شش هفته پس از مرگ مشکوک جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا - سیا- در گزارشی محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را آمر این قتل معرفی کرد. در گزارشی که برای نخستین بار واشنگتن پست فاش کرده ، آمده است :سیا با اتکا به مدارکی از جمله تماسهای تلفنی میان خالد بن سلمان، برادر ولیعهد و سفیر عربستان در واشنگتن با جمال خاشقچی و همچنین، دیگر تماسهای تلفنی برقرار شده در این زمینه به این نتیجه رسیده که قتل این روزنامه نگار بدون اجازه محمد بن سلمان ممکن نبوده است.
این نخستین بار است که یک نهاد اطلاعاتی در آمریکا، ولیعهد عربستان را به دست داشتن در این قتل پر سر و صدا متهم کرده است. در حالی که پیش از این، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای رهایی بن سلمان از مخمصه ایجاد شده، قتل خاشقچی را به «عوامل خودسر» نسبت داد و مدتی بعد دولت آمریکا، روایت سعودی ها از دخالت معاون دستگاه اطلاعاتی عربستان در این قتل را تایید کرد، روایتی که در آن هیچ اشاره ای به نقش محمد بن سلمان نشده است.
اکنون با خبری که از سازمان سیا به رسانه های آمریکایی درز کرده است، قدرتمندترین مرد عربستان در مظان اتهام آمریت قتل یک روزنامه نگار قرار گرفته است ؛ اتهامی که اگر ثابت شود یا حداقل، از سوی جامعه جهانی مورد پذیرش قرار گیرد، عربستان با بدترین بحران سیاسی پس از تاسیس این پادشاهی، حتی بدتر از حادثه 11 سپتامبر 2001 که در آن 15 تبعه سعودی مراکز اقتصادی و نظامی آمریکا را هدف قرار دادند، مواجه خواهد شد.
اما چرا سرانجام سازمان سیا محمد بن سلمان را به عنوان آمر قتل جمال خاشقچی معرفی کرده است ؟
برای پاسخ به این سوال، سه فرضیه محتمل به نظر می رسد :
فرضیه اسناد: بر اساس این فرضیه، اسنادی که ترکیه در سفر جینا هاسپل، رئیس سیا به آنکارا در اختیار عالی ترین مقام این نهاد اطلاعاتی گذاشته است، قابل کتمان و پرده پوشی نیست، به ویژه این که به نظر نمی رسد اردوغان به کمتر از معرفی آمر اصلی قتل خاشقچی رضایت دهد. اطلاعات قطره چکانی دستگاه های اطلاعاتی ترکیه نشان می دهد که گویا آنکارا اسناد معتبری در دست دارد که بر اساس آن، آمریت بن سلمان در این قتل مسجل شده است و آمریکایی ها نگران هستند افشاگری های ترکیه در نهایت به رسوایی بزرگی برای واشنگتن بدل شود. از این رو، سیا پیش از این که خیلی دیر شود، سرانجام مشارکت ولیعهد سعودی را در قتل خاشقچی مورد تایید قرار داده است.
فرضیه تهاجم دولت پنهان: این فرضیه مبتنی بر ادامه جدال اطلاعاتی " دولت پنهان " با محوریت جامعه اطلاعاتی ایالات متحده با دولت ترامپ است. این جدال که پیش از برگزاری انتخابات سال 2016 بر سر موضوع دخالت روسیه در این انتخابات و اتهام تبانی ستاد انتخاباتی ترامپ با روس ها آغاز شد، اکنون به حوزه های دیگر از جمله بحث عربستان گسترش یافته است. بر اساس این فرضیه، گروهی از نخبگان سیاسی - اطلاعاتی در آمریکا در تلاش هستند در مسیر همسویی توجیه ناپذیر دونالد ترامپ با محمد بن سلمان اخلال ایجاد کنند و کاخ سفید را به واکنش در قبال رفتارهای جنجالی و هزینه ساز ولیعهد سعودی مجبور سازند.
فرضیه باج خواهی ترامپ: بر اساس این فرضیه، هماهنگی کامل میان کاخ سفید و سازمان سیا بر سر موضوع قتل جمال خاشقچی در جریان است به گونه ای که با متهم کردن قدرتمندترین مرد عربستان، دربار سعودی بیش از پیش سیاست های تعیین شده از جانب دولت ترامپ، به ویژه در موضوع اتمام جنگ یمن، پایان دادن به تحریم قطر، کاهش قیمت جهانی نفت و از همه مهم تر، پرداخت هزینه های نظامی - امنیتی آمریکا در قبال دو جنگ افغانستان و عراق و برخورد احتمالی با ایران را اجابت کند. در این فرضیه، کاخ سفید نقش پلیس خوب و مجموعه نخبگان سیاسی، اقتصادی و رسانه ای آمریکا نقش پلیس بد را برای ریاض بازی می کنند تا این که سرانجام، ولیعهد سرکش سعودی نقش تعریف شده از جانب واشنگتن را بپذیرد.
به هر حال، فارغ از این که بر اساس کدام فرضیه، سازمان سیا در موضوع آمریت قتل خاشقچی، انگشت اتهام را به سوی محمد بن سلمان نشانه رفته است (البته ممکن است مجموعه ای از این سه فرضیه نیز قابل تصور باشد) شاید تاثیر چنین رویکرد بی سابقه ای بر مناسبات واشنگتن - ریاض از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. پذیرش تدریجی نهادهای قدرت در آمریکا مبنی بر آمریت بن سلمان در قتل خاشقچی دو پیامد سرنوشت ساز دارد.
نجات پادشاهی: رفتارهای مخاطره آمیز ملک سلمان در بازگذاشتن دست فرزندش، محمد، آینده پادشاهی عربستان را در هاله ای از ابهام فروبرده است. محمد بن سلمان به بهانه اصلاحات در کشور به شدت محافظه کار و سنتی عربستان، جعبه پاندورا (جعبه ای که بر اساس اساطیر یونانی، سر منشأ تمامی بدی ها و شوربختی های نوع بشر است ) را باز کرده است که سرانجام آن می تواند اعتراضات گسترده اجتماعی از نوع قیام های مردمی در جهان عرب، تضعیف پایه های نظام سلطنتی مطلقه، رشد جریان های افراطی از نوع وهابیت، صدور خشونت به منطقه و در نهایت، فروپاشی پادشاهی آل سعود در یکی از حساس ترین کشورها و مناطق جهان باشد. از این رو، چه بسا آمریکایی ها به بهانه قتل خاشقچی جراحی سیاسی را در عربستان به کار گیرند تا با خارج کردن محمد بن سلمان از چرخه جانشینی پادشاه، فرد معقول تر و همراه تری را بین خاندان پرشمار آل سعود به جای ملک سلمان بنشانند.
مهار پادشاهی: به نظر می رسد از دید مقامات ارشد دولت آمریکا، عربستان زیر لوای محمد بن سلمان از کنترل خارج شده و اگر در نهایت وی بر تخت پادشاهی نفت خیز ترین کشور جهان عرب بنشیند، این کشور را به دردسر واقعی برای جهان غرب از جمله آمریکا بدل خواهد کرد. مخالفت با پایان جنگ در یمن، اصرار به ادامه محاصره قطر، بازداشت چند روزه نخست وزیر لبنان و بگو مگوهای کم سابقه با رئیس جمهور آمریکا بر سر موضوع پرداخت پول از جانب ریاض برای تامین هزینه چتر امنیتی این کشور، از دید ایالات متحده قابل پذیرش نیست. از این رو، آمریکا قصد دارد پیش از این که محمد بن سلمان به صدام ثانی بدل شود، عربستان را مهار کند و این تصمیم نیز از مدت ها قبل از قتل خاشقچی در آنکارا گرفته شد؛ زمانی که کنگره آمریکا در حرکتی دو حزبی و در اقدامی مغایر با تلاش دولت وقت این کشور قانون " عدالت علیه حامیان تروریسم " موسوم به جاستا را تصویب کرد.
امیرعلی ابوالفتح