استفاده از تهدید و شبح جنگ یکی از شگردهای معمول در دنیای سیاست برای ایجاد هراس و پیشبرد اهداف است که بارها علیه ایران اسلامی تجربه شده و وقتی از سوی دشمنانی، چون امریکای جنایتکار و برخی دولتهای اروپایی متحد آنان باشد، در پیوند با شکستهای تاریخی در برابر قدرتهای جهانی احتمال باورپذیری بیشتری هم دارد. چنین شگردی بارها از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی بهکار گرفته شده و البته به برکت روحیه انقلابی برآمده از مکتب جهادی امام و رهبری و همچنین توان بازدارندگی و قدرت نظامی کشورمان رنگ باخته و جدی گرفته نشده است.
اما شوربختی آنجاست که گاه برخی از عناصر سیاسی مرعوب و یا خدعهگر داخلی نیز برای دستیابی به اهداف خود با القای خطر جنگ و تهدید دشمن، بهویژه شبح جنگ احتمالی امریکا با حضور امثال ترامپ در رأس قدرت و همراهی و تحریک صهیونیستها و آلسعود را بهکار گرفته و سعی دارند با ایجاد هراس در افکار عمومی و ایجاد چالشهای ساختگی مسئولان عالی و وفاداران نظام را برای پذیرش برخی سیاستهای سازشکارانه و مرعوبانه تحت فشار قرار دهند. بهعنوان مثال الزامی معرفی کردن پذیرش برجام و حتی افایتیاف با تکیه بر چنین حربهای دنبال شده و میشود.
حال آنکه در بیانیه گام دوم انقلاب، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب به زیبایی پاسخ این شگرد خبیثانه را اینچنین داده است: «ایران مقتدر امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبهرو است، اما با تفاوتی کاملاً معنی دار. اگر آن روز چالش با امریکا بر سر کوتاه کردن دست عمال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه جاسوسی بود، امروز چالش بر سر حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع امریکا از منطقه غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است؛ و اگر آن روز مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته ایرانی به نیروهای مقاومت است و اگر آن روز گمان امریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملت ایران فائق آید، امروز برای مقابله سیاسی و امنیتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و الته بازهم در رویارویی، شکست میخورد.»
القای خطر جنگ و استفاده از هراسافکنی از قدرت نظامی دشمن برای پیشبرد اهداف سیاسی و تحمیل خواستههای زورگویانه در برخورد با واقعیتهایی چون؛ ۱- برخورداری جمهوری اسلامی از توان نظامی و تسلیحات راهبردی که به آن بازدارندگی میدهد؛ ۲- برخورداری ایران اسلامی از عمق منطقهای و حمایت مقاومت گسترده منطقهای که امکان ضربه به دشمن را در خارج از مرزها فراهم میکند و ۳- ناتوانی دشمن از تشکیل ائتلاف قدرتمند که ائتلاف عربی و ائتلاف نامرئی در جنگ نیابتی سوریه نمونه آن است، بیاثر شده و لذا تنها یک شگرد نخنما و تکراری است که تنها میتواند عناصر مرعوب یا ناآگاه را تحت تأثیر قرار دهد.
توسل امریکا و برخی کشورهای متحد منطقهایاش به پادوهای روسیاه داخلی و گروهکهای ضدانقلابی برای اقدامات ایذایی و تروریستی ناشی از همین تغییر وضعیت است که درواقع نوعی فرار از مواجهه به دلیل
هزینههای سنگین احتمالی بوده که البته اثربخشی آن هم از قبل معلوم و در همان دوران اولیه پیروزی انقلاب به آزمایش گذاشته و معلوم شده است.
اختصاص یک فراز از بیانیه گام دوم انقلاب به این موضوع، انتقال دانسته و تجربهای گرانسنگ به نسل امروز است که با واقعبینی صادقه بتواند بر این شگرد سوخته دشمن فائق آمده و دشمنان را در استفاده از این خدعه برای پیشبرد اهداف ناکام گذارند. البته بیشتر از جوانان برخی بازیگران و مسئولان سیاسی محافظهکار یا ناآگاه از توان بازدارندگی مدافعان نظام نیازمند این آگاهی و توجه هستند.
رسول سناییراد