عماد افروغ در سلسله جلسات بررسی جنبش دانشجویی که در جهاد دانشگاهی برگزار شد، اظهار کرد: جنبش دانشجویی متعلق به عرصه قدرت اجتماعی است نه قدرت سیاسی. قدرت اجتماعی را باید به گونهای تعریف کرد که قدرت سیاسی را در بر میگیرد یا نسبت دیالکتیک با قدرت سیاسی داشته باشد. اگر قدرت اجتماعی در قدرت سیاسی مستحیل شود، باید فاتحه قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی برخاسته از قدرت اجتماعی را خواند.
وی تاکید کرد: باید بین قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی دیالکتیک برقرار شود و جهت اصلی هم باید از قدرت اجتماعی به سمت قدرت سیاسی باشد. اگر میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی این رابطه به وجود نیاید، سیستم قفل میشود و به تدریج نیروهای اجتماعی احساس میکنند، نظام سیاسی مستقر با نیازهای روزانه آنها بیگانه است.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه جنبش دانشجویی بخشی از قدرت اجتماعی است، بیان کرد: جنبش دانشجویی در سال ۳۲، چون به متعلق به قدرت اجتماعی بود در جامعه موج ایجاد کرد و به سایر نیروهای اجتماعی قدرت داد. جنبش اجتماعی ۱۶ آذر با ۱۳ آبان فرق میکند، چون در ۱۳ آبان نهادهای مستقر طرفدار اقدام دانشجویان در ۱۳ آبان بود.
افروغ همچنین بیان کرد: من جنبش دانشجویی ۱۳ آبان را هیچ گاه زیر سوال نبردم، ولی معتقدم اگر ۱۳ آبان رخ نمیداد انقلاب به ریل اصلی خود باز نمیگشت، اما برنمیتابم که این دانشجویان به قدرت سیاسی بپیوندند. خیلی از کسانی که در ۱۳ آبانماه نقش آفرین بودند در ادامه جذب قدرت سیاسی بودند و ماجرا هم از همین جا شروع شد. آنها یادشان رفت باید حافظان خوبی برای قدرت اجتماعی باشند و آنچنان جذب قدرت سیاسی شدند که مانع هر فعالیت در دانشگاه شده و در واقع ابزار هژمونی قدرت سیاسی شدند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه این افراد اهمیت قدرت اجتماعی را نفهمیدند، گفت: قدرت سیاسی مستقر همیشه به استمرار استقرار خود میاندیشد، بنابراین همیشه باید ناقدانی بر قدرت سیاسی وجود داشته باشد. این ناقدان همان روشنفکران و دانشجویان بوده که به قدرت اجتماعی متعلق هستند. در حالی که فعالان جنبش دانشجویی یا ابزار هژمونی قدرت سیاسی شدند یا میگویند دوران جنبش دانشجویی به سر آمده این یعنی حفظ وضع موجود، در حالی که من معتقدم هر آن ممکن است یک جنبش دانشجویی رخ دهد.
وی خاطر نشان کرد: جنبش دانشجویی باید مراقب باشد که جذب قدرت رسمی نشود. اگر دانشجویی میخواهد به قدرت سیاسی بپیوندد، نباید این کار را به اسم جنبش دانشجویی انجام دهد تا جنبش دانشجویی مستحیل نشود. جنبش دانشجویی نباید با افراد تعریف شود، زیرا ممکن است آنها جذب قدرت سیاسی شوند و مطالبات خود را فراموش کنند. در این شرایط ممکن است اصل جنبش دانشجویی زیر سوال برود، اما اگر جنبش دانشجویی با افراد تایید نشود، این اتفاق نمیافتد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: جنبش دانشجویی در بنبست قرار گرفته و باید از آن خارج شود. این بنبست بیش از آنکه اتفاق تاریخی باشد به این دلیل است که فهم دقیقی از قدرت اجتماعی، قدرت سیاسی و نسبت میان این دو وجود ندارد.
وی ویژگیهای جنبش دانشجویی را تشکل، ایدئولوژی و خارج بودن از قدرت سیاسی نامید و ادامه داد: استبدادستیزی، استکبارستیزی و عدالتخواهی همواره سه ویژگی جنبش دانشجویی در ایران بوده است. اکنون در جامعه مطالبه عدالت هم وجود دارد، اما به صورت سازمان یافته نمیبینید که جنبش دانشجویی برمطالبه عدالتخواهی حساسیت داشته باشد.
افروغ در پایان بیان کرد: نظام سیاسی به جای آنکه قدرت اجتماعی را باور کرده و ظرفیتهای آن را بالفعل کند، مانع آن میشود. در نهادسازی، به قدرت اجتماعی کمتوجه شده است، ولی با این وجود من قدرت اجتماعی را فائق بر قدرت سیاسی میدانم. ممکن است برای فعالیت جنبش دانشجویی محدودیتهایی ایجاد شود، اما به عنوان بخشی از قدرت اجتماعی باید مسیر خود را دنبال کند. یکی از آفتهای جنبش دانشجویی این است که در قدرت سیاسی مستحیل شود، بنابراین باید از این آفات خود را دور نگه دارد.