مذاکره با طالبان به کدام سو می رود؟

حضور هیئت طالبان در تهران و مذاکرات رسمی این گروه با مقامات جمهوری اسلامی ایران که به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، به درخواست و با اطلاع محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان صورت گرفته، پس از اظهارات هفته گذشته آقای شمخانی در این خصوص، خبر مهمی بود که در صدر گزارش های خبری قرار گرفت.این مذاکرات در حالی صورت می گیرد که مذاکرات آمریکا و طالبان وارد فازهای جدیدی شده است.

هرچند که دو طرف، جزئیات زیادی را از محتوای مذاکرات منتشر نکرده اند اما به نظر می رسد که بر سر دو مسئله اصلی «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان» در برابر «به رسمیت شناختن طالبان به عنوان قدرت حاکمه افغانستان»، توافق های اجمالی صورت گرفته است.این سخن بدین معناست که آمریکا، با پشت پا زدن به تمام ادعاهای خود در مبارزه با تروریسم و ریشه کن کردن القاعده و طالبان، بنا دارد تا با فروپاشاندن تمام ساختارهای کنونی، افغانستان را به طالبان تسلیم کند.

 

با این وصف، صدور دستور خروج حدود هفت هزار نفر از نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان توسط ترامپ، چندان هم غافلگیر کننده نیست و می تواند به عنوان سند اثبات صداقت آمریکا در مذاکره با طالبان به مقامات این گروه تلقی شود.

طالبان نیز با تکیه بر همین توافقات احتمالی و با اعتماد به نفس کامل، اعلام کرده اند که اساساً حکومت افغانستان را به عنوان حکومت قانونی کشور به رسمیت نمی شناسند تا بخواهند با نمایندگان این حکومت، مذاکره ای داشته باشند.این وضعیت موجب شده است محمد اشرف غنی که خطر سقوط حکومتش را در یک قدمی خود می بیند، از هر ابزاری برای فرار از دامی که آمریکا برایش پهن کرده استفاده کند.

 

هفته گذشته، رئیس جمهور افغانستان، اسدا… خالد و امرا… صالح را به عنوان وزیران جدید دفاع و داخله (کشور) معرفی کرد. این دو نفر، در طول سال های حکومت اشرف غنی از سرسخت ترین منتقدان او و از مخالفان مهم سیاسی اش به شمار می آمدند.

 

صالح و خالد، چهره های شناخته شده ای در طالب ستیزی هستند و عمده ترین دلیل کنار گذاشته شدن آنها از قدرت در سال های پیشین نیز قاطعیت آنها در مبارزه با طالبان بود. اینک که خطر مشترک طالبان، حکومت افغانستان و این چهره های سیاسی و نظامی را تهدید می کند، آنها نیز ترجیح می دهند که در کنار اشرف غنی بایستند.

 

اما اقدامات اخیر محمد اشرف غنی، قطعاً خوشایند آمریکا نیست و در شرایطی که مشخص شده آمریکا به دنبال مسلط کردن طالبان بر افغانستان در برابر تامین منافع خود است و دولت افغانستان نیز مخالف وضعیت موجود، نمی توان از کنار خبر مهم عدم تامین هزینه های انتخابات ریاست جمهوری توسط جامعه جهانی که قرار بود حمل (فروردین ماه) سال آینده برگزار شود، به سادگی گذشت.

آنچه برای آمریکا حائز اهمیت است، کنترل چین، ایران و روسیه از طریق افغانستان و نیزتسلط بر منابع مالی گسترده معدنی دراین کشور است و چنین خواسته ای، در قالب یک حکومت مستبد و خشن اما هم سو با آمریکا، بیشتر قابل تامین است.

هر چند تحقق این مسئله یعنی همراهی تمام و کمال طالبان با آمریکا در حکومت آینده افغانستان محل تامل و تردیداست اما تحرکات طالبان در ورود به مذاکره با دیگر طرف های منطقه ای و بین المللی تا حدی این مسئله را جدی تر می کند.

 

آمریکا از تعامل با حکومت عربستان به این نتیجه رسیده که طرف های معامله اش هرچه مستبدتر باشند، بیشتر قابل مدیریت اند به همین دلیل، پروژه تحویل افغانستان به طالبان را با هدف ایجاد حکومتی همچون حکومت عربستان در افغانستان با سرعت بسیار بالا کلید زده است. بنابراین حذف تمامی موانعی که به نحوی می توانسته برای طالبان مشکل ساز تلقی شود، در طول دو سال گذشته به شدت مورد تعقیب آمریکا بوده است.

 

پرونده سازی برای ژنرال دوستم معاون اول رئیس جمهور، تلاش برای عزل عطا محمد نور از مقام ولایت بلخ، ترور ژنرال رازق فرمانده پلیس قندهار، دستگیری نظام الدین قیصاری و فرمانده علی پور از معروف ترین چهره های مردمی مقاومت در برابر حملات طالبان و حتی کشته شدن کسانی همچون مولوی منان که از مخالفان سرسخت مذاکره طالبان با آمریکا شمرده می شد، همگی اقداماتی بود که توسط آمریکا به حکومت اشرف غنی دیکته و اجرا شد تا زمینه گسترش حضور نظامی طالبان در بیش از نیمی از خاک افغانستان فراهم شود.

 

با اینکه طالبان، هم اکنون نیمی از خاک افغانستان را در کنترل دارند اما این سخن به معنای محبوبیت آنها در میان مردم نیست بلکه توسعه جفرافیای تحت سلطه طالبان، بیش از آنکه مرهون فداکاری نیروهای نظامی طالبان یا همکاری مردم با آنها باشد، نتیجه سهل انگاری های عامدانه مقامات امنیتی افغانستان بوده که دست برقضا، بدون اجازه نیروهای آمریکایی، اختیار شلیک حتی یک گلوله را ندارند.

 

بنابراین آغاز مذاکره آمریکا با طالبان اساساً به دلیل قدرت غیر قابل مهار طالبان نبوده بلکه این مذاکرات، بخشی از یک پروژه برای راه اندازی یک بازی جدید با سرنوشت مردم افغانستان است.

 

با این وصف، اشرف غنی پس از حصول اطمینان از پشت کردن آمریکا به خود، تازه به یاد نقش کشورهای منطقه در تامین ثبات و صلح در افغانستان افتاده است. او پس از اینکه به صورتی تحقیرآمیز توسط آمریکا و طالبان از مذاکرات صلح کنار گذاشته شد، در قدم اول به سراغ کسانی رفت که تا این لحظه، از دشمنان سیاسی او به حساب می آمدند اما در طالب ستیزی، شهرت دارند.

 

او در قدم دوم، به سراغ کشورهای همسایه رفته تا انحصار مذاکرات صلح از آمریکا سلب شود و مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با طالبان، از این حیث که نقش آمریکا را به عنوان قدرت بلامنازع در افغانستان دچار چالش می کند، حائز اهمیت است.

 

طالبان در سال های اخیر کوشش کرده اند که چهره ای جدید از خود در سطح بین المللی به نمایش بگذارند و سخنگوی طالبان نیز به تازگی تاکید کرده که روش حکومت داری طالبان با آنچه در دهه نود، دنیا شاهد آن بوده متفاوت خواهد بود. بنابراین تصور می شود که طالبان نیز شرایط حساس منطقه را درک کرده و با توجه به ضرورت های مختلف، به تهران رفته اند.

البته طی ماه های اخیر مذاکره با طالبان گستره ای از کشورهای اروپایی تا روسیه و چین را هم در بر گرفته و بدیهی است هر کدام از این کشورها همچون ایران نمی توانند در خصوص آنچه درکنار مرزها و منطقه آنها در حال وقوع است، به ویژه قدرت گرفتن داعش در افغانستان، بی تفاوت باشند.

همان طور که وزارت خارجه ایران نیز تصریح کرده است، گفت وگوها با طالبان با اطلاع دولت افغانستان بوده و ما برای تسهیل گفت وگوها بین این دولت و گروه های افغان تلاش می کنیم. ما به دنبال این هستیم که شاهد یک افغانستان با ثبات تر باشیم. ما تنها کشوری نیستیم که با طالبان صحبت کرده ایم، بسیاری از کشورهای اروپایی و منطقه با طالبان گفت وگو می کنند.

 

بنابراین سفر مقامات طالبان به تهران (که هنوز ترکیب آن نیز اعلام نشده)، در کنار اینکه به دولت افغانستان کمک می کند به عنوان دولت قانونی، در مذاکرات احتمالی صلح نقش ایفا کند، حاوی یک پیام مهم دیگر از سوی طالبان برای آمریکا نیز هست و آن اینکه طالبان نیز اعتماد کافی و کامل به آمریکا ندارند و ترجیح می دهند که اگر قرار است در منطقه به قدرت برسند، در یک تعامل منطقه ای وارد این فرایند شوند.

 

طالبان به خوبی می دانند که آمریکا، تنها بازیگر میدان افغانستان نیست و حضور آنها در قدرت، بیش از آنکه نیازمند توافق با آمریکا باشد، نیازمند تعامل با کشورهای منطقه است. طالبان با درک این مطلب مهم، به تهران سفر کردند و به نظر می رسد تهران نیز باید راه های تعامل با طالبان را با شناخت دقیقی که از پیشینه سوال برانگیز این گروه و همچنین دسیسه های آمریکا در منطقه دارد، بررسی کند.

سیداحمدموسوی مبلغ