آرامش«نسبی» که با اقدامات خوب اما ناکافی قوه قضائیه و بسته جدید ارزی دولت بر بازار سکه و ارز حاکم شده چقدر دوام خواهد آورد؟ آیا این آرامش جشن گرفتن دارد؟ اگه «نه» چرا برخی اصلاحاتچیها جشن گرفتهاند؟ استیضاح آقای ربیعی حرکتی انحرافی بود یا واقعا با هدف مقابله با فساد و بهبود اوضاع اقتصادی صورت گرفت؟ اصلا چرا بازار ارز و سکه افسار پاره کرد و چه کسانی مقصرند؟ به وعدههای اروپاییها چقدر میتوان امیدوار بود؟ به مذاکره مجدد با آمریکا چطور؟
در میهمانیها، مترو، اتوبوس، خانه و... اینها از جمله سؤالهایی هستند که این روزها زیاد پرسیده میشوند و ذهن بسیاری از مردم کشورمان را به خود مشغول کرده است. در این وجیزه تلاش میکنیم برای این سؤالها پاسخ قانعکنندهای بیابیم...
قطعا بسته جدید ارزی دولت که با برخوردهای بهموقع و قاطع قوه قضائیه با متخلفان و محتکران همراه شد، در بازگشت ولو نسبی آرامش به بازار سکه و ارز موثر بود و هیچ کس، جز همان تروریستهای اقتصادی، از اینکه قیمت ارز و سکه بهخاطر این دو عامل چند هزار تومانی سقوط کرد، ناراحت نیست. این آرامش نسبی بنا به دلایلی که در ادامه توضیح خواهیم داد، خوشحالی دارد اما جشن گرفتن هرگز!
این بسته تنها یک «مُسکن» بود. کار مسکن هم، درمان بیماری نیست، تسکین موقت و چند ساعته درد است. اثر مُسکن که تمام شود، درد دوباره برمیگردد. آیا عوامل رشد تورم هم با عرضه این بسته از بین رفته است؟پاسخ روشن است. عوامل رشد قیمتها را اگر سرمایههای سرگردان و افزایش نقدینگی، مدیریت غلط، تحریمها، تروریستهای اقتصادی داخلی و خارجی و صدالبته عامل روانی بدانیم، میتوان گفت، تنها یک یا حداکثر دو عامل از عوامل فوق «تا حدودی» از بین رفته یا ضعیف شده است؛ برخورد قوه قضائیه با تروریستهای اقتصادی و عامل روانی همراه آن به بهبود این شرایط کمی کمک کرد. اعلام بسته جدید ارزی و سخنرانی کم حاشیه آقای روحانی که با زمان بازگشت تحریمهای آمریکا همراه شد، توانست تا حدودی، عامل روانی را کنترل کرده و اوضاع را تا حدودی کنترل کند. الباقی عوامل اما هنوز هستند. دولت به کمک کارشناسان اقتصادی و عزل و نصبهای واقعی(نه سیاسی) باید سایر عوامل را هم مهار کند. در غیر این صورت باید دیر یا زود، منتظر موج تازه از تورم و رکود و فساد و... بود. اثر مُسکن که تمام شود، آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود. قوه قضائیه نیز برای حفظ بیشتر این «آرامش» باید برخورد با مفسدان اقتصادی، محتکران و تروریستهای اقتصادی را سرعت بخشد. آنقدر که مردم از فساد اقتصادی ناراضیاند، از مشکل اقتصادی نیستند. قوه قضائیه با برخورد قاطع و سریع با متخلفان به رضایتمندی مردم کمک زیادی میکند.
اینکه چرا برخی روزنامههای زنجیرهای طی دو روز گذشته برای چنین وضعی(بازگشت آرامش نسبی و موقت به بازار) جشن گرفتهاند، بازمیگردد اول، به ماهیت آنها بعد به عملکرد افتضاحشان در 5 سال گذشته. آنها «عامل» وضع موجودند. همینها بودند که با دادن آدرس غلط، دولت را به این روز انداختند. جشن گرفتنشان برای فریب افکار عمومی است. آنها باختهاند بنابراین باید دستاوردهای ناچیز را بزرگ جلوه دهند تا بزرگ به نظر برسند. مگر برجام را «فتحالفتوح» نمینامیدند؟! مگر تیتر نزدند «تحریمها فرو پاشید.»(!)
اینکه وسط یک افتضاح اقتصادی تمام عیار بیانیه میدهند و تیتر میزنند: «اصلاحطلبان به میدان آمدند» هم یعنی، مثلا «ما تاکنون بیرون میدان بودیم و وضعیت موجود هیچ ارتباطی به ما ندارد!» یعنی« وضعیت موجود تقصیر آقای روحانی است و ما هیچ نقشی در بهوجود آمدن آن نداریم.»(!) در حالی که متهمان ردیف اول وضع موجود، همینها هستند. این طیف که متاسفانه دولت هنوز هم فاصله خود را با آنها کم نکرده اگر، تمام تخممرغها را در سبد برجام نگذاشته بودند و بهجای بزک آمریکا، برای چنین روزی یک راهکار جایگزین ـ و به اصطلاح PLAN B ـ پیشبینی کرده بودند، امروز قطعا وضع بهگونهای دیگر بود.
اگر استیضاح علی ربیعی بهخاطر در حاشیه امن قرار گرفتن برخی از وزرای اقتصادی بود، این استیضاح کمک زیادی به بهبود شرایط اقتصادی نخواهد کرد. همه میدانیم وزارت کار و رفاه بیاشکال نبود اما ریشه مشکلات نبود. دولت باید با ترمیم تیم اقتصادی، جابهجایی آن چند وزیر، کم کردن امید به بیرون و افزایش اعتماد به درون و از همه مهمتر، تغییر ریل و نقشه راه، به مقابله با جنگ اقتصادی دشمن برود.
اروپاییها اما، اختلاف رفتار و عملشان اندازه عددی به بزرگی 180 درجه است. رهبران اتحادیه اروپا طی یکی دو روز گذشته حرفهای بسیار خوب و دلگرمکنندهای درباره مقابله با تحریمهای آمریکا زدهاند. حتی گفتند شرکتهایی را که به تحریمهای آمریکا «عمل» کنند، خودشان تحریم میکنند. اما کنار «حرفهای خوب» مقامات اروپایی خبر «اقدامات بد» اروپایی هم از راه میرسند که، فلان شرکت اروپایی اعلام کرده، از ترس تحریمهای آمریکا دیگر قادر نیست در ایران فعالیت کند! به قول نتانیاهو، نخستوزیر رژیم جنایتکار صهیونیستی «مهم این نیست اروپاییها درباره ایران چه میگویند، مهم این است که شرکتهایشان در حال خروج از ایران هستند.»
ممکن است عدهای به آن 5 هواپیمای ملخی که درست همزمان با بازگشت تحریمهای آمریکا! تحویل ایران شد اشاره کرده و بگویند، هنوز به اروپاییها میتوان امیدوار بود. این 5 هواپیمای ملخی بخشی از آن 200 هواپیمایی است که اروپاییها، «موظف» به دادن آنها به ما بودند. پول این هواپیماها نقدا پرداخت شده اما فرانسه زیر تعهداتش زده و آنها را با تاخیر و به صورت قطره چکانی به ما تحویل میدهد! کدام ذلت از این بالاتر که فروشنده، پول کالایی را تمام و کمال از شما بگیرد، کالا را نه بهموقع بلکه با تاخیر و منت و به صورت قطره چکانی تحویل دهد و خریدار کف و صوتزنان، مارش پیروزی بنوازد و تیتر بزند: «پرواز هواپیماها بر آسمان برجام»(!) فروشنده با دیدن ذوقمرگ شدن ما از تحویل آنچنانی هواپیماها، به چه نتیجهای خواهد رسید؟ آیا به انجام درست و بهموقع تعهداتش، ترغیب خواهد شد یا ادامه خلف وعده و تحویل با تحقیر کالاها؟ عدهای در این کشور دوست دارند به آبروی ایران چوب حراج بزنند چون ایرانی نیستند. فقط بلدند فارسی حرف بزنند.
شاید - تاکید میکنیم- شاید، علت تحویل آن 5 هواپیما با بازگشت تحریمهای آمریکا (15 مرداد) بیارتباط نباشد. خروج ایران از برجام بزرگترین کابوس اروپا و حتی آمریکاست. این را میتوان از رفتار و گفتارهایشان فهمید. موگرینی در آن ایامی که به ایران آمد و برخی نمایندگان مشغول گرفتن عکس سلفی حقارت شدند گفت، به ایران آمده تا مطمئن شود، تهران از برجام خارج نخواهد شد! اظهارات دلگرمکننده این روزهای اروپاییان نیز با همین هدف صورت میگیرد. شاید اگر ترامپ بازگشت تحریمها را امضاء نمیکرد، از این هواپیماها هم خبری نبود. فرانسه احتمالا با دادن این 5 هواپیما به گوشه کوچکی از تعهداتش عمل کرد تا مبادا دولت، از برجام خارج شود. اگر این تحلیل درست باشد، تکلیف ما با اروپاییها هم معلوم است.
اگر نتوان به اروپاییها زیاد اعتماد کرد، بالتبع به آمریکاییها اصلا نمیتوان اعتماد کرد. با این وجود با کمال تعجب عدهای از همان زنجیرهایها با آوردن چند کلمه «عزت» و «موضع برابر» و «اقتدار» بین جملاتشان، آدرس مذاکره مجدد با آمریکا را میدهند! مذاکره با ترامپ! متاسفانه از میان صحبتهای تلویزیونی اخیر رئیسجمهور محترم نیز میشد، اثر چنین «تمایلی» را دید. چهار جمله، آمریکا اگر داراییهای ما را آزاد کند، رفراندوم چه ایرادی دارد، آمریکا اول کارد را از شانه ما در بیاورد بعد از مذاکره بگوید و از همه مهمتر جمله، پیش شرطی برای مذاکره ندارم یعنی، آقای روحانی با احتیاط و تلویح نزدیک به تصریح به ترامپ برای مذاکره چراغ سبز نشان داد! ترامپ وقتی علیه کشورمان رجز میخواند و با غرور زیر تعهداتش میزند و همزمان از مذاکره میگوید یعنی به دنبال تحقیر است. بزرگترین آرزوی ترامپ قمارباز این است که کنار رئیسجمهور کشورمان بایستد و یک عکس یادگاری بگیرد تا به دنیا اعلام کند: «این هم از ایران!» در چنین شرایطی نباید به درخواست مذاکره حریف پاسخ مثبت داد. چشم خیلیها در بیرون از این کشور به گفتوگوی آن شب رئیسجمهور محترم بود. شاید بهتر بود آقای رئیسجمهور کمی از موضع قدرت به حریف پیام میداد و بخشی از آن فریادهایی که بعضا بر سر منتقدان میکشد، بر سر حریف میکشید.
ایران در منطقه به گفته دوست و دشمن در اوج اقتدار است. کمر داعش را شکسته، عراق و سوریه را به صاحبانش بازگردانده و آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب را در منطقه تحقیر و ذلیل کرده است. در مذاکره با ترامپ، برسر برنامههای اتمی و موشکی آمریکا که مذاکره نخواهد شد. بر سر حضور یا عدم حضور آمریکا در منطقه نیز گفتوگویی نخواهد شد. موضوع مذاکره با ترامپ را ایشان، چندی پیش اعلام کرده و اطرافیانش نیز هر روز تکرار میکنند. موضوع مذاکره، موشکهای ما خواهد بود. اقتدار منطقهای ایران خواهد بود. سپاه و حشد الشعبی و... خواهد بود. خواهند گفت خلع سلاح شوید تا تحریمهای اقتصادی را برداریم. کدام احمقی در میانه جنگ و در اوج اقتدار سلاحش را زمین میگذارد آن هم برای مذاکره با شخصیتی با مختصات ترامپ که هیچ کس حتی خانوادهاش به او اعتماد ندارند؟!
جعفر بلوری