رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار مردمی روز دوشنبه گذشته در فرازی از سخنان خویش با اشاره به مواضع بیشرمانه مستأجران کاخ سفید، یعنی تحریم، جنگ و مذاکره که با تقسیم کار یکی مذاکره را با پیششرط و یک بدون پیششرط مطرح میکند، به صراحت اعلام فرمودند: «دو کلمه در این باره به مردم بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.»
این موضع قاطع در بازگشت به شیطنت سیاسی رئیسجمهور کابارهای امریکا و وزیر خارجه او است که پس از نقض برجام، عهدشکنی آشکار و فشارهای ظالمانه تحریمی که با هدف به ستوه آوردن مردم کشورمان و ایجاد شکاف و اختلافات داخلی انجام شده، در روزهای گذشته جمهوری اسلامی را دعوت به مذاکره کرده و در حالی که ترامپ از مذاکره بدون پیششرط سخن میگفت، پمپئو، وزیر خارجهاش آن را مشروط دانسته، اما نفی نمیکرد.
البته دلیل این مواضع نیز بسیار روشن بوده و نیاز به هیچ تحلیلی ندارد: اولاً امریکاییها که با فشارهای سهگانه تحریمی، روانی و عملی خود، تکرار وقایع دیماه سال گذشته را انتظار میکشیدند و خبر از «تابستان داغ» در جمهوری اسلامی میدادند، با واکنش سرد مردم شریف ایران اسلامی مواجه شدند که گرچه به برخی سوءمدیریتها و فرصتطلبیهای داخلی معترض بودند، اما دست دشمن و ضدانقلاب را برای موجسواری و انتقامجویی از پیشخوانده و با بیاعتنایی به تحریک و تحرک پادوهای داخلی دشمن برای آشوبگری، راه اجرای عملیات بیثباتسازی را بر آنان بستند. این در حالی بود که تهدید به تحریم و خروج از برجام توانسته بود در عرصه اقتصادی اخلالهایی با همکاری سودجویان داخلی و برخی بیتدبیریها پدید آورد؛ بنابراین در حالی که دستگاه تبلیغاتی و جریان رسانهای مرتبط با کاخ سفید همراه با تشدید تحرکات منطقهای رژیم صهیونیستی و ایده ناتوی عربی با محوریت آلسعود شبح جنگ را نیز تبلیغ میکرد، برخی عناصر مرعوب داخلی بر طبل ضرورت پذیرش پیشنهاد مذاکره و عبور از تهدیدات تیم جنگطلب کاخ سفید و همراهان منطقهای او کوبیده و الگوی کره شمالی را مطرح میساختند. حال آنکه هدف کاخ سفید از مذاکره در شرایط تحریم و تهدید به جنگ در موارد زیر قابل گمانهزنی است:
۱- تشدید اختلاف و دوگانگی در درون جمهوری اسلامی ایران یا به عبارتی تقویت دوقطبی موافق مذاکره- مخالف مذاکره.
۲- اطمینان دادن به افکار عمومی داخلی امریکا و بهرهبرداری از این ادعا به عنوان صلحطلبی و عقلگرایی برای جلوگیری از ریزش آرای جمهوریخواهان در انتخابات پیش رو؛ بنابراین ادعای مذاکره که رئیسجمهور امریکا آن را بدون پیششرط و وزیر امور خارجهاش با پیششرط مطرح میکند، بخشی از همان طرح کلی ایجاد بیثباتی داخلی با استفاده از شکاف و تقابل بین حاکمیت و مردم است که متأسفانه با آمیختن با شبح جنگ برخی مرعوبان داخلی را به تئوریپردازی به نفع مذاکره وادار کرد که نوعی همکاری ناخواسته یا ناآگاهانه با این طرح یا همنوایی با ترامپ و کمک به او به حساب میآید؛ بنابراین با توجه به اینکه دشمن با تحریم اقتصادی و تهدید ضمنی سخن از مذاکره به میان آورده که به مثابه گذاشتن اسلحه بر شقیقه حریف و دعوت او به مذاکره است، پذیرش این مذاکره، پذیرش نوعی ذلت است که وقتی بدانی اسلحه نیز خالی است و پیش از این هم جز عهدشکنی از او سراغ نداشته باشی، استقبال از دعوت به مذاکره ذلتپذیری قطعی با طعم بلاهت محسوب میشود. شوربختانه برخی از مدعیان خردورزی و عقلانیت در دیپلماسی در روزهای گذشته، در داخل کشور به نفع مذاکره با ترامپ نظریهپردازی میکردند؛ مذاکرهای که منطق آن بر تحریم و تهدید برای کشاندن کشور به آشوب و تحمیل سازش بنا شده بود.
رسول سناییراد