ضرورت تئوری سازی در نظام انقلابی اسلام

استعمار غربی از اواسط قرن هیجدهم و با شروع انقلاب صنعتی پا به عرصه وجود گذاشته است. در مرحله آغازین تولیدکنندگان و صاحبان صنایع انگلیسی و سپس اروپایی، با هدف فروش تولید مازاد خود وارد کشورهای پرجمعیت سایر قاره‌ها شده و با مشاهده سه گنج بسیار بزرگ: ۱ - بازار بزرگ مصرف، ۲ - وجود منابع و معادن و مواد اولیه برای تولید بیشتر، ۳ - نیروی کار بسیار ارزان (در حد مجانی) برنامه استعمار رسماً آغاز شد.

در این مرحله استعمارگران با تصرف کشورها، ضمن چپاول ثروت کشورهای تحت سلطه به «نابودی فرهنگ»، «ترویج مصرف‌گرایی»، «جلوگیری از شکل‌گیری چرخه و زنجیره تولید»، «نابود کردن صنعت بومی»، «برپایی صنعت وابسته مونتاژ»، «تک محصولی کردن»، «تقسیم‌بندی کشورها بر اساس وجود مشکلات قومی و…»، «تحقیر ملی و الیناسیون فرهنگی» و… پرداختند، اما پس از مدت زمانی به دلیل بیداری مردم سرزمین‌های اشغال شده مجبور به ترک کشورها شدند.

استعمارگران پس از ترک اجباری مستعمرات، باقبول استقلال ظاهری کشورهای مستعمره و کلاه گذاشتن ملت‌ها، با اجیر کردن دیکتاتورهای دست نشانده، مسیر استعمار را کمافی‌السابق و چه بسا سخت‌تر از سابق ادامه دادند، اما خیلی زود دیکتاتورهای گماشته شده نیز با مخالفت امواج بیداری ملت‌ها مواجه شده و یکی پس از دیگری مسیر استقلال‌طلبی را دنبال کردند و به این ترتیب چراغ استعمار نو نیز به خاموشی گرایید.

با شروع قرن بیستم، استعمارگران غربی برای دائمی کردن چپاولگری، طرحی نو درانداخته و با راه‌اندازی دو جنگ بزرگ و در مقیاس جهانی و ایجاد ساختارهای بین‌المللی و ارائه تعاریف عملیاتی در تمامی حوزه‌های مرتبط به زیست اجتماعی، به قانونی کردن استثمار و چپاولگری پرداختند. از این پس تمامی کشورها خواسته یا ناخواسته مجبور به تمکین از نقشه راه استعمارگران شده و از این پس استعمار فرانوین به نظام قانونی سلطه ارتقاء یافته و تمامی کشورهای جهان در چارچوب بایدها و نبایدهای زیستی نظام سلطه حق حیات و دفاع از منافع خود را دارند.

در نظام قانون سلطه، مستکبران و زورگویان جهان با اراده سازمان ملل به تحمیل اراده خود به جهان پرداختند. در حالی که در بین میلیاردها گونه حیوانی در جهان حتی یک حیوان همجنس باز نمی‌توان یافت نظام سلطه در تعاریف عملیاتی خود، برخلاف عقل و ادیان الهی، همجنس بازی را مصداق حقوق بشر تعریف کرده و کشورها را به دلیل نقض این توحش قرون وسطایی محکوم و تحریم می‌کنند.

از دید نظام سلطه مظلومان فلسطینی مصداق تروریسم و رژیم کودک‌کش و قصاب صهیونیستی مصداق مدافعان صلح و حقوق بشر شناخته شده و هر کس از فلسطینیان مظلوم دفاع کند به‌عنوان حامی تروریسم تنبیه و تحریم می‌شود. قوانینی نظیر پالرمو، FATF , CFT، ۲۰۳۰، پروتکل الحاقی هسته‌ای و… مصادیقی روشن از مسیر قانونی کردن چپاولگری در نظام سلطه است.

مردم ایران انقلابی تنها به دلیل استقلال‌طلبی و نرفتن زیر بار زورگویی نظام سلطه قربانی تفرعن قانونی غرب بوده و ٤۰ سال است که مستمراً به چوب جفای نظام سلطه تنبیه می‌شود. تلخ‌تر اینکه در این میان در پازل نظام سلطه متأسفانه بازی‌خوردگان، سست‌کمربندها، آلودگان به چرب و شیرین غرب، بی‌حال‌ها و خسته‌ها، بریده‌های سیاسی و… به‌عنوان ستاد داخله نظام سلطه پازل غرب را تکمیل کرده و عقب نشینی خاکریز به خاکریز نظام اسلامی را در برابر زیاده‌خواهی غرب مطالبه می‌کنند و این مسیری است که به حسب آیه ۱۲۰ سوره بقره «وَلَنْ تَرْضَی عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» به تبعیت محض و برده گونه از نظام سلطه منتهی خواهد شد.

مقام معظم رهبری در مطلع بیانیه گام دوم انقلاب می‌فرمایند: «اینک نظام انقلابی اسلامی وارد دوّمین مرحله خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدن سازی شده است». این فرمایش معظم‌له از هوشمندی و آینده‌نگری ایشان حکایت کرده و تکلیف نخبگان، فرهیختگان، دانشمندان، پژوهش‌گران و اصحاب علم و اندیشه اسلامی را گوشزد می‌کند.

تحقق گام دوم انقلاب اسلامی و تمدن‌سازی اسلامی بی‌شک مستلزم مقابله عالمانه و منطقی با نظریه‌های نظام سلطه و نظریه‌پردازی و تفسیر و تعریف صحیح از روابط انسانی و اجتماعی در زمینه‌های حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم، آزادی، مالی و اقتصادی، محیط زیست و.... است. علاوه بر این پس از تئوری‌سازی و نظریه‌پردازی، ایجاد ساختارها و سامانه‌های لازم نظیر سامانه‌های مالی مثل سوئیفت نیز ضروری است.

سیدعبدالله متولیان