وزیر خارجه آمریکا روز یکشنبه و در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی در توییتی مدعی آزادی آمریکاییهای زندانی به جرم جاسوسی در ایران شد.
مایک پمپئو در این توییت نوشت: 40 سال قبل در چنین روزی، تندروها در ایران 52 دیپلمات آمریکایی را بعد از 444 روز گروگانگیری آزاد کردند ایران هنوز آمریکاییهای بیگناه را به گروگان میگیرد.
او خطاب به مقامات ایران نوشت: این مناسبت (آزادی گروگانهای آمریکایی) را با آزاد کردن فوری باب لوینسن، ژی یو وانگ و نمازیها و دیگر گروگانها برگزار کنند.
گاف عجیب آقای وزیر! در اینکه تصور کرده بود گروگانگیری در سال 1967 اتفاق افتاده و آن را با چهل سالگی انقلاب اسلامی یکی ساخته بود به سرعت در فضای مجازی به ویژه توییتر بازتاب پیدا کرد و به فاصله کمی پمپئو مجبور شد توییت خود را حذف و آن را به شکل اصلاح شده منتشر کرد.
پمپئو در توییت جدید خود به موضوع بازداشت تعدادی از شهروندان آمریکایی در ایران پرداخت و با اشاره به گذشت 38 سال از ماجرای اشغال لانه جاسوسی و آزاد شدن دیپلماتهای آمریکایی در ایران از مقامات کشورمان خواست تا هر چه زودتر این افراد را آزاد کنند.
در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (۴ نوامبر ۱۹۷۹) با حملهٔ تعدادی از فعالان دانشجویی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران و با به گروگان گرفته شدن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در عمل روابط ایران و آمریکا با تنش رو به رو شد.
گروگانگیری در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ (۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا پایان یافت.
گروگانها (۶۳ نفر از سفارت آمریکا و ۳ نفر از دفتر کنسولگری در وزارت امور خارجه) از تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ گروگان بودهاند. گروه ۶۳ نفری در سفارت و گروه ۳ نفری در وازرت امور خارجه نگهداری میشدند. ۱۳ نفر از گروگانها بین ۱۹ و ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ آزاد شدند و یک نفر از آنها در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰ آزاد شد. اما ۵۲ نفر باقیمانده ۴۴۴ روز به عنوان گروگان در اختیار و کنترل گروه دانشجویان بودند و در نهایت در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند.
درهمین رابطه واشنگتنپست درباره گاف وزیر خارجه آمریکا در توییت اولش نوشت: «نکتهای که او اشاره کرد، نکتهای جدی بود. او از رهبران ایران خواست که در سالگرد (آزادی اعضای لانه جاسوسی آمریکا در ایران) باب لوینسون، ژیو وانگ، باقر نمازی و پسرش سیامک نمازی و دیگر گروگانها را آزاد کنند. وانگ، باقر و سیامک نمازی شهروندان آمریکایی هستند که به اتهام جاسوسی زندانی شدهاند و لوینسون هم که تبعه آمریکا است، بیش از یک دهه است که در ایران گم شده است».
مقامهای ایرانی بارها ضمن رد این ادعاها اعلام کردهاند که بعد از برگزاری روند محاکمه این افراد، جاسوسیشان علیه ایران اثبات و آنها زندانی شدهاند. تهران ادعای واشنگتن درباره مفقود شدن لوینسون مامور سابق افبیآی در ایران را هم رد و اعلام کرده که هیچ اطلاعی از سرنوشت او ندارد.
در ادامه گزارش «واشنگتن پست» به واکنشها و انتقادها در فضای مجازی به گاف پامپئو درباره ایران اشاره شده است.
«والتر شوئب» رئیس پیشین «دفتر نظارت بر رفتار کارکنان دولت آمریکا» در این باره نوشت: «چطور میشود که در بین این همه آدم، وزیر خارجه این چنین اشتباهی کند؟ این مسخره است».
برخی از کاربران توییتر در آمریکا در واکنش به توئیتهای پامپئو، به موضوع تعطیلی دولت این کشور اشاره کردند و ۸۰۰۰۰۰ کارمند دولتی را که به دلیل تعطیلی حقوق دریافت نکردهاند را «گروگان دولت ترامپ» خواندند.
برخی دیگر هم توییتهای تازه پامپئو را «نشانهای» از اصرار و تمرکز دولت کنونی آمریکا بر مواضع خصمانه و ضد ایرانی این دولت ارزیابی کردهاند.
بنا بر این گزارش، امروز بعد از حدود چهار دهه میتوان به جرات گفت که بحران معروف به "گروگانگیری" در ایران نقطه عطف روابط ایران و آمریکا در این سالها بوده است و بعد از این واقعه، هیچ وقت ایران و آمریکا نتوانسته یا نخواستند که تعامل و گفتوگو را از سر بگیرند. شیب تعامل و همکاری میان ایران و آمریکا بعد از این واقعه به شدت تند شد و این تندی تا همین امروز با قوت از سوی دو طرف حفظ شده است. دشمنی آمریکا در تهدید و تحریم در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی به اعتراف مقامات این کشور در دورههای مختلف "بیسابقه" یا "کم سابقه" بوده است. نمونه واضح این دشمنیها که مردم ایران از کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان با گوشت و پوست خود حس کردند تحریمهایی است که در این چهار دهه تمامی سطوح زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است و این تحریمها همواره با این امید و انگیزه اجرا شده که شاید بتواند رفتار ایران را در منطقه و دنیا تغییر دهد.
آمریکا در این سالهای طولانی همواره به دنبال آن بوده تا مانع از پیشرفت ایران بعد از انقلاب و انتقال پیامهای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک آن به کشورها و نقاط دیگر دنیا شود اما با وجود میلیاردها دلار صرف هزینه مادی و سیاسی مستقیم و غیرمستقیم و حمایت از مخالفان و دشمنان ایران در گوشه گوشه دنیا، حضور و نفوذ ایران به لحاظ تاریخی و سیاسی بعد از 40 سال که از انقلاب میگذرد از جایگاه ویژهای برخوردار است که مثال بارز آن در تحولات منطقهای است.
ایران در پرونده هستهای که به اعتقاد مقامات ایرانی پروندهای ساختگی و جعلی و برای عقب نگه داشتن ایران از دستیابی به تکنولوژی و دانش برتر و منزوی کردن هر چه بیشتر ایران بوده است، ثابت کرد که در پایبندی به باورها و سیاستهایش استوار است و با وجود تحریم و تهدید خسته نمیشود.
از زمان روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ بر سر کار در آمریکا و تغییرات و جابهجاییهای زیادی که در این مدت انجام شده بسیاری بر سطحی بودن اطلاعات و توان مدیریتی ترامپ و دیگر اعضای کابینه وی تاکید داشتند.
این برای اولین بار نیست که یکی از اعضای دولت ترامپ یا شخص رییسجمهوری آمریکا اطلاعات اشتباه درباره کشورش یا توافقهای میان آمریکا و دیگر کشورها از جمله ایران داشتهاند. گاف جدید مایک پمپئو اما در نوع خود بسیار جالب توجه است.
همواره در سالهای گذشته و در کتابها و مقالات و سخنرانیهای مقامات و کارشناسان آمریکایی به این مساله پرداخته شده است که "گروگانگیری" دیپلماتهای آمریکایی توسط عدهای دانشجو در ایران، تضعیف ملیگرایی در آمریکا محسوب میشود و این مساله برای آمریکاییها موضوعی "حیثیتی" است و آمریکاییها هیچ وقت این واقعه را فراموش نخواهند کرد اما به نظر باید در درست بودن این مسایل با توییتی که رییس دستگاه دیپلماسی این کشور انجام داد تردید کرد.
به گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی و بحرانی که به واسطه آن در روابط دو کشور ایجاد شد در عمل عامل و دلیل اصلی بحرانهای بعدی میان تهران ـ واشنگتن شد و حتی تحریمهای سخت آمریکا علیه ایران (تحریمهای اولیه) ناشی از همین مساله است؛ چگونه است که وزیر خارجه آمریکا به عنوان واضع دیپلماسی و سیاست خارجی این کشور نمیداند یکی از مهمترین تحولات کشورش و عامل تنش در روابط ایران و آمریکا در چه سالی اتفاق افتاده است؟!