ترامپ در بیانیه «کنارعربستان میایستیم» که هم بیانیه رسمی دولت امریکا درباره خاشقجی است و هم به نظر میرسد آخرین حرف ترامپ دراین باره باشد و البته مانیفست همه دولتهای حال و گذشته امریکا به حساب میآید، حرفی از قاتل خاشقجی نزد، اما در عوض به ایران حمله کرد و گفت: «آنها (ایرانیها) یک ملت تروریست هستند.» سپس وقتی که میخواست از کاخ سفید خارج شود، درباره این بیانیه گفت: «همینه که هست!»
با چنین جهان متناقضی که جمع نقیضین را ممکن کرده است، باید با همان زبان سخن گفت، اما دریغ و افسوس که، چون ترامپ برای ما نعره میکشد، مشتی سیاستمدار و شخصیت مرعوب، مانند دانش آموزان حرف شنو بر سر تکالیفشان مینشینند و مشق سازش مینویسند.
مخاطب این نوشته البته ترامپ نیست و نه هیچ غول زورگوی بیعقل و بیکفایتی که «مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام»، اما دریغ است سخن نگفتن با خودیهایی مثل ظریف که پاسخهای دیپلماتیکشان به امریکا و اروپا، چنگی به دل نمیزند و با آنهایی که «بیانیههای ترامپ» و «خروج امریکا از برجام» و «حمایت غرب از فرایند قطعه قطعه شدن یک روزنامه نگار» تغییری در دیدگاهشان نسبت به امریکا ایجاد نمیکند.
اگر به خواستههای فعالان انقلابی در شبکههای اجتماعی بنگریم، به این جمع بندی میرسیم که گویا آنها چیزی بیش از این از وزارت خارجه کشور نمیخواهند که «آقای ظریف! قوی صحبت کنید!» در واقع آنها یا از سر ناامیدی یا از سر فراموشی، وزارت خارجه را خطاب قرار نمیدهند که برجامت را زنده کن! حق مسلم هستهای ما را باز گردان! تحریمها را از سر راه بردار! و از این قبیل؛ و البته این کاملاً یک ویژگی انسانی است. انسانها همواره بخشی از حقوق خود را در ارتباطات زبانی جستوجو میکنند، چنانکه بسیار پیش آمده که پدر و مادری قاتل فرزندشان را به خاطر عذر همراه با خضوع قاتل بخشیدهاند و کم نیست زمانی که ملتی، خسارتهای مادی دشمن را به خاطر صلابت سخن رهبرانشان در برابر دشمن فراموش کردهاند. پس اگر ملتی از وزیر خارجه بخواهد در بیان و سخن کم نگذارد، این اتفاقاً انتظار زیادی است و گاهی جبران خسارات میکند.
برای اروپا و امریکا یک رویه شده است که با ایران، با ترکیبی از گزارههای متناقض سخن بگویند، اما برای وزارت خارجه ما ظاهراً صادقانهترین بخش اظهارنظرها به اروپا و امریکا اختصاص دارد!
ترامپ برای قتل خاشقجی، بیانیه صادر میکند، اما دراین بیانیه و در اظهارات پس از آن، «ملت» ایران را تروریست مینامد. او بیانیهاش را با گزاره «دنیا جای بسیار خطرناکی است.» آغاز میکند، سپس انتظار میرود در تکمیل این سخن بگوید «پس نباید یک قاتل جنایتکار را بخشید.» اما آنچه او میگوید در تناقض با ایده در خطر بودن دنیاست: «ما کنار عربستان میایستیم.» یعنی خلاصه بیانیه ترامپ این است که «آن دنیای بسیار خطرناک، کار خود ماست. دنیایی که قاتلان بالفطره را میبخشیم و انگشت اشاره به سوی دیگران دراز میکنیم و به این ترتیب هر روز آن را خطرناکتر خواهیم کرد.» به همین خاطر است که دیروز مقالهها و اظهار نظرهای زیادی درامریکا منتشر شد که خطاب به ترامپ نوشتند و گفتند: «چنین دنیای خطرناکی را که میگویی، رفتار پارادوکسیکال غرب رقم زده است.»
کار اروپائیان و رفتارشان با ما از امریکاییها هم متناقضتر است. آنها پس از برجام، درباره همکاری نکردن بانکهای اروپا با ایران چنین بهانه میآوردند که «ما برجام را رعایت میکنیم، اما بانکهای اروپا از امریکا حساب میبرند.»
همین اروپا پس از خروج امریکا از برجام درباره علت ایجاد نشدن کانال مالی که خودشان پیشنهاد دادند تا قبل از خروج امریکا از برجام راه اندازی کنند، چنین میگویند: «ما به برجام پایبند هستیم، اما برای ایجاد کانال مالی نمیتوانیم زمان مشخص کنیم.»
در برابر این تناقض گویی، کمترین انتظار از وزارت خارجه آن است که با همین زبان با اروپا و امریکا سخن براند و مطمئن باشد که ارزش و اثر این گونه سخن گفتن بیش از اندازه معمول است. یک گزاره ساده میتواند این باشد: «ما از برجام خارج نمیشویم، اما نمیتوانیم به همه مواد آن پایبند باشیم.» یقین بدانیم مقابله با همین گزاره ساده و البته متناقض، برای اروپا و امریکا ساده نیست. نباید تصور کنیم که آنها از این تهدیدات زبانی ما هراسی ندارند، در غیر این صورت اصل این همه ماجرا و مذاکره و نگرانی غرب از خودکفایی هستهای ایران برای چیست؟!
ما مردم قانعی هستیم. وقتی ظریف در پاسخ به بیانیه ترامپ و تروریست خواندن ملت ایران مینویسد «حتماً آتش سوزی کالیفرنیا هم تقصیر ماست!» اگر بگوییم انتظاری بیش از یک مطایبه از جناب وزیرمان داریم، گناه نکردهایم. اگر بگوییم آقای ظریف! هنگام استقبال از وزیر خارجه انگلیس کمی یواشتر، مراقب باش پلههای روبه رو خطرناک است! در ثانی جناب هانت تأخیر دارد و عجلهای ندارد، شما به کجا چنین شتابان میروی؟! انتظار زیادی نداشتهایم. سقف انتظار ما این است که آقای ظریف یا رئیسجمهور محترم پس از تروریست نامیدن ملت ایران از سوی رئیس بیعقل امریکا، افروخته و مصمم پشت تریبون قرار بگیرند و سخنرانی قرائی بکنند و به امریکا بگویند: «آقای ترامپ! میدانی چرا چنین بیمحابا به ملتهای جهان توهین میکنی، چون تو رئیسجمهور هیچ ملتی نیستی! نه خودت نسبی داری و نه با هیچ یک از ملتهای جهان نسبتی داری. تو فعلاً رئیس دو دسته کودککش رسمی هستی، صهیونیستها و سعودیها و خودت نیز فعلاً با در قفس کردن کودکان شروع کردهای. ما جواب تو را اتفاقاً در منطقه میدهیم، جایی که روزگاری همه کاره بودی و حالا از دور نظاره میکنی و آه میکشی! و بدان که ما نقشه سازش با تو را پاره کردهایم و به جای آن همین بیانیهات را به چاپخانههایمان سپردهایم تا تکثیر کنند و به هر ایرانی، یک نسخه بدهند تا آن را از بر کند، زیرا هیچ چیز به اندازه درک خوی واقعی امریکا ما را قوی نخواهد کرد.»