از زمانی که تحریمها کاغذ پاره خوانده شد دیر زمانی نمیگذرد، اما همین موضوع بعدها و به فاصله مدت زمان کمی دستمایه طنز بسیاری از خبرنگاران و نویسندگان فضای مجازی شد. اما این تمام ماجرا نبود و بعد از ان بود که نرخ تورم نمود پیدا کرد و دولت جدید با انکار اثر تحریم بر اقتصاد تمام تقصیر را بر گردن مسکن مهر و افزایش پایه پولی ناشی از ایجاد خط اعتباری برای مسکن مهر انداخت.
هر چند که افزایش پایه پولی و ایجاد خط اعتباری برای مسکن مهر عاملی بنیادین در بروز تورمهای ان سالها بود. با این حال کاهش فروش نفت و از ان مهمتر کاهش دسترسی به درآمدهای نفتی کشور نیز نقش مؤثری در ایجاد خط اعتباری داشت. چه! اگر درآمدهای نفتی با قیمت هر بشکه 100 دلار ادامه داشت اصلا نیازی به ایجاد خط اعتباری و تحمیل تورم از طریق افزایش پایه پولی نبود تا فشار تورمی به مردم وارد شود. از ان زمان خاطرات مردم به ویژه با روی کار امدن دولت یازدهم به شکلگیری تصوری دامن زد که در دولت قبل (احمدی نژاد) هر انچه درباره کاغذ پاره تحریم گفته بودند را معادل گرانی دانسته و لذا مذاکره را کلیدی دانستند که چرخاندن آن توسعه همه جانبه و شاه کلید حل همه مشکلات بود.
این تجربه از منظر اقتصادی در واقع تخم تورم انتظاری را کاشت که همچون گیاه بامبو بعد از گذشت چند سال به شکلی ناگهانی قد کشید. تورم انتظاری بر اساس تعریفهای متداول ناشی از واکنشهای عقلایی مردم است که ناشی از تجربیات گذشته بود و تقاضا را تحریک میکند. خوشبختانه با تمهیدات اتخاذ شده این روزها در حالی که انتظار میرفت با اعلام امضاء ترامپ پای تحریمهای جدید برتنور افزایش قیمتها دمیده شود، شاهد کنترل ان در بازار ارز و سکه و به امید خدا در سایر بازارها خواهیم بود. اما در کنار این رویه مناسب ما شاهد «انکار» جدیدی در فضای رسانهای هستیم که اگر چه از منظر روابط بینالملل میتوان ان را در قالب مدیریت شکاف میان اروپاییها و امریکا میتوان ارزیابی کرد، اما اغراق دران دراینده میتواند تخم جدیدی از تورم انتظاری را برای اقتصاد ما در اینده نزدیک به ارمغان بیاورد.
انعکاس اخبار درباره روابط سیاسی در دوران عملیاتی کرد ن. تحریمهای یک طرفه امریکا و استفاده از تعابیری همچون «سنگ تمام گذاشتن اروپاییها» یا اعلام اخباری همچون «سوئیس هم به روابط اقتصادیاش با ایران ادامه میدهد» به نظر منطقی نمیاید. زیرا به خوبی میدانیم شرکتهای اروپایی به دلیل حجم بازار ایران و امریکا چه بازاری را ترجیح میدهند!
در حالی که بانک سرمایه گذاری اروپا یا شرکتهای اروپایی از ایران رفتهاند و به نظامهای سیاسی خود «نه» گفتهاند ودر خاطرات فعالان اقتصادی حتی متخصصان استاندارد حاضر به سفر به ایران برای صدور تأییدیه استاندارد کالا نیستند، این نوع عملیات روانی برای مردم انتظارات و توقعاتی را ایجاد میکند که بیش از پیش اعتماد به منابع خبری و مسولان را خدشه دار میکند. مسولان باید باور کنند که مردم فهیم با درک بهتر در حالی که با مشکلات کمبود دارو و گرانیهای ناشی از وضع موجود را تحمل میکنند بهتر با شرایط موجود خود را وفق میدهند تا اینکه به انها در باغ سبزهایی را نشان دهیم که واقعی نیست.
مهران ابراهیمیان