثال، در برجام گفته شد که تحریمها باید برداشته شود. رئیس جمهور نیز گفتند که تحریمها ترک خورد و سپس فرمودند که برداشته شد اما این آرزوی ما بود. تلقی آمریکاییها این بود که باید نوع تحریمها و برچسبش عوض شود. بدین معنی که چند سال پیش جلوی کشتی ما را میگرفتند و میگفتند به دلیل هستهای است و حالا میگویند دلیل دیگری دارد. در حقیقت، برچسب تحریمها عوض شده است. در عرصه جهانی وارد دنیای جدیدی شدهایم اما با برجام ضربه دیدیم.
مشاور رئیس قوه قضاییه در امور بینالملل اضافه کرد: در رفتار و گفتار دیپلماتیک ما ممکن است نوساناتی باشد اما غرب میداند که اساس سیاست خارجی ما ثابت است. خوشحالم که رئیس جمهور ما هم امروز بیانات قاطعانه ضد امریکایی دارد اما بالاخره این اعتقاد بعد از یک دوره چندساله و با پرداخت هزینههای بسیار زیاد از توان ملی ایران در بین سیاستمداران ایجاد شده است. قبل از هر چیز باید بدانیم که راه برجام چیست. راه برجام براساس این طرح کلی است که ما با کدخدا رفیق میشویم تا به واسطه آن مقدار زیادی دلار و امکانات به کشور سرازیر شود. این موضوع سبب میشود که صنایع ما رونق پیدا کند، فروشگاههای ما از کالاها با برندهای مختلف پر شود و کشور به تدریج رشد کند. قدرتهای جهانی این طرح را بسیار دوست دارند و تلاش میکنند که آن را به سیاستمداران ما القا کنند. این دیدگاه از گذشته نیز وجود داشت یعنی حتی در زمان شاه نیز مرحوم بازرگان و دوستانش میگفتند که شاه بماند و با آمریکا سازش کنیم تا کشور کمی جلو برود. این امام خمینی بود که آمد و خط وابستگی را کاملا قطع کرد. از این جا به بعد است که دکترین مقاومت پیدا میشوند.
لاریجانی در پاسخ به سوالی مبنی بر مذاکره با امریکا و مواضع جمهوری اسلامی گفت: در این مساله، صحبت ما بر سر یک دیدگاه است. حتی ممکن است که برای یک دیدگاه کاملا انقلابی با بدترین دشمنان خود نیز مذاکره کنیم. آن مذاکره بر سر یک موضوع خاص است و بر سر توانمندیهای ما نیست. ما نباید سر این که تشکیلات هستهای ما چه قدر پیشرفت کند یا این که برد موشکهای ما چه قدر است، مذاکره کنیم. همچنین بر سر حمایت از مردم قهرمان یمن مذاکره نداریم اما بر سر این که تحریمها از یمن برداشته شده و تجاوز به آن متوقف شود، مذاکره میکنیم. راه قدرتمند شدن ما ایستادن روی پای خودمان و تکیه بر نیروهای خودمان است. البته این راه سختیهایی نیز دارد و آن به دلیل این است که مسئولین ما گاهی در این زمینه کوتاه میآیند. در حقیقت، ما بازوان فعالی برای ولی امر خود نیستیم.
او به شرایط صحیح یک مذاکره بینالمللی اشاره کرد و گفت: اول این که وقتی میخواهیم مواضع آمریکا را نقد کنیم، نباید ضجه بزنیم که باعث بشود او احساس کند جایی از ما درد آمده است. برای مثال، بیاییم و بگوییم که تحریمها باعث شده است که غذا نداشته باشیم و فرزندان ما به دلیل نداشتن دارو میمیرند. این موضوع خیلی بد است. این که فشارها تا چه اندازه باعث آسیب به ما شده است را نباید مطرح کنیم. شرایط اقتصادی کشورمان به دلیل دو اتفاق ایجاد شده است؛ یکی فتنه اقتصادی است که اصلا پنهان نیست. امریکا رسما اعلام کرده است که ما میخواهیم اقتصاد ایران را زمینگیر کنیم. باید چشم این فتنه را دربیاوریم. دلیل دوم، افت شدید کارآمدی است. این موضوع با بگیر و ببند حل نمیشود بلکه راه حل آن مدیریت جهادی است که هیچگاه خسته نشود. این که برای تولید یک نوآوری برویم و چند نمونه خارجی را با ارز 4200 تومانی بیاوریم، راه غلطی است بلکه باید با آوردن مدیریت جهادی اقتصادی که نمونه آن را در زمان جنگ شاهد بودیم، کار کنیم.
مشاور بینالملل رئیس قوه قضائیه درباره عامل قدرت ایران در روابط بینالملل گفت: تاثیرگذاری ما بزرگترین عامل قدرت ما است. دقت کنید که روزگاری، شوروی در افغانستان شکست خورد. در همان روزهایی که شوروی به ارتش سرخ حمله میکرد، امام سفیر شوروی را خواست و به او گفت که شما شکست میخورید و با خفت از آنجا خارج میشوید. بعد از مدتی که معلوم شد آنان شکست خوردهاند، همان مسئول در دیداری به من گفت که دلیل شکست ما انقلاب شما و حمایتتان از مجاهدین است. در انتها، درخواستهایی از ما داشتند تا کمکشان کنیم. میخواستند که تعدادی از نیروها و دیپلماتهای خود را از افغانستان بیرون بیاورند. آیا این مذاکره ایراد دارد؟ ما این کار را انجام دادیم. این قدرت ما است.
وی افزود: بعضیها میآیند و اصل گفتگو کردن را فارغ از موضوع آن میبینند و میگویند چرا ایران حاضر به حرف زدن نیست؟ من به شما میگویم که ایران اهل مذاکره و تعامل است اما مهم است که بر سر چه موضوعی و چگونه باشد. آنهایی که میگفتند مذاکره با کدخدا مشکلات ما را حل میکند اشتباه میکردند. مشکلات ما به دست خودمان حل میشود. باید بگویم که عامل قدرت ما توانمندیمان، حرف حق ما و نفوذمان است. دقت کنید که یک زمانی کشوری به واسطه زور نفوذ میکند اما نفوذ ما از جنس نفوذ آمریکا و شوروی نیست. ما به دلیل حقداریمان، نفوذ معنوی داریم. شعار «لا تظلمون ولا تظلمون»، شعار مورد علاقه امام بود. همان شعار باعث شده است که مردم ایران و دیگر کشورها به ما اعتماد کنند. این که توانستهایم بعد از 40 سال که همراه با فشارهایی بوده است، کشور قدرتمندی از نظر علوم و فنون داشته باشیم، بهترین راه تبلیغ حق است. یک مقالهای را از یک نویسنده مصری میخواندم. او میگفت راهی که ما، عربستان و مراکش و ... رفتیم باعث شد تا جیرهخور آمریکا و نوکر اسرائیل باشیم و مشکل معیشتمان نیز حل نشود. راهی که ایران رفت، ایستادگی کرد و جنگید باعث شده است که اکنون سربازانشان در کنار دریای مدیترانه باشند. این که اکنون آمریکا میگوید ایران خطر است اما عربستان وابسته است، مسیر حق ما را نشان میدهد.
لاریجانی ضمن اشاره به نامه امام خمینی به گورباچف و مقایسه آن با پیشبینی رهبر انقلاب در مورد رژیم صهیونیستی، گفت: امام خمینی در نامه خود به گورباچف میگوید که «علت سقوط شما، مسائل اجتماعی و اقتصادی نیست بلکه علت آن، جنگ شما با خداوند است». همچنین میفرمایند که «گول در باغ سبز غرب را نخورید و اجازه بدهید که به راه اسلام نیز توجه شود». در مورد آمریکا نیز چنین است چرا که آنان نیز براساس سکولار بنیان نهاده شدهاند. ممکن است که در یک دوره بالا بیایند اما استدراج است. به اعتقاد من، فروپاشی آمریکا بسیار دیدنیتر از فروپاشی شوروی خواهد بود. دقت کنید که آثار این موضوع بسیار جدی است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، پروسه اضمحلال آمریکا آغاز شده است. بیشتر از خود ما، رژیم صهونیستی پیشبینی حضرت آقا را جدی گرفته است. آنان اعتقاد دارند که در 20 سال آینده هر آنچه که میخواهند را باید انجام دهند چرا که دیگر فرصتش را نخواهند داشت.
او در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: یکی از موضوعات مهم این است که بدانیم نگاه دشمن به ما چگونه است. نباید به فریادهای ترامپ، صداهای رسانههایشان و ... توجه کرد بلکه باید یک امر شاخص را درنظر گرفت. آنان با سوریه چه کردند و چه طرحی برای آن داشتند؟ این طرح نه فقط برای سوریه بلکه برای کل غرب آسیا بود. وقتی طرحی که آمریکا 7 تریلون دلار خرج آن میکند، شکست میخورد، آنان چه فکری با خود میکنند؟ می گویند که آدمهای ناتوان و ضعیف ما را ناکام کردند یا میگویند که یک آدمهای باهوش و توانمند ما را ابتر کردند؟ مطمئنا دومی است. این موضوع در مورد دانش و فناوری ایران نیز وجود دارد. این موضوع در مورد اقتصاد ایران نیز وجود دارد. آمریکاییها میدانند که اگر ما براساس ریلگذاری رهبر معظم انقلاب در مسیر اقتصاد پیش برویم، 4-5 سال دیگر تبدیل به یک قدرت عظیم اقتصادی میشویم پس باید جلوی آن گرفته شود. ما باید بصیرت خود را افزایش بدهیم.