سید کمال خرازی که به دعوت وزارت بینالملل حزب کمونیست چین به پکن سفر کرده، در نخستین روز سفر کاری خود، در دانشگاه مطالعات بینالملل پکن، با حضور رئیس این دانشگاه، برای دانشجویان و اساتید سخنرانی کرد.
در ابتدای مراسم، رئیس دانشگاه مطالعات بینالمللی پکن از حضور دکتر خرازی در سالگرد چهلمین سال آغاز تحولات مربوط به اصلاحات چین استقبال کرد و خواستار روابط گستردهتر بین مراکز دانشگاهی دو کشور شد.
رئیس دانشگاه مطالعات بینالملل پکن از توسعه روابط دو کشور نیز استقبال کرد و درباره فعالیتهای این دانشگاه، از جمله کرسی زبان فارسی و مرکز مطالعات یک کمربند – یک جاده توضیحاتی ارائه داد.
هوا لیمین سفیر اسبق چین در ایران نیز در این نشست به چگونگی شکلگیری انقلاب اسلامی و پیروی مردم ایران از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) پرداخت و گفت: 40 سال است که ایران در مقابل زورگوییهای آمریکا ایستاده است، زیرا میخواهد استقلال خود را حفظ کند.
وی افزود: دو کشور ایران و چین بر استقلال خود تاکید میکنند و خواهان رفاه و توسعه مردمان خود هستند.
سفیر اسبق چین در ایران همچنین از اینکه سطح کنونی روابط دو کشور رو به پیشرفت و از منظر اقتصادی چند برابر شده، ابراز خشنودی کرد.
متن کامل سخنرانی سیدکمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در این دانشگاه به شرح زیر است:
خانمها و آقایان
بسیار خوشحالم که امروز به دعوت وزارت امور بینالملل حزب کمونیست چین در کشور شما هستم و میتوانم در رابطه با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران سخن بگویم.
همانطور که آگاهید حدود 40 سال پیش نظام سیاسی ایران با اراده اکثریت مردم ایران و در یک انقلاب شکوهمند از نظامی شاهنشاهی و تابع غرب بویژه ایالات متحده آمریکا و انگلستان به نظامی مردمی و انقلابی تغییر یافت. از آن به بعد کشور ما سیاست خارجی مستقلی را که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعریف و تأکید شده است اتخاذ نمود. سیاست خارجی مستقل بدین معنا که کشور هیچگونه وابستگی به قدرتهای جهانی نداشته باشد، ضمن آنکه با کشورهای غیر سلطهگر و مستقل، به ویژه کشورهای اسلامی و همسایگان روابط صمیمی برقرار سازد. در همین راستا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر حمایت از کشورهای تحت ظلم نیز تأکید شده است. البته، کشور ما به خاطر حفظ سیاست مستقل خود در طول 40 سال گذشته هزینههای سنگینی از جمله جنگ و تحریمهای سنگین اقتصادی را متحمل شده است.
در اینجا تصمیم ندارم به تبیین سیاست خارجی ایران از بدو تولد نظام جمهوری اسلامی ایران تا بحال بپردازم، ولی از آنجا که موضوع سخنرانی من بررسی سیاست خارجی ایران در وضعیت فعلی است سعی خواهم کرد سیاستهای سالهای اخیر را با تأکید بر سیاست منطقهای ایران، مورد بررسی قرار دهم.
خانمها و آقایان
شما به خوبی میدانید که در طول یک دهه اخیر تحولات مهمی در جهان رخ داده که هر کدام مستقیماً بر جمهوری اسلامی ایران و به ویژه سیاستهای داخلی و خارجی آن تأثیر داشته است، به طوری که مجبور شده است از خود در برابرآن تحولات واکنش نشان دهد.
این تحولات و یا رخدادهای مهم عبارتند از انقلابهای عربی که از تونس آغاز گردید، گسترش تروریسم تکفیری در منطقه و حمایت بعضی کشورهای منطقه از آن، توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران با 1+5 و بالاخره روی کار آمدن ترامپ و خروج آمریکا از توافق هستهای.
خانمها و آقایان
آنچه در کشورهای عربی در طول کمتر از یک دهه اخیر اتفاق افتاد بی سابقه بود. هیچ یک از اندیشمندان سیاسی چنین اتفاق زودرسی را پیش بینی نمیکردند. هرچند که جرقه این رخداد با خودکشی یک پرتقالفروش تونسی که از ظلم نیروهای امنیتی به ستوه آمده بود زده شد، ولی واقعیت این است که به خاطر سیاستهای ظالمانه و غیرمردمی رژیمهای خودکامه و فاسد کشورهای عربی این آتش شعله ور گردید.
در قبال این تحولات عظیم عربی، جمهوری اسلامی ایران سیاست خود را براساس دو اصل پایه گذاری نمود: احترام به خواسته مردم کشورهایی که در آنها انقلاب رخ میداد و دیگری مخالفت با مداخله دیگر کشورها و بویژه قدرتهای بزرگ، در امور داخلی آنها. به همین جهت بود که ایران ضمن همراهی با مردم تونس، مصر، یمن و بحرین، با دخالت آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی و منطقهای در سقوط نظام قذافی در لیبی مخالفت کرد. همچنین دربرابر دخالت کشورهای ثروتمند عرب منطقه در سوریه و حمایت آنها از گروههای تروریستی به منظور تغییر نظام حاکم بر سوریه مقاومت نمود.
حضور ما در سوریه به دو دلیل صورت گرفت یکی آنکه بحران سوریه از پیش توسط کشورهای خارجی طراحی شده بود، به طوری که ظرف مدت کوتاهی انواع گروههای تروریستی با کمک مالی و تسلیحاتی آن کشورها با هدف اسقاط نظام سوری تشکیل گردید. مقامات غربی و بویژه آمریکایی نیز از همان ابتدای بحران اعلام کردند که اسقاط نظام سوری را با هدف ضربه زدن به ایران دنبال میکنند و در عمل نیز میرفت که گروههای تروریستی در پشت مرزهای ما مستقر شوند. دوم آنکه دولت سوریه برای مبارزه با گروههای تروریستی و تأمین ثبات و امنیت کشورش از ما کمک خواست و ایران برای حفظ وضع موجود و ثبات منطقه به کمک آن دولت شتافت. در عراق نیز ایران به کمک دولت و مردم این کشور شتافت و از سقوط قریب الوقوع بغداد به دست داعش جلوگیری کرد.
گسترش تروریسم در سالهای اخیر نیز یکی از مشکلاتی است که همواره جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرده است. البته، سالها بود که گروههای تروریستی در افغانستان حضور داشتند و ایران از حضور آنها چه در قالب اقدامات تروریستی و چه تولید و انتقال مواد مخدر آسیب میدید، ولی با انقلابهای عربی و تحولاتی که در خاورمیانه صورت گرفت، ناگهان گروههای تروریستی قدرتمندی در غرب ایران در دو کشور عراق و سوریه تحت عناوین مختلف، از جمله داعش، شکل گرفتند که علاوه بر به خطر انداختن حاکمیت ملی کشورهای فوق الذکر به شدت مرزهای غربی کشور ما را تهدید میکردند، به طوری که حتی توانستند به داخل کشور نفوذ و از جمله در پارلمان ایران دست به اقدامات تروریستی و کشتار مردم بی گناه بزنند. متأسفانه باید متذکر شد که براساس شواهد موجود، از جمله اعترافات مقامات آمریکایی، ایالات متحده آمریکا و بعضی از کشورهای منطقه از جمله عربستان، قطر، امارات و ترکیه با حمایتهای مالی و تسلیحاتی و اطلاعاتی خود در شکل دهی و گسترش گروههای تروریستی مزبور نقش داشتهاند.
به نظر میرسد سازماندهی و حمایت از گروههای تروریستی مانند داعش، راهکار آمریکا و بعضی از کشورهای ثروتمند منطقه برای ضربه زدن به کشورهای غیرهمگام با آنهاست. 17 سال حضور مستمر ماشین جنگی ایالات متحده آمریکا در افغانستان نه تنها موجب از بین رفتن سازمانهای تروریستی نشده است، بلکه امروز در شرایطی قرار داریم که تروریستها علاوه بر حضور در روستاها به شدت شهرهای مهم افغانستان را نا امن کرده و حتی بعضاً به تصرف خود در میآورند. علت آن این است که برای ایالات متحده آمریکا ثبات افغانستان در اولویت قرار ندارد، بلکه آنها به بهانه وجود گروههای تروریستی در افغانستان قصد دارند برای همیشه در این کشور حضور داشته، علیه کشورهایی همچون روسیه، چین، ایران، پاکستان و آسیای مرکزی اقدامات مداخلهگرانه خود را ادامه دهند. بدون شک آمریکا پدیدآورنده ثبات و امنیت در افغانستان نخواهد بود، بلکه این همسایگان منطقه ای افغانستان هستند که باید با تشریک مساعی خود امنیت را به افغانستان بازگردانند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان کمک به بازگشت ثبات به این کشور، از طریق تشریک مساعی و هماهنگی با کشورهای حوزه پیرامونی افغانستان است.
خانمها و آقایان
موضوع هسته ای ایران و توافقی که با 1+5 صورت گرفت از جمله مسائل دیگری است که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد و بر زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورمان تأثیر گذار است. ما برای نشان دادن حسن نیت خود با 1+5 که آمریکا ابتکار آن را بر عهده داشت به مذاکره نشستیم. مذاکرات 2 سالهای که در نهایت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ختم گردید. براساس بیانیههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران تاکنون بر تعهدات خود وفادار مانده است، هرچند که طرف غربی از ابتدا به درستی به تعهدات خود عمل ننمود و لذا گشایش قابل توجهی در اقتصاد ایران صورت نگرفت.
به هر حال، توافق مزبور با تغییر رییس جمهور آمریکا و حاکم شدن گروهی تندرو در کاخ سفید مورد تعرض مستقیم ترامپ قرار گرفت و به دستور او ایالات متحده آمریکا از آن خارج گردید. نه تنها آمریکا از توافق خارج گردیده است، بلکه با تصویب و اعمال تحریمهای ثانویه و تعیین ضرب الاجل کشورهای دیگر را مجبور میسازد در اعمال فشار بر ایران به آمریکا بپیوندند. این زورگویی و عمل غیرقانونی آمریکا که هدفش ضربه زدن به مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران است به هیچ وجه قابل تحمل نیست و ایران تمام تلاش خود را خواهد کرد تا با کمک دوستان خود با آن مقابله کند. خوشبختانه بجز معدود کشورهای وابسته به آمریکا اغلب کشورها با این سیاست ضد ایرانی مخالفت خود را اعلام داشته اند، ولی آمریکا با زور و قلدری و تهدید اهداف خود را همچنان دنبال میکند.
نظر به اینکه هدف ایالات متحده آمریکا از این فشارها مشخص است و آن تغییر نظام جمهوری اسلامی در ایران است، تا زمانی که تغییری در اهداف آمریکا دیده نشود و این رژیم دست از تهدید و قلدری علیه مردم و نظام ایران برندارد، ایران آمادگی شروع هیچگونه مذاکره ای را با آمریکا ندارد و به مقاومت خود ادامه خواهد داد. ما مطمئن هستیم که با مقاومت مردم ایران و کمک کشورهای دوست در مقاومت خود علیه این تهدیدات موفق خواهیم شد.
آنچه امروز ترامپ در مورد جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند به نحوی دیگر در سایر مناطق جغرافیایی دنیا نیز از سوی آمریکا پیگیری میشود. هدف آمریکا در استراتژی جدید خود بازگرداندن قدرت از دست رفته آمریکا و تبدیل این کشور به قدرتی منحصر بفرد در چارچوب شکلگیری نظام تک قطبی جهان است.
آنها ایران، چین، روسیه و حتی متحدین اروپایی خود را خطری برای قدرت جهانی ایالات متحده آمریکا تلقی میکنند لذا از نظر آنها فعالیتهای سیاسی و نظامی و نفوذ منطقه ای کشورهای دیگر نباید مانع هژمونی ایالات متحده آمریکا در جهان گردد. سیاست ما این است که هرچه بیشتر علیه این سیاست آمریکا با دیگر کشورهای جهان، بویژه روسیه، چین، هند و اروپا همکاری نزدیک داشته باشیم.
خانم ها؛ آقایان
ایران خواهان بهترین روابط با کشورهای جهان است و در سیاست خارجی خود اولویت را به همسایگان خود میدهد. متأسفانه برخی از کشورهای جنوبی خلیج فارس که در همسایگی ما قرار دارند در پیروی از آمریکا سیاستهای خصمانهای را علیه ایران دنبال میکنند و همین امر به بی ثباتی منطقه کمک کرده است. ایران با دو کشور همسایه خود در غرب کشور یعنی عراق و ترکیه بهترین روابط را دارد. در شرق کشور با افغانستان و پاکستان نیز رابطه ما رو به گسترش است. با تغییرات سیاسی اخیر در پاکستان بنظر میرسد پاکستان و ایران بتوانند بعنوان دو همسایه از داشتن یک رابطه قوی بهره ببرند. در شمال نیز ایران در قفقاز و آسیای مرکزی، روابطی استوار و بدون تنش را با همسایگان خود دنبال میکند و در تلاش برای گسترش آن است. در این میان روسیه از اهمیت خاصی برخوردار است و روز بروز روابط ایران و روسیه و همکاری دو کشور در حل بحرانهای منطقه ای توسعه مییابد. ایران و اروپا نیز تلاش میکنند از میزان تأثیر خروج آمریکا از برجام بکاهند، ولی انتظار داریم اروپائیان اقدامات عملی سریعتری در انجام تعهدات خود بعمل آورند.
در شرق دور روابط ما با تمام کشورها دوستانه است و البته روابط ایران با کشور بزرگ و تاریخی چین از اهمیت خاصی برخوردار است. با هیچ کشوری در دنیا سطح روابط اقتصادی ایران به اندازه روابط آن با چین نیست و امیدواریم براساس توافقاتی که شده است میزان آن افزایش یابد. ظرفیتهای بزرگی بین دوکشور وجود دارد که هنوز از آنها به طور کامل استفاده نشده است. واقعیت این است که فشاری که امروز آمریکا چه از نظر تجاری و چه از نظر امنیتی بر چین در دریای جنوبی چین میآورد، ادامه دار خواهد بود. چه ترامپ بر سر کار باشد و چه رئیس جمهور دیگری جایگزین وی گردد. خیلی طبیعی به نظر میرسد که چین بعنوان قدرتی که براساس استراتژی امنیت ملی آمریکا در کنار روسیه و ایران تهدید علیه آمریکا تلقی میشود تحت فشار فزاینده ای قرار داشته باشد.
لذا لازم است که دو کشور چین و ایران سطح همکاریهای خود را در قالب بیانیه مشترک "مشارکت جامع راهبردی" که درسال 2016 در تهران به تائید رؤسای جمهور دو کشور رسید، افزایش دهند، این همکاری میتواند تأمین انرژی مورد نیاز چین را در دراز مدت تضمین و از سوی دیگر همکاریهای منطقهای را در قالب پروژه یک کمربند – یک جاده تقویت نماید.
خوشبختانه دو کشور ایران و چین از ظرفیتهای بالای جغرافیایی برخوردارند. ایران همچون چین در شمال و جنوب به دو دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان که از اهمیت خاصی برخوردارند، متصل است. اهمیت این دو دریا در این است که در کنار خود کشورهایی را دارند که از نظر منابع غنی نفت و گاز از سرآمدهای جهان بحساب میآیند. ایران از نظر مجموع منابع گازی و نفتی نیز در رتبه بالای جهانی قرار دارد. موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران به نحوی است که با 15 کشور همسایه است و واسط ارتباط این کشورها با یکدیگر است. لذا در پروژه یک کمربند – یک جاده میتواند نقش اساسی داشته باشد.
2500 کیلومتر ساحل جنوبی ایران نیز مسیر راه دریایی جاده ابریشم قدیم بوده که کالاها از چین به امپراطوری رم که مرز آن رودخانه دجله در عراق بود، منتقل میشده است. اروپای قاره ای کالاهای خود را از چین از طریق جاده ابریشم خشکی که از شمال ایران میگذشته دریافت میکرده است. لذا ضروری بنظر میرسد که با کمک ایران و چین هردو خط قدیم خشکی و دریایی جاده ابریشم مجدداً در قالب پروژه یک کمربند – یک جاده احیا شود.
باتوجه به مراتب فوق و مفاد بیانیه مشارکت راهبردی بین دو کشور موارد ارزیابی زیر پیشنهاد میشود:
ادامه پروژه یک کمربند-یک جاده. همکاری دوکشور ایران و چین میتواند موجب ادامه این پروژه با اتصال خطوط جادهای و ریلی ایران در دو مسیر جنوب به شمال و شرق به غرب شود. اتصال بندر گوادر به بندر چابهار و اتصال خطوط راه آهن و جاده از چابهار به خطوط جادهای و راه آهن آسیای مرکزی و همچنین امکانات راه آهن و جادهای شرق به غرب ایران میتواند ارتباط با آسیای مرکزی، خاورمیانه، اروپا و حتی افریقا را تسهیل کند. از سوی دیگر، خط آهن چین به آسیای مرکزی میتواند به جنوب و جاده ابریشم دریایی متصل گردد.
احیای خط دریایی جاده ابریشم قدیم در قالب پروژه یک کمربند –یک جاده. خوشبختانه توافق پاکستان و چین در اتصال کاشغر به بندر گوادر زمینههای لازم را برای ادامه این پروژه در دریا فراهم کرده است. اقیانوس هند از آبراههای مهم حیاتی دنیاست که هم برای ایران و هم برای چین دارای اهمیت است. گوادر پاکستان و چابهار ایران پیشانی اقیانوس هند هستند و لذا لازم است همکاری سه جانبه ای بین سه کشور ایران، چین و پاکستان شکل گیرد.
سرمایهگذاری در ادامه مسیر یک کمربند-یک جاده. ایجاد خطوط آهن و جادهای جدید، فرودگاه، خطوط لوله نفت و گاز و تاسیس شهرهای مدرن و همچنین سرمایه گذاری در بخشهای انرژی عمان، ایران، پاکستان و عراق از اهمیت خاصی برخوردار است. ایجاد یک اتوبان شرقی – غربی که از گوادر آغاز و به خرمشهر و بصره منتهی شود میتواند برای حمل کالا و مسافر بسیار کارساز باشد.
مشارکت در بازسازی و توسعه کشورهای عراق و سوریه. ایجاد خط لوله گاز از عسلویه به عراق و سوریه و رساندن آن به مدیترانه که هم شهروندان عراق و سوریه و هم اروپای جنوبی از آن بهره برند، حیاتی است.. بازسازی این دو کشور که هر دو صاحب انرژی هستند میتواند برای چین و ایران و همچنین برای سوریها و عراقیها ایجاد شغل کند. این توسعه نیاز به سرمایه گذاریهایی همچون ایجاد کارخانههای تولید آهن، سیمان، مصالح ساختمانی، تولید برق و غیره دارد که در مسیر جاده ابریشم میتواند احداث گردد.
همکاریهای استراتژیک بین سه کشور ایران، چین و پاکستان. این سه کشور لازم است در زمینه توسعه صنایع دفاعی با یکدیگر همکاری نمایند. توسعه چابهار و گوادر و امنیت آن به امنیت اقیانوس وابسته است لذا ایجاد نیروی دریایی قدرتمند و پایگاههای دریایی مدرن در چابهار و گوادر برای تامین امنیت اقیانوس هند ضروری است.
انرژی هم برای ایران و هم برای چین اهمیت حیاتی دارد. چین بعنوان مصرف کننده و ایران بعنوان تولیدکننده انرژی میتوانند همکاری درازمدتی را برنامه ریزی کنند. ضروری است بین ایران و چین در رابطه با تولید و عرضه انرژی و سرمایه گذاری در این زمینه کار اساسی و راهبردی صورت پذیرد. پیشنهاد میشود چین در اتصال خط لوله گاز به پاکستان مشارکت نماید و در ادامه مسیر گاز طبیعی را از بزرگترین میدان گازی جهان در ایران به غرب چین برساند.
فراهم کردن زمینه گسترش همکاری دوکشور. پیشنهاد میشود وزارت امور بینالملل حزب کمونیست چین که به رهبری چین گزارش میدهد و شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران که دستگاه مشورت دهنده به رهبری ایران است گفتگوهایی دورهای در تهران و پکن داشته باشند تا با موشکافی و آماده کردن طرحهای لازم برای مقامات ارشد دو کشور، زمینههای شکل گیری یک همکاری راهبردی را فراهم سازند.