دقت در روندها، پدیدهها و تحولات موجود در ایران و جهان نشان میدهد که سال ۹۸ میتواند سال شکست تاریخی امریکا در مقابل ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی باشد که مقام معظم رهبری نیز با محاسبات دقیق نوید آن را دادند. البته این شکست را باید با توجه به عینیات موجود و به دور از آرزوپردازی فهمید تا باورپذیر گردد.
قبل از ورود به چرایی و استدلالات این شکست، ذکر این نکته ضروری است که شکست دشمن و پیروزی ما به معنی عدم فشار سنگین اقتصادی- روانی بر ملت و نظام نیست بلکه پیروزی ما زمانی فهمیده میشود که دشمن در رسیدن به هدف ناکام بماند. ضربه وارد کردن دشمن به معنی پیروزی نیست بلکه رسیدن او به هدف به منزله پیروزی است.
در جنگ تحمیلی نیز ما خسارات سنگین انسانی و اقتصادی متحمل شدیم، اما چون دشمن به هیچیک از اهداف اعلام شده نرسید، ایران پیروز آن جنگ شناخته شد. در تحریم نیز تاکنون دشمن به هدف مدنظر نرسیده است، اما خسارت وارد کرده و تا به هدف نرسد پیروزی در دسترس او نیست. اما چرا باید سال ۹۸ را سال شکست تاریخی امریکا از ایران دانست؟ شواهد و مدارک آن چیست؟
۱- بارندگیهای امسال - به جز تلخی سیل در برخی مناطق کشور – برخی از بحرانهای امنیتی و زیستمحیطی را حل نمود و رشد تولید و اشتغال را با خود به ارمغان آورد و به تبع آن صادرات غیرنفتی رشد خواهد نمود و درآمدهای ارزی کشور بیشتر خواهد شد.
۲- گرایش جدی مردم به مصرف کالای ایرانی که در سایه عرق ملی و تحریم دشمنان محقق شده تولید را رونق میدهد و مصرف کالای ایرانی باعث اشتغال و رشد چرخه تولید خواهد شد.
۳- وحدت مثالزدنی که با خروج امریکا از برجام، تروریست نامیدن سپاه و وقوع سیل به وجود آمد نعمت بزرگی است که در هنگامه ایستادگی مقابل دشمن محقق شد. حلقه تکمیلی آن اثبات بیخاصیت بودن و نفاق اروپا خواهد بود. بیخاصیتی اروپا در اجرای برجام آخرین اتمام حجت وحدتساز نظام در مقابل چشمان ملت است که از منطق قوی برخوردار است.
۴- اقدامات احمقانه ترامپ در خصوص پایتختی بیتالمقدس برای صهیونیستها، جولان اشغالی، قتل خاشقچی، خروج از معاهدات بینالمللی و مواجهه غیرمنطقی با برجام و سپاه، اپوزیسیون شناسنامهدار را نیز منفعل و بیخاصیت کرده است و اکنون زمینه اجتماعی را برای همراهی با امریکا نامناسب نمیبیند و اینچنین مجریان تلویزیونهای دشمن نیز در همبستگی با ایران در ماجرای تروریستی اعلام کردن سپاه لباس سبز میپوشند و دفاع از ایران در رسانههای غرب پررنگ شده است. از سوی دیگر منطق ۴۰ ساله نظام جمهوری اسلامی درباره فلسطین و نیات امریکا برای مردم منطقه برجستهتر شده است.
۵- بینتیجه بودن مذاکرات امریکا- کره و مهلت یکساله کره به امریکا خود تابلوی بزرگی از بیمنطقی است که در مقابل چشم ملت ما رخ داده است و درک این همانی آن موجب استنباط بیفایده بودن هرگونه مذاکره با امریکا است.
۶- بحران لیبی و ونزوئلا از سقوط قیمت نفت پیشگیری کرد و تلاش امریکا برای تولید بیشتر سعودیها نیز منجر به کاهش قیمت نشد. از سوی دیگر اعلام شد که فروش نفت ایران در ماه مارس به قبل از تحریم بازگشت و این خود نوید پیروزی برای کشوری است که تکمحصولی است و دشمن بر این پاشنه آشیل متمرکز شده است.
۷- هموار شدن مسیر شرق بعد از سفر لاریجانی به چین و ژاپن و تمام قد ایستادن دولت همسو در عراق و ترکیه منفذهایی است که نیازهای اضطراری را برطرف میکند و افزایش فروش گاز میتواند درآمدهای ارزی را در هنگام کاهش احتمالی فروش نفت افزایش دهد.
۸- خفت و خواری امریکاییها در مذاکره با طالبان و ناامنی منطقه برای آنان احتمالاً به خروج امریکا از افغانستان منجر خواهد شد که خود شکستی مضاعف برای امریکا بعد از سالها هزینه مالی و انسانی در افغانستان است.
۹- اخلال در ناتوی عربی با خروج بزرگترین کشور عربی یعنی مصر، بینتیجه بودن جنگ یمن برای پدیدآورندگان و افتضاح قتل خاشقچی نیز موفقیت همپیمانان امریکا را در منطقه تضعیف کرده است که خود آورده مضاعفی برای نظام جمهوری اسلامی است.
۱۰- چفت و بست منافقین با امریکا- با توجه به پایگاه اجتماعی آنان در ایران- نه تنها تهدید نیست که خود فرصتی برای چهرهنمایی از امریکاست. دادن اطلاعات غلط و تبدیل شدن آرزوهای منافقین به محاسبات امریکاییها خود از زمینههای پیروزی است. بازی خوردن مسئولان امریکایی با برآوردهای منافقین را در این شکست دست کم نگیریم.
۱۱- انتخابات ۱۳۹۸ خود آخرین برگ زرین شکست دشمن و پیروزی ملی است که انشاءالله در سایه وحدت موجود و مشارکت بالای مردم- مانند ۲۲ بهمن- بسان سیلی بزرگ ملت ایران بهصورت امریکا خودنمایی خواهد کرد.
اما آنچه نباید از نظر دور داشت اینکه ما در جنگ روانی آسیبپذیرتر از جنگ واقعی هستیم و باید برای این مهم تدبیری جدی اندیشید. امریکا در ۱۵ مرداد ۹۷ اولین مرحله تحریمها را اعمال کرد، اما از بهمن ۹۶ تا مرداد ۹۷ دلار به ۱۸ هزار تومان رسیده بود. بعد از اعمال تحریمها در مرداد و آبان ارز از مرز ۱۸ هزار تومان به ۱۱-۱۰ هزار تومان بازگشت. این کاهش در حالی بود که جنگ واقعی تازه شروع شده بود. این نشان میدهد که دولت ما به دلیل خاطر جمع بودن از استحکام برجام منتظر خروج امریکا و این عملیات روانی نبود. ممکن است با هر تهدیدی قیمتها بالا و پایین شود، اما اتفاق عملی رخ ندهد. مقابله با جنگ روانی مهمتر از مقابله در جنگ واقعی است که امید است بدان توجه مضاعف شود.
عبدالله گنجی