اخیرا اتحادیه اروپا قوانین موسوم به “انسداد” را جهت مواجهه با تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا علیه ایران احیا کرده است. بر اساس این قانون، شرکتهای اروپایی موظف هستند که اهمیتی به تحریمهای آمریکا نداده و حتی اگر متعاقب این تحریمها متضرر شوند، قدرت شکایت و تقاضای خسارت ( از اموال آمریکا در اروپا و شرکتهای آمریکایی در اروپا) را خواهند داشت. طی روزهای اخیر رسانه های اروپایی مانور زیادی روی احیای قوانین انسداد داده و آن را نماد حسن نیت و حمایت همه جانبه قاره سبز از برجام می دانند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
واقعیت امر این است که میان “ماهیت یک قانون” و “ ضمانت اجرایی” آن گاهی تناسب لازم وجود ندارد! قاعده ای که درخصوص قوانین انسداد نیز صدق می کند. مقامات ارشد کمیسیون اروپا خود نیز اذعان کرده اند که قوانین انسداد، با توجه به ساختار حاکم بر بانکداری بین المللی ( که حول محور دلار صورت می گیرد )، ضمانت اجرایی لازم را نخواهد داشت. حتی برخی کارشناسان و تحلیلگران اروپایی نیز این اقدام را “نمادین “ می دانند! از سوی دیگر، با تقویت پیوستگی اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا دیگر شرکتهای خصوصی و حتی دولتی در اروپا به راحتی نمی توانند تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرند. در بهترین حالت ممکن، این قانون می تواند اثر وضعی محدودی در مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا داشته باشد. خروج برخی شرکتهای بزرگ اروپایی از ایران نیز در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. بنابراین، احیای قوانین انسداد نه تنها به مثابه “شرط کافی” برای حفظ برجام از سوی اروپا محسوب نمی شود، بلکه به سختی می توان از آن به عنوان یک “شرط لازم” نیز یاد کرد.
نکته مهم بعدی اینکه اروپا باید از فاز“تعهدات ضمنی” وارد “ تضمینهای عینی” شود تا بتواند توافق هسته ای با ایران را با وجود خروج ایالات متحده آمریکا از آن حفظ کند.این “تغییر فاز” هنوز صورت نگرفته است. تاخیر هدفمند اروپای واحد در ارائه بسته پیشنهادی اقتصادی به ایران ( جهت حفظ برجام ) نشان می دهد که تروئیکای اروپایی همچنان نسبت به برجام نگاهی ابزارگرایانه دارد. نگاه معامله گرایانه تروئیکای اروپایی نسبت به برجام منجر به آن شده است که اتحادیه اروپا حتی از ابزارهای موجود و بالفعل خود برای مواجهه با عهد شکنی آمریکا در برجام استفاده نکند. متاسفانه شواهد موجود نشان می دهد برخی بازیگران اروپایی همچنان از ادغام و هضم برجام در دل منازعات درون آتلانتیکی خود استقبال می کنند.یکی از این بازیگران انگلیس است که همواره در ظاهر، بر ضرورت حفظ توافق هسته ای تاکیدمی کند! با این حال همگان به یاد دارند که اخیرا ترزا می نخست وزیر این کشور صراحتا از بازیگران اروپایی خواست تا به جای منازعه با آمریکا بر سر موضوعات مختلف امنیتی و اقتصادی( از جمله برجام )، بر سر این موضوعات با واشنگتن گفت و گو و تعامل کنند.
در نهایت اینکه اروپا زمان بسیار اندکی برای تصمیم گیری نهایی در خصوص برجام دارد. اتحادیه اروپا باید در راستای حفظ توافق هسته ای هزینه بپردازد و از همه ابزارهای تشویقی، تنبیهی و اقناعی خود برای حفظ برجام استفاده کند.در صورتی که اروپا این “تصمیم تعیین کننده” را اتخاذ نکند، موفقیتی برای حفظ توافق هسته ای از سوی اروپای واحد متصور نیست. این معادله به اندازه ای گویاست که مانور تبلیغاتی روی مواردی مانند “قوانین انسداد” و .... نمی توان آن را مخدوش و مبهم سازد. از این رو بهتر است اروپا به جای اتلاف وقت و بازی با کلمات، تصمیم صریح و قاطعانه خود را مبنی بر “همراهی با آمریکا” یا “ حفظ واقعی برجام” اتخاذ کند.
حنیف غفاری