پیام راهبردی رهبر معظم انقلاب دارای نکات بسیار مهمی برای ملت ایران و مسئولان امروز و جوانانی که فردا مسئولیت اداره کشور را برعهده میگیرند، بود و شاید نیاز به دهها مقاله و جلسه برای تبیین این پیام با تکیه بر تقابل دوگانه جدید «اسلام و استکبار» لازم باشد و جوانان و تشکلهای انقلابیِ آتش به اختیار باید به این ضرورت همت گمارند.
هرچند این پیام همچون آبی سرد بر تمام سیاهنماییها و واژگونسازیهای دشمنان و جنگ روانی– رسانهای آمریکا و متحدانش علیه ملت ایران در یکسال گذشته بود و نشست ورشو را بهعنوان ماحصل تمام این تلاشهای خبیثانه به محاق برد، اما در این مجال محدود به این فراز و سؤال اصلی پیام حضرت آقا میپردازیم که چرا «ملّتهایی که به پا خاسته و انقلاب کردهاند بهجز تغییر حکومتها، نتوانستند آرمانهای انقلابی خود را حفظ کنند، امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران توانسته به حرکت خود ادامه دهد»؟!
علاوه بر عوامل مختلف، محوریترین عامل و آنچه که توانسته بزرگترین انقلاب جهان را بدون خیانت به آرمانهایش به چلّه پُرافتخار خود برساند، بصیرت مردم و رهبری انقلاب در مورد اهداف و سیاستهای پشت پرده نظام سلطه و استکبار جهانی و عدم اعتماد به هرگونه مذاکره و نتایج آن با دشمنان ملت ایران و در رأس آنها آمریکا و در یک کلمه «دشمنشناسی» است.
نسلی که انقلاب را بهوجود آورد و آن را در گام دوم تحویل نسل بعدی داده، با استفاده از تجارب گذشته در سطوح ملی، منطقهای و در صحنه بینالمللی، آگاه بود که علت نافرجام همه انقلابهای دنیا که نتوانستند آرمانهای خود را حفظ کنند و از مسیر و اهداف اصلی خود منحرف شدند و شکست خوردند، انفعال و تسلیم برخی از انقلابیون دیروز و سیاستمداران امروزشان بوده است.
در انقلابهای گذشته جهان و بهویژه انقلاب مشروطه ملت ایران اگر سران آنها تسلیم فشارها و پذیرش توافقات تحمیلی نظام سلطه نمیشدند و به مردم و آرمانهای انقلابشان پشت نمیکردند و یا انقلابیون تحت تاثیر فضاسازیهای دروغین نظام سلطه و خیانت دنبالههای داخلی آنها قرار نمیگرفتند، قطعاً آن انقلابها و از جمله انقلاب مشروطه ایران نیز به انحراف کشیده نمیشد.
اگر از تن دادن انقلابهای الجزایر و کبیر فرانسه و اکتبر شوروی به جاهطلبیهای استعمار و استثمار مردم و همچنین وادادگی و بعضاً، خیانت پشت پرده و جهالت برخی از سران انقلاب مشروطه ایران که منجر به ادامه تسلط استبداد و استکبار بر ملت ایران تا سال ۵۷ شد، بگذریم، مذاکرات پشت پرده برخی از شخصیتهای متزلزل انقلابی با آمریکاییها در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن را باید مصادیقی از جهالت و یا خیانت آنها برای به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی از آرمانهایش دانست که با هوشیاری و درایت رهبری انقلاب و دشمنشناسی و موقعیتشناسی مردم انقلابی خنثی و موجب حرکت انقلاب در مسیر آرمانهای اولیه و اصیل خود تاکنون شده است.
خیانتهای دولت موقت و بنی صدر و قرارداد الجزایر در اوایل انقلاب و ماجراهایی مثل مک فارلین و ایران کنترا در طول جنگ تحمیلی و پذیرش سیاستهای تعدیل اقتصادی بانک جهانی و سیاست کنار زدن نیروهای انقلابی از صحنه مدیریت کشور با دستورالعمل صندوق بینالمللی پول در دولت سازندگی و مذاکرات و نامههای ذلتبار محرمانه به آمریکاییها در دولت اصلاحات و اکنون تلاشهای موذیانه جریان غربگرای نفوذی برای تحمیل قراردادهای تحمیلی همچون سند ۲۰۳۰ و معاهده پاریس و برجام و افایتیاف و اینستکس و… همگی بخشی از مصادیق فشارهای سیاسی- اقتصادی - رسانهای نظام سلطه برای تحمیل زیادهخواهیهای خود در پای میز مذاکره و به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی است، اما تاکنون به مدد وجود رهبری آگاه و تیزبین و مردمی هوشیار و بصیر و حاضر در صحنه نتوانسته است.
در صحنه بینالمللی نیز بهعنوان یک نمونه آنچه که باعث شده شصت سال پیروزی انتفاضه ملت فلسطین به تاخیر بیفتد و رژیم صهیونیستی به اشغالگری و جنایتهای خود ادامه دهد، همین خیانت و نشستن پشت میزه مذاکره با این رژیم و پذیرش قراردادهای تحمیلی از سوی برخی سران خائن و سازشکار فلسطینی است.
انقلابهای موسوم به بهارعربی بویژه خیانت محمد مرسی در انقلاب مصر نیز مصادیق ملموس سالهای اخیر است. در مقابل آنچه باعث شده که امروز بعد از چهل سال روسیه به تجربه و سیاست درست جمهوری اسلامی مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا و فریبکاری این کشور در مذاکرات برسد و اعلام کند هرگاه سران آمریکا به بلوغ رسیدند، حاضر به مذاکره با آنهاست، نشان میدهد که یک کشور چگونه بدون باج دادن به آمریکا در پای میز مذاکره، میتواند با مقاومت منافع ملی خود را حفظ کند و با قدرت و استقلال در صحنه ملی و منطقهای و بینالمللی حضوری تاثیرگذار داشته باشد.
لذا در انقلاب اسلامی ایران از همان آغاز نهضت تاکنون اولاً رهبری آن با آگاهی کامل از نقشههای دشمنان هیچگاه به مذاکرات خیانتبار با دشمنان تن نداده و تسلیم فشارهای نظام سلطه نشده و به وعدههای آمریکا و چند کشور اروپایی که به دروغ خود را جامعه جهانی القاء میکنند، اعتماد نکرده و برعکس با مقاومت خود، نهال مقاومت را در اعماق جان و دل ملت ایران و بلکه ملتهای منطقه و جهان بارور کرده است.
ثانیاً هرگاه برخی انقلابیون دیروز در لباس سیاستمدار تجدیدنظرطلبِ امروز پشت پرده و به دور از دید مردم با دشمنان ملت به مذاکره و داد و ستد آرمانهای انقلاب پرداختند، مردم با آگاهی بخشی رهبری انقلاب و حضور هوشمندانه در صحنه از تحقق سیاستهای استکباری به انقلابیون متزلزل و غربگرای داخلی تحمیل شده است جلوگیری کردهاند.
ثالثاً اگر براساس مصلحت جامعه و کشور و برای دفاع از امنیت مردم و تامین منافع ملی جایی حاکمیت اجازه مذاکره در موضوعی خاص را داده، اولاً با اطلاع مردم بوده و ثانیاً نتایج آن را صادقانه به اطلاع مردم رسانده و ثالثاً بدون هیچگونه «تجدیدنظرپذیری در اصول و آرمانهای انقلاب و انفعال»، مردم را به عبرت آموزی از نتایج آن مذاکرت فراخوانده است.
لذا مقاومت و تسلیم نشدن مردم و رهبری انقلاب اسلامی درمقابل پیشنهادهای وسوسه انگیز و فریبکارانه آمریکا برای مذاکره بر سراصول و آرمانهای انقلاب، موجب «صیانت از اصالت شعارهای انقلاب» و «ورود انقلاب به دوّمین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمّدنسازی» و زمینهساز «ورود نسل جوان امروز به فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم» شده است تا به جهان اعلام کند «آرمانهای این انقلاب الهی تاریخ مصرف ندارد و افول پذیر نیستند».
این یک قاعده اساسی است که انقلاب اسلامی با «بیمبالاتی به خطوط اصلی» خود و با «عمل انفعالی» و «مذاکره پشت پرده با دشمنان» نمیتوانست چهل سال در مقابل دشمنان ایستد و از «نظریّه نظام انقلابی» دفاع کند، بلکه با «عمل انقلابی و پایبند بودن به اصول خود و مرزبندی با دشمنان» از این نظریه با افتخار دفاع کرده است، چون برایش مهم است که «چرا و چگونه بماند».
لذا جوانان عزیز که پیمودن گام دوم انقلاب اسلامی به آنها سپرده شده، باید بدانند «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت» تا آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار نگیرد.دراین خصوص اولین و مهمترین تجربه ملت ایران بیاعتمادی کامل به دشمنان و در راس آنها آمریکا و چند کشور خبیث اروپایی و پرهیز از حیلهگری آنهاست، چرا که تجارب صد ساله گذشته و بهویژه چهل سال بعداز انقلاب نشان میدهد آمریکا و انگلیس و فرانسه در هیچ مذاکرهای با کشورهای مختلف به تعهدات و وعدههای خود عمل نکردهاند و جز امتیاز گرفتن و فریبکاری، از میز مذاکره برای طرف مقابل چیزی باقی نگذاشتند.
در کشور خودمان حداقل در سالهای اخیر دهها تجربه از جمله مذاکرات سعدآباد و برجام و اس پی وی و اینستکس اکنون پیش ملت ایران و جوانان ما قرار دارد و ملت ایران در هرگونه مذاکرهای جز خسارت هیچ نفعی نبرده است. براین اساس رهبری تصریح دارند: «پیشنهادهای سران نظام سلطه عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است وامروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد میداند و دولت جمهوری اسلامی نباید از تهدیدهای پوچ آنان بهراسد».
دومین تجربه که جوانان باید به آن واقف و مصر باشند این است که در دنیای کنونی برداشتن گامهای استوار و تحقق اهداف انقلاب اسلامی و حمایت از ملت ایران و ملتهای مظلوم منطقه و جهان جز با قوی شدن و مدیریت جهادی میسر نیست و باتکیه به این اصل هرگونه مذاکره بر سر قدرت دفاعی و موشکی کشور کاملاً بیخردانه و غیرممکن است.
سومین تجربه ملت ایران این است که هرگاه مسئولان در مقابل فشارهای دشمنان بر اصول انقلاب پای فشردند، توانستهاند با پیشرفت کشور مشکلات مردم را حل کنند، و هرگاه دل به مذاکره با دشمنان برای حل مشکلات بستند! و مرعوب فضاسازیهای آنها شدند، آنگونه که رهبری تاکید کردند «اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود بیشک بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت». لذا جوانان آینده ساز کشور باید بدانند «همه راه حلها در داخل کشور است» و این تحلیل سراپا غلط که «علت مشکلات اقتصادی و تحریمها مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است»، از القائات نظام سلطه است که از سوی جریان نفوذی به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی کشور القاء میشود.
محمدحسین محترم