«مذاکره و سازش با آمریکا» موضوعی است که در سالهای اخیر از سوی طرفداران جریان لیبرالی در کشور به خصوص پس از سال 1376 و با روی کار آمدن دولت اصلاحات به شکلی جدی تر در کشور کلید خورد.
جریان لیبرال اصلاح طلب که خود را اپوزیسیون داخلی نظام جمهوری اسلامی می داند در طول این سالها تلاش کرده با نگاه به غرب و فضا سازی از طریق رسانه های خود این گزاره را در میان افکار عمومی و جامعه القا کند که برای حل مشکلات کشور به خصوص مسائل اقتصادی باید با آمریکایی ها مذاکره و توافق کرد.
جریان لیبرال اصلاح طلب که خود را اپوزیسیون داخلی نظام جمهوری اسلامی می داند در طول این سالها تلاش کرده با نگاه به غرب و فضا سازی از طریق رسانه های خود این گزاره را در میان افکار عمومی و جامعه القا کند که برای حل مشکلات کشور به خصوص مسائل اقتصادی باید با آمریکایی ها مذاکره و توافق کرد.
این نگاه رادیکال که جز با مذاکره و سازش با آمریکا راه برون رفتی از مشکلات وجود ندارد تنها یک نگاه و تحلیلی صرف برای نخبگان طبقه اصلاح طلب و لیبرال نبوده بلکه این جریان در طول این سالها با زمینه سازی های مختلف در کشور در پی عملیاتی کردن راهبرد خود بوده اند.
راهبرد این جریان تنها در داخل کشور دنبال نمی شود بلکه با نگاهی به مواضع و سیاست های آمریکایی ها نیز به این نتیجه می رسیم که سردمداران کاخ سفید نیز همین راهبرد را برای رساندن ایران به پای میز مذاکره بارها و بارها دنبال کرده اند و مشکل اصلی آنها نگاه عزت آفرین رهبر معظم انقلاب است که آن را سد راه خود می بینند. اخیرا نشریه آمریکایی «آمریکن هرالد تریبون» در تحلیلی در خصوص سازش میان ایران و آمریکا مینویسد: «جریان معتدل در ایران تلاش دارد در دوران روحانی سازش با جامعه جهانی را ادامه دهد و ایران را به جامعه جهانی برگرداند. اما تجربه ثابت کرده است بدون دخالت دادن آمریکا این ایده سرانجامی نخواهد داشت. از این رو است که در کنگره احزاب ملی ایران برخی چهرههای نخبه جریان طرفدار مذاکره و سازش با آمریکا خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا شدند و برخی از مقامات آمریکایی نیز خواهان مذاکره مستقیم رهبری ایران با آمریکا شدند. این اشتراک تحلیلی نشان از آن دارد که میتوان به کمک جریان طرفدار سازش در ایران، ایران را به سمت مذاکره مستقیم با آمریکا هدایت کرد. البته این موضوع زمانبر است و هوشمندی سیاسی میطلبد چون رهبری ایران در مدیریت فضای سیاسی در داخل و بیرون تاکنون بسیار هوشمند عمل کرده است و هدایت ایشان به سوی زمین بازی کار آسانی نیست. البته فرصت استثنایی کنونی تکرار شدنی نیست.» این تحلیل نشان می دهد آمریکایی ها به دنبال فشار برای حضور مقامات پای میز مذاکره هستند و از سوی دیگر با القاسازی مذاکره بی نتیجه با جهان بدون حضور آمریکا سعی دارند به اهداف شوم خود دست یابند.
امام خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها در سخنرانی های خود بر این مهم تاکید کردهاند که «سازش با آمریکا مشکلات کشور را بههیچوجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و میشود شمرد و ردیف کرد برای این قضیّه؛ آخریاش همین قضیّه برجام است.»
اما بر خلاف نظر صریح مقام معظم رهبری متاسفانه در دولت نگاه مذاکره با آمریکا وجود دارد و همین نگاه باعث به وجود آمدن برجام شد.
با بازخوانی سخنان حسن روحانی می توان نگاه به مذاکره با آمریکا به عنوان راهبرد سیاست خارجی دولت را مشاهده کرد که صریحا اعلام کرد، آمریکا کد خدای ده است و بستن با آمریکا راحت تر است.
جریان لیبرالی با تحلیل های خود به دنبال مهندسی افکار عمومی و حتی تاثیر گذاری بر نخبگان جامعه است تا نظام را وادار به مذاکره با آمریکا کند و این همان سیاستی است که آمریکایی ها به دنبال آن هستند و تنها دلخوشی آنان نیز لیبرال های اصلاح طلب و جریان اعتدالی در کشور است.
نخبگان انقلابی وظیفه دارند استراتژی دشمن بزرگ ایران و حامیان لیبرال و نو لیبرال آن در داخل کشور را برای مردم تبیین کنند و این مهم را یادآور شوند که اگر مذاکره با آمریکا و سازش با این کشور قرار بود مشکلات جاری را حل کند در قضیه برجام این مشکلات حل می شد و آمریکایی ها به تعهدات خود پایبند می ماندند اما اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا اعتقادات سطحی نیست که بتوان با لبخند در مذاکرات آن را حل کرد بلکه اختلافات عمیق و ریشه داری است که همانند فاصله زمین تا آسمان می باشد.
کلید عملیاتی سازی سازش با آمریکا از سوی کاخ سفید و لیبرال های داخلی زده شده تا بار دیگر سعی کرده ایران اسلامی را از اهداف اصلی انقلاب جدا کنند.
راهبرد این جریان تنها در داخل کشور دنبال نمی شود بلکه با نگاهی به مواضع و سیاست های آمریکایی ها نیز به این نتیجه می رسیم که سردمداران کاخ سفید نیز همین راهبرد را برای رساندن ایران به پای میز مذاکره بارها و بارها دنبال کرده اند و مشکل اصلی آنها نگاه عزت آفرین رهبر معظم انقلاب است که آن را سد راه خود می بینند. اخیرا نشریه آمریکایی «آمریکن هرالد تریبون» در تحلیلی در خصوص سازش میان ایران و آمریکا مینویسد: «جریان معتدل در ایران تلاش دارد در دوران روحانی سازش با جامعه جهانی را ادامه دهد و ایران را به جامعه جهانی برگرداند. اما تجربه ثابت کرده است بدون دخالت دادن آمریکا این ایده سرانجامی نخواهد داشت. از این رو است که در کنگره احزاب ملی ایران برخی چهرههای نخبه جریان طرفدار مذاکره و سازش با آمریکا خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا شدند و برخی از مقامات آمریکایی نیز خواهان مذاکره مستقیم رهبری ایران با آمریکا شدند. این اشتراک تحلیلی نشان از آن دارد که میتوان به کمک جریان طرفدار سازش در ایران، ایران را به سمت مذاکره مستقیم با آمریکا هدایت کرد. البته این موضوع زمانبر است و هوشمندی سیاسی میطلبد چون رهبری ایران در مدیریت فضای سیاسی در داخل و بیرون تاکنون بسیار هوشمند عمل کرده است و هدایت ایشان به سوی زمین بازی کار آسانی نیست. البته فرصت استثنایی کنونی تکرار شدنی نیست.» این تحلیل نشان می دهد آمریکایی ها به دنبال فشار برای حضور مقامات پای میز مذاکره هستند و از سوی دیگر با القاسازی مذاکره بی نتیجه با جهان بدون حضور آمریکا سعی دارند به اهداف شوم خود دست یابند.
امام خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها در سخنرانی های خود بر این مهم تاکید کردهاند که «سازش با آمریکا مشکلات کشور را بههیچوجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و میشود شمرد و ردیف کرد برای این قضیّه؛ آخریاش همین قضیّه برجام است.»
اما بر خلاف نظر صریح مقام معظم رهبری متاسفانه در دولت نگاه مذاکره با آمریکا وجود دارد و همین نگاه باعث به وجود آمدن برجام شد.
با بازخوانی سخنان حسن روحانی می توان نگاه به مذاکره با آمریکا به عنوان راهبرد سیاست خارجی دولت را مشاهده کرد که صریحا اعلام کرد، آمریکا کد خدای ده است و بستن با آمریکا راحت تر است.
جریان لیبرالی با تحلیل های خود به دنبال مهندسی افکار عمومی و حتی تاثیر گذاری بر نخبگان جامعه است تا نظام را وادار به مذاکره با آمریکا کند و این همان سیاستی است که آمریکایی ها به دنبال آن هستند و تنها دلخوشی آنان نیز لیبرال های اصلاح طلب و جریان اعتدالی در کشور است.
نخبگان انقلابی وظیفه دارند استراتژی دشمن بزرگ ایران و حامیان لیبرال و نو لیبرال آن در داخل کشور را برای مردم تبیین کنند و این مهم را یادآور شوند که اگر مذاکره با آمریکا و سازش با این کشور قرار بود مشکلات جاری را حل کند در قضیه برجام این مشکلات حل می شد و آمریکایی ها به تعهدات خود پایبند می ماندند اما اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا اعتقادات سطحی نیست که بتوان با لبخند در مذاکرات آن را حل کرد بلکه اختلافات عمیق و ریشه داری است که همانند فاصله زمین تا آسمان می باشد.
کلید عملیاتی سازی سازش با آمریکا از سوی کاخ سفید و لیبرال های داخلی زده شده تا بار دیگر سعی کرده ایران اسلامی را از اهداف اصلی انقلاب جدا کنند.
مصطفی حسینی