مرسوم است که در ابتدای هر سال نامی برای آن انتخاب میشود. نامی که به نوعی نشانه و راهنمای ورود و طی طریق در سال جدید است. اما در پایان سال نیز میتوان با توجه به آنچه در آن سال آموختهایم برای آن نامی انتخاب کرد. سال 1397 با تمام فراز و نشیبهایش آخرین روزها و ساعات خود را طی میکند و مروری بر رخدادهای تلخ و شیرین و ملس آن از منظرهای گوناگون، میتواند برای هرکس نتیجه و تجربهای به دنبال داشته باشد. از منظر سیاسی سالی که گذشت را میتوان سال «غروب توهم امید به غرب» نامید. به نظر میرسد این نام به دلایلی که در ادامه میخوانید برای سالی که گذشت، بیمسما نباشد. انصاف آن است که این دستآورد حاصل حرکت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و مدیریت الهی رخدادهای سال 1397 است.
و اما، محاسبه آنچه در سال 97 گذشته، برای ورود پرانگیزه و قوی به سال آینده، ضرورتی انکارناپذیر است. این محاسبه به عدم تکرار اشتباهات، برطرف کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط روشن و مثبت، کمک فراوانی میکند. سالی که گذشت را در حالی شروع کردیم که اغلب مسئولان کشور دچار نوعی سردرگمی استراتژیک بودند. این سردرگمی بیش از هر چیز ناشی از آن بود که منتظر بودند تا ببینند آمریکا با برجام چه میکند. رئیسجمهور آمریکا اوایل سال بطور رسمی از توافق هستهای خارج شد و این در حالی بود که نه دولت وی و نه دولت پیشین این کشور –که برجام حاصل مذاکره و توافق با آن بود- پایبندی عملی به تعهدات خود نداشتند. الاغها (حزب دموکرات آمریکا) فقط ظاهر ماجرا را حفظ کرده و به موازات آن زیربنای تحریمهای جدید را فراهم میکردند و فیلها (جمهوریخواهان) نیازی به این حفظ ظاهر هم ندیدند و بر بستر فراهم شده از پیش، سنگ روی سنگ گذاشتند.
خروج آمریکا از برجام به تلاطمی که از ماهها پیش در بازار ارز ایجاد شده بود دامن زد و البته این اثر بیش از آنکه واقعی و ناظر به واقعیتهای اقتصادی باشد، ناشی از آثار روانی و صد البته سیاستهای غلط ارزی دولت بود. پیش از خروج آمریکا، دولت نرخ ارز را 4200 تومان اعلام کرده و در تصمیمی عجیب و بیمنطق از اختصاص ارز به تمام کالاهای وارداتی خبر داد. این نرخ و نحوه تخصیص غلط آن، نه تنها کمکی به مهار بازار نکرد بلکه رانتخواران و فرصتطلبان را بیش از پیش برای چاپیدن بیتالمال و خالی کردن جیب مردم، حریص کرد. وقتی ارز با نرخ ثابت دولتی و به همه کالاهای وارداتی- از خاک زیر پای گربه گرفته تا غذای سگ!- اختصاص یابد، بهطور طبیعی و منطقی هرچه قیمت آن در بازار آزاد افزایش یابد، به نفع دریافتکننده است و به آن دامن میزند. این سیاست مخرب تا جایی پیش رفت که 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی به باد رفت، چنانکه برخی ارز دولتی دریافت کردند و اساساً کالایی را وارد نکردند، یا کالایی وارد شد که هیچ ضرورت و فوریتی نداشت و یا آنکه کالای وارد شده بهجای آنکه با قیمت ارز دولتی در بازار توزیع شود، با قیمت ارز بازار آزاد به دست مصرفکننده رسید.
به این ترتیب دلار 4200 تومانی به بزرگترین معما و رانت اقتصادی کشور تبدیل شد و عجیبتر آنکه هیچکس از مقامات دولتی حاضر به پذیرش مسئولیت آن نشد و توپ را به زمین این و آن حواله دادند. این رانت بزرگ بهعلاوه برخی سودجوییهای کلان و اخلال در نظام اقتصادی کشور که به حق میتوان آن را تروریسم اقتصادی نامید، منجر به راه افتادن موجی جدی و تازه از برخورد قضایی با این اخلالگران شد. قوه قضائیه با اجازهای که از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد، دادگاههای ویژهای را در این مورد تشکیل داد که قاطعیت، سرعت عمل و علنی بودن، مهمترین ویژگیهای آن بود. ورود جدی و قاطعانه دستگاه قضایی به صحنه برخورد با تروریستهای اقتصادی، با استقبال افکار عمومی مواجه شد و اعدام چند تن از دانهدرشتها، حاوی این هشدار مهم به مفسدان اقتصادی بود که پایان راه اخلال در نظام اقتصادی کشور و چپاول بیتالمال چوبه دار است و نظام در این زمینه قاطعیت دارد. تشکیل پرونده و دادگاه برای برخی از منسوبین به مسئولان کشور نیز نشان داد، در برخورد با مفاسد اقتصادی «ملاحظه این و آن» نخواهد شد و حاشیه امن و خط قرمزی در این میان وجود ندارد.
به موازات این ماجرا در صحنه دیپلماتیک پس از خروج آمریکا از برجام، دولت اعلام کرد که مدتی اندک منتظر میماند تا اروپا منافع اقتصادی ایران در برجام را تضمین کند. انتظاری که از اساس نسبتی با واقعیت نداشت و اروپا نه توان برآورده کردن چنین انتظاری را داشت و مهمتر از آن، ارادهای نیز در این زمینه نداشت. چند هفته، تبدیل به چند ماه شد و اروپایی که وعده راهاندازی ساز و کار مالی ویژه موسوم به SPV را برای مقابله با تحریم آمریکا علیه شرکتهای خود که با ایران کار میکنند، داده بود هر روز بهانهای میآورد و از وعده نسیه خود، چیزی میکاست. اروپا گام به گام از وعدههای خود عقب نشست و در نهایت پس از تاخیری طولانی، به اینستکس رسید. ساز و کاری که نه تعهدی برای خرید نفت از ایران دارد، نه با تحریم آمریکا مواجههای میکند و نه پوششدهنده هر نوع کالایی است. این ساز و کار معیوب و ناقص و «تقریباً هیچ» که چندی پیش از آن سخن به میان آمد، حرف و ایدهای روی کاغذ است و عراقچی معاون وزیر خارجه کشورمان که بهطور منطقی باید آگاهترین فرد نسبت به آن باشد، میگوید چیزی از نحوه عملکرد آن نمیداند! نکته جالب و قابل تاملتر آنکه اروپاییها همین هیچ را نیز مشروط کرده و میگویند اگر میخواهید اجرایی شود باید به الزامات FATF تن دهید. مردم اولین دستهای بودند که نتیجه بدعهدی آمریکا و گربهرقصانی اروپا را به عینه میدیدند و هرچه باید از آن فرا میگرفتند، گرفتند، آبی از چشم آبیها گرم نمیشود و روی دیوار آنها نمیتوان یادگاری نوشت. رسانهها و چهرههای سیاسی که تا چندی پیش سعی میکردند خود را در پیروزی و دستاورد (کدام پیروزی و دستاورد؟!) سهیم نشان دهند، بیسر و صدا از کنار 23 تیر (روز حصول توافق هستهای) و 26 دی (روز اجرای برجام که قرار بود تحریمها بالمره لغو شود) گذشتند و صدایش را درنیاوردند. نه خانی آمده و نه خانی رفته است!
کمکم از سوی متولیان برجام و مسئولان دولتی و دستگاه دیپلماسی نیز حرفهایی شنیده شد که تا پیش از این چندان مسبوق به سابقه نبود و در مواردی جالب توجه و همراه با رگههایی از طنز نیز بود. حرفهایی مانند سخنان دیروز جناب صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی که گفته است؛ «طول کشید تا خیلیها باور کنند آمریکا دشمن ماست، ولی الان همه باور کردهاند آمریکا دشمن ماست و از موافق و مخالف و از انقلابی و ضدانقلابی موافق هستند کار دولت آمریکا، ظالمانه است. این دستاورد بزرگی است.» و یا جناب آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان که دیروز گفت؛ «دشمن اصلی را از یاد نبریم، دیشب هم در سخنرانی گفتم هرچه لعنت دارید بر کسی لعنت کنید که این شرایط را برای کشور بهوجود آورد؛ آمریکا، صهیونیسم و ارتجاع منطقه این شرایط را برای کشور بهوجود آوردند.»
چنین موضعگیریهایی از سوی دولتمردانی که زمانی ساز برجام 2 و 3 را میزدند، جای تقدیر و البته شکر دارد. این موضعگیریها در کنار برخی اقدامات و دستاوردهای عملی، نشان داد اگر دل را به نقاط روشن واقعی بسپریم، گشایش و موفقیت تضمین شده است. چند روز پیش رئیسجمهور در سفر به استان بوشهر، 4 فاز جدید از پارس جنوبی را افتتاح کرد. پروژههای بزرگ و پیچیده که به دست متخصصان توانمند داخلی در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) به نتیجه رسید و به قول فرمانده آن نشانه و نماد شکست مفتضحانه تحریمهای آمریکاست. بله! تحریم مشکلزا و خسارتبار است اما دیوار تحریم را ذهن خلاق و پتک تلاش فرو میریزد نه پشت میز مذاکره و دادن امتیاز و پرت کردن خودکار!
سفر اخیر آقای روحانی به عراق و دستاوردهای آن، نمود دیگری از ظرفیتهای عظیمی است که با کمترین هزینه پیش روی کشور است و صرفاً باید با پیگیری مداوم و مدبرانه آنها را عملیاتی کرد. روابط و تبادلات تجاری ایران و عراق در حال حاضر 12میلیارد دلار است و با مقداری تلاش و پیگیری در سطح نهادهای اقتصادی و دیپلماتیک میتوان آن را به راحتی به 20 میلیارد دلار رساند. فقط همین یک مورد را مقایسه کنید با مراودات اقتصادی کشورمان با اروپاییها که با کوچکترین تهدید آمریکا، شرکتهایشان صحنه را خالی کردند و رفتند و از آن همه وعده و وعید چیزی جز چند عکس یادگاری باقی نماند.
عبور از توهم امید به غرب و پایان یافتن این سراب واهی در سطح عمومی و مسئولان جامعه، فرآیندی زمانبر و البته با هزینه بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی از سالها پیش و حتی از ابتدای آغاز مذاکرات هستهای بارها و بارها هشدار داده بودند که توقع رفع مشکلات اقتصادی با ابزار مذاکره و توافق، توقعی غیرواقعی و امیدی واهی است. هشدارهایی که در شلوغی و هیاهوی خوش خیالان، کمتر به گوش رسید و به آن دقت شد؛
- برنامههای اقتصادی براساس و با فرض ماندن تحریمها بایستی برنامهریزی بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریمها ذرّهای و سرِ سوزنی کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها هم میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّی از حالا شروع کردند که اگر در زمینه هستهای هم به توافق برسیم، معنای آن این نیست که همه تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهای دیگری هم هست؛ این همان حرفی است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کردهام که [موضوع] هستهای بهانه است؛ مسئله هستهای هم نباشد، یک بهانه دیگری میآورند...بنابراین، علاج مسئله تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتی. (16 تیر 1393 – دیدار مسئولان نظام)
- کار اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد؛ بعضى را هم کردهاند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ میشود کارهایى کرد؛ میشود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند «اگر در قضیّه هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند میگویند. این نشاندهنده این است که به این دشمن نمیشود اطمینان کرد نمیشود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى، آنچه لازم است این است. (17 دی 1393 – دیدار مردم قم)
- رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبه اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود. (29 مهر 1394 - نامه به رئیسجمهور درباره الزامات اجرای برجام)
- در سالهای اخیر، این درس گرفته شد که گره زدن حل مسائل کشور بهخصوص مسائل اقتصادی به برجام و خارج از کشور، یک خطای بزرگ است. هنگامی که ما مسائل اقتصادی و کسبوکار را به برجام گره میزنیم، نتیجه این میشود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه منتظر امضا شدن یا نشدن برجام میمانند و بعد از آن هم منتظر اجرا شدن و یا اجرا نشدن آن هستند و سپس نیز منتظر اینکه آیا آمریکا در برجام میماند یا نمیماند و در نهایت دستگاه فعال اقتصادی کشور همیشه معطل خارجیها است. (3 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- اقتصاد کشور را از راه «برجام اروپایی» نمیتوان درست کرد. برجام اروپایی البته مسئلهای است اما قرائن فراوان از جمله انصراف و تردید شرکتهای بزرگ اروپایی و نیز سخنان مسئولان سه کشور اروپایی نشان میدهد اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیتوان به جلو برد... ورود 100 میلیارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام تصوری باطل بود که متأسفانه برخی این تصور واهی را به مردم هم منتقل کردند. (3 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- سپردن کارها به خارجیها با توجه به بدقولیهای آنها باید فقط در حد اضطرار باشد و فقط وقتی از امکانات داخلی مأیوس شدیم سراغ دیگران برویم. (2 خرداد 1397- دیدار مسئولان نظام)
- کار را در محدوده مقدورات کشور با جدّیّت دنبال بکنید؛ منتظر این و آن نباشید. ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [امّا] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجّهی بکند؛ و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا (ترامپ) میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدّتی که او میگوید خارج میشوم، ما همینطور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شدهایم دیگر، مردم را ما شرطی کردهایم. حالا هم «بسته اروپایی»؛ مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید. (تیر 1397 – دیدار اعضای هیئت دولت)
اینها تنها چند نمونه از موارد متعدد هشدارهای رهبر انقلاب به مسئولان کشور در زمینه توهم امید به حل مشکلات با مذاکره و امتیازدهی و توافق با غرب است. بهرحال و با تمام هزینههایش امروز بجایی رسیده ایم که مردم و اغلب مسئولان فهمیده اند، برای حل مشکلات اقتصادی کشور دستی از غرب برون نمیآید و کاری نمیکند و این خودمان هستیم که باید دست بر زانو زده و کمر همت ببندیم.
اما سال 1397 فقط سال تجارب پرهزینه نبود و سال پیروزیها و دستاوردهای بزرگ نیز بود. سالی که نقشههای آمریکا و متحدان و مزدورانش برای منطقه، با مجاهدت و از خودگذشتگی مجاهدان راه حق که دل از دنیا و مافیها بریده اند، با شکست مواجه شد. نحوه سفر ترامپ و آقای روحانی به عراق ویترین این وضعیت است. ترامپ به اذعان خود علیرغم صرف هزینه 7 تریلیون دلاری در منطقه باید در تاریکی و با ترس و لرز و مخفیانه وارد عراق شود و رئیسجمهور ایران در روشنایی روز و با عزت و احترام و استقبال گرم مسئولان ارشد کشور همسایه.
دشمن امید و آرزو داشت که انقلاب اسلامی چهلمین سال پیروزی خود را نبیند اما به کوری چشم آنان، مردم جشن چهلمین سال پیروزی را باشکوهتر از همیشه برگزار کردند و راهپیمایی 22 بهمن دشنهای در چشم و دل دشمن شد که شدت درد آن را از عربدههایی که میکشند، میتوان حدس زد. پیام راهبردی «گام دوم» رهبر انقلاب که به مثابه یک نقشه راه برای چهل سال دوم انقلاب منتشر شد، حاوی جامعترین و دقیقترین تحلیل و نگاه به راه طی شده و در همین حال واقع بینانهترین و آرمانیترین چشم انداز در مسیر پیش روست. یکی از محورها و برجستهترین نکات این پیام، تاکید مکرر رهبر انقلاب بر لزوم پایان توهم امید به غرب و پراکندن امید واقعی در جامعه است؛ «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.»
بقول مولوی؛
آنچه تو گنجش توهم میکنی
زان توهم گنج را گم میکنی
و اما در پایان سالی که گذشت و در طلیعه سال جدید، درود و سلام ملت ایران بر شهدایی که در این سال خون پاک خویش را در چهار گوشه این سرزمین پهناور نثار کردند تا ما و شما در امنیت و آرامش به استقبال بهار برویم. یا مقلب القلوب و الابصار...