در میان کهنهسربازان ضربالمثلی رواج دارد به این مضمون:«در جنگ نخستین چیزی که از کف میرود، نقشه جنگی است». این مثل از یک سو اشارهای دارد به پیشبینیناپذیر بودن جنگ و از سوی دیگر، بر ضرورت آمادگی نظامیان برای رودررویی با ماجراهای ناگهانی انگشت تاکید میفشارد. در سیاست هم میشود گهگاه این ضربالمثل را کارا دانست و در برخی جاها آویزه گوش قرار داد.
نمونه اعلای آن را هم میتوان در ماجرای برجام به روشنی نشان داد. شاید ضعف بزرگ دولت تدبیر و امید در ماجرای برجام این باشد خود را برای رویدادهای پیشبینی نشده مهیا نکرده و همه امیدش را به تعهد طرف مقابل گره زده بود. درحالی که اگر نیک بنگریم، در شرایط جنگ روانی و اقتصادیای که سالها است میان ایران و ایالات متحده درگیر است، این اندازه خوشبینی به نگهداشت سند برجام از تیم مذاکرهکننده چندان قابل پذیرش نیست.
اشکال کار دولت تدبیر و امید چنانچه گفته آمد، این بود که تدبیری برای از کف رفتن نقشه جنگی نیندیشیده و خود را آماده ماجراهای پیشبینیناپذیر نکرده بود. اگر در داخل کشور اراده استواری برای مبارزه با موانع تولید و فساد دامنگستر پدید آمده بود، امروز میتوانستیم با مشکلاتی به مراتب کمتر و با روحیه بهتر به استقبال معضلات برآمده از سقوط پول ملی وگرانی و ... بشتابیم.
شاید بیرون رفتن ایالات متحده از برجام سرانجام این برکت را برای ما به ارمغان آورده باشد که از نگاه نامتوازن در سیاست دست بشوییم و سیاست را در مقیاس واقعی آن ببینیم!