«حقوق بشر اسلامی» ایدهای علمی است که در طول تاریخ توسط طیف وسیعی از اندیشمندان داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته و درباره پرسش از امکان معرفتی آن نظرات ضد و نقیضی ارائه شده است؛ نظراتی که به واسطه تنوع و داشتن ابهاماتی که خاص موضوع حقوق بشر است حتی دستهبندی آنها دشوار به نظر میرسد.
یکی از خلأهای جدی درباره حقوق بشر اسلامی در فضای اندیشمندان داخلی، چه کسانی که در دانشگاه و چه کسانی که در زمینه علوم حوزوی فعالیت میکنند، پررنگ است، عدم پرداختن به اصل موضوع این ایده و تعریف آن و در مقابل پرداختن به ابعاد حاشیهای آن است؛ یعنی تلاش اساتید و ارباب قلم در این حوزه اغلب مصروف پاسخگویی به شبهات موجود شده و در هیچکدام از آثار مرتبط حرفی از تعریف یا نظریه حقوق بشر اسلامی به میان نیامده است.
در این یادداشت با بهرهگیری از اندیشهها و آثار نابغه قرن آیتالله شهید سید محمدباقر صدر (ره)، مباحث فلسفه اسلامی و نظریههای مطرح در علم اصول تلاش میشود به این خلأ اساسی پرداخته شده و اثبات گردد که با بهرهگیری از این مواریث ارزشمند میتوان به تمامی سؤالاتی که ایده حقوق بشر اسلامی با آنها مواجه است پاسخ گفت. بر اهل قلم و فکر روشن است که اندیشههای این شهید بزرگوار افزون بر عمق فقهی، کلامی و اصولی از ابعاد اجتماعی و نظامسازی برخوردار است. بیشک این مهم بستری را فراهم کرده است که میتوان با استفاده از دیدگاههای وی به صورت کاملاً روشمند و هدفمند به نظریهپردازی در ساحتهای مختلف نظام اجتماعی و از جمله حقوق و حقوق بشر پرداخت.
بر اساس پژوهشهای انجامشده، حقوق بشر اسلامی را اینگونه بایستی تعریف نمود:
حقوق بشر اسلامی مجموعهای از حقوق و امتیازهایی است که از سوی خداوند متعال در قالب احکامی وضعی یا تکلیفی و یا از سوی حکومت اسلامی که جایگاه آن به پشتوانه احکام الهی درون نظام حقوقی اسلام مطرح میشود، به رسمیت شناخته میشود؛ این حقوق برای همه انسانها فارغ از تمایزات اعتباری و تکوینی وضع شده و الگویی منسجم، نظاموار و تجویزی برای تعامل با جنس بشر عرضه میکند؛ همچنین این حقوق با حقوقی که بر اساس تمایزات عقیدتی و مبتنی بر ویژگی شهروندی اسلامی لحاظ میشود کاملاً متفاوت است. رعایت حقوق بشر اسلامی و قواعد ناشی از آن به مانند بسیاری از احکام اسلامی که امتثال آنها بر مسلمانان واجب است، لازم بوده و بر اساس همان مبنا تضمین این حقوق نیز باید از سوی مسلمانان صورت گیرد؛ سازوکارهای مختلفی از قبیل معاهده و قرارداد برای لازمالاجرا کردن این حقوق بر غیرمسلمانان نیز قابل پیشبینی است.
یکی از مبانی این تعریف، نظریه «حق الطاعه» شهید صدر (ره) است[۱]. بر اساس این نظریه، خداوند متعال همان گونه که حقوقی را به فردی اعطا میکند حق سلب آن را هم دارد. در نتیجه اتخاذ این مبنا، غیرقابل سلب یا ذاتی بودن حقوق بشر به عنوان هنجارهایی فرادستی یا ورای نظام حقوقی که در نظریات رایج حقوق جهانی بشر مطرح میشود، مردود است؛ بهاینترتیب صحت نظریات حقوق فطری، حقوق طبیعی و قراردادگرایی که سه دسته از نظریات رایج در فلسفه حقوق بشر هستند مورد خدشه قرار میگیرد.
«داشتن امکان معرفتی»، «جامعیت نسبی و برتری قدرت تبیینکنندگی» و «ارائه مجموعهای از هنجارها و قواعد اعتباری در نظام حقوقی اسلام» از مهمترین مؤلفههای این تعریف از حقوق بشر اسلامی به شمار میآید و در ادامه به توضیح هر کدام و تبیین نتایج آنها پرداخته خواهد شد:
۱. درباره «امکان معرفتی حقوق بشر اسلامی» باید گفت که ابتنای این ادعا بر ادله امکان معرفتی اصل «نظام حقوقی» در اسلام است؛ یعنی بر اساس همان استدلالهای هستیشناختی که اثبات میشود شریعت اسلام دارای نظام حقوقی ویژه خود است، از باب تطبیق کل بر جزء بایستی قائل شد که حقوق بشر اسلامی نیز امکان معرفتی دارد؛ بهعبارتدیگر همانگونه که در اسلام احکامی برای تنظیم ابعاد حقوقی زندگی اجتماعی انسان پیشبینی شده است، بر همین مبنا و به لحاظ معرفتی ممکن است که اسلام درباره مسئله حقوق بشر هم نظریه خاص خود را داشته باشد؛ با این سخن اندیشه حقوق بشر از منظر شهید صدر (ره) از نظرات «امتناع حقوق بشر اسلامی» که معتقدند اسلام اساساً نمیتواند درباره حقوق بشر حرفی داشته باشد جدا میگردد.
۲. اما جامعیت نسبی و قدرت تبیینکنندگی تعریف به دست آمده، بر نظریه منطقدانان مسلمان موسوم به «استنتاج برای بهترین تبیین»[۲] تکیه دارد. بر اساس این نظریه زمانی که پژوهشگر در ساحت علم حصولی میخواهد تعریف یا نظریهای جدید ارائه دهد، صرف اینکه تعریف وی به صورت استقرایی نسبت به تعاریف پیشین خود از برتریهایی برخوردار باشد یعنی قدرت تبیینکنندگی آن نسبت به موضوع مد نظر بالاتر باشد ارزش استفاده علمی دارد و به بهانه اینکه یافته وی برهان نیست بلکه ظنی است نباید آن را نادیده گرفت. به نظر میرسد تعریف ارائه شده از حقوق بشر اسلامی نیز از چنین جامعیتی برخوردار است و تا زمانی که قدرت تبیینکنندگی آن نسبت به ایده حقوق بشر با مثال نقضی منتفی نشود، ارزش علمی خود را حفظ خواهد کرد و میتواند مبنای عمل قرار گیرد.
۳. برای فهم سومین مؤلفه تعریف حقوق بشر اسلام یعنی «ارائه مجموعهای از هنجارها و قواعد انشائی و اعتباری» باید یادآور شد که حقوق و تکالیف همواره در ظرف احکام که انشائی و اعتباری هستند وضع میشوند؛ همچنین حقوقی هم که برای نوع بشر به عنوان حقوق بشر اسلامی و مصداقی از حقوق و تکالیف بهطورکلی جعل شده است از سنخ احکام الهی هستند؛ بنابراین حقوق و تکالیف مربوط به نوع بشر در اسلام مانند سایر احکام اسلامی انشائی، اعتباری و وضعی است؛ البته شکی نیست که وضع این حقوق دارای پشتوانه بوده و با اعتباریات محضه، باطل یا وهمیات متفاوت است.
حال به پشتوانه سه مؤلفه پیشین به ویژه اعتباری بودن حقوق بشر اسلامی، باید افزود امکان ندارد قواعد و هنجارهای حقوق بشری از بیرون به نظام حقوقی اسلام تحمیل شود؛ چراکه در نظام حقوقی اسلام، حقوق و تکالیف تنها در قالب انشاء شارع مقدس معتبر میشود و منطقاً امکان ندارد حقوق یا هنجارهایی خارج از این چارچوب برای مسلمانان لازمالاجرا باشد.
اکنون پس از بیان تعریف و مؤلفههای حقوق بشر اسلامی، لازم است نقاط برتری این نظریه و وجوه تمایز آن نسبت به سایر اندیشههای موجود تبیین شود. اعتقاد بر این است که تعریف ارائهشده از حقوق بشر اسلامی در چهار محور نسبت به اندیشههای رایج برتری دارد:
۱. اولین و مهمترین نقطه برتری نظریه حقوق بشر اسلامی مبتنی بر دیدگاه شهید صدر (ره)نسبت به دیگر اندیشمندان اسلامی عبارت از اعتقاد به «وضع مستقل» برای این حقوق است؛ بهعبارتدیگر، متکی بر دیدگاههای شهید صدر (ره) اسلام برای موضوع حقوق بشر، احکامی اولیه و قواعدی مستقل دارد. حقوق بشر اسلامی به مثابه احکامی مستقل و اولیه، ایدهای است که سایر اندیشمندان مسلمان به آن اشارهای نکردهاند[۳]؛ موضوع این احکام مستقل یا همان حقوق بشر اسلامی بهگونهای از سوی خدای متعال اعتبار شده است که تمایزات عقیدتی موجود بین انسانها، موجب اختلاف آنها در بهرهمندی از این حقوق نمیگردد.
بنابراین فارغ از اینکه مسلمانان چه میزان به این احکام در طول تاریخ پایبند بودهاند و هستند در اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش و قبل از اینکه استفاده از مکانیزم قرارداد ضرورت پیدا کند یا به دلایلی مانند جلوگیری از جنگ سوم جهانی هنجارهایی خارج از نظامهای حقوقی به آنها تحمیل شود، حقوق مربوط به نوع بشر اعم از مسلمان و غیرمسلمان تضمین شده است.
۲. تمایز دیگر این نظریه «تفکیک بین حقوق اکتسابی و بشری مسلمانان» است. به این توضیح که: در شریعت اسلامی میان مسلمانان و غیرمسلمانان تفاوت وجود دارد و هرکدام حقوق و تکالیف خاص خود را دارند؛ اما حقوق بشر اسلامی با هر دو دسته از این حقوق فرق دارد و مقصود از آن حقوقی است که خاص نوع بشر بوده و همان طور که اشاره گردید برای این اختصاص از جعل مستقلی برخوردار است. در سطح حقوق بشر اسلامی تمایزات اعتباری و تکوینی از قبیل مسلمان و غیرمسلمان، زن و مرد، پیری و جوانی و اختلافات نژادی هیچ اثری در بهرهمندی یا محرومیت از این حقوق ندارد.
۳. محور سوم برتری نظریه حاضر، برخورداری از ادعایی ایجابی نسبت به جهانشمولی مبتنی بر دو نکته پیشگفته یعنی «جعل مستقل با موضوع عام» و «تمایز با حقوق اکتسابی مسلمین» است. در این باره فارغ از وضع موجود ادعای ما این است که اگر نظام حقوقی اسلام بر جهان مسلط شود از مکانیزمی حقوقی برخوردار است که بدون نیاز به مسلمان شدن غیرمسلمین، تمام حقوق بشری آنها را تضمین میکند؛ این ادعایی است که تا به حال هیچ مکتب حقوقیای آن را مطرح نکرده است.
درباره «جهانشمولی حقوق بشر اسلامی» شبههای از سوی برخی مطرح میشود مبنی بر اینکه در احکام اسلامی مسلمان بودن مهم است و به همین دلیل حقوق بشری که در قالب این احکام برای غیرمسلمانان وضع میشود اهمیتی ندارد؛ زیرا تا زمانی که مسلمان نشوند در حق آنها اجرا نمیگردد. در پاسخ باید گفت که بین مخاطب احکام اسلامی و موضوع آنها باید تفاوت قائل شد؛ یعنی مسلمان بودن صرفاً برای قرار گرفتن به عنوان مخاطب احکام اسلامی اعم از هنجارهای مربوط به حقوق بشر اسلامی مهم است؛ حال آنکه موضوع این حقوق شامل غیرمسلمانان هم میشود و آنها نیز از سوی شارع مقدس جزء منتفعان این حقوق لحاظ شدهاند؛ علاوهبراین، مسلمانان موظف هستند مانند سایر تکالیف الهی به هنجارها و قواعد ناشی از این حقوق ولو در حق غیرمسلمانان، ملتزم باشند.
پیرامون تضمین حقوق بشر اسلامی در گستره جهانی، استفاده از مکانیسمهای قراردادی را میتوان متصور دانست؛ همانطور که حقوق بینالمللی بشر رایج برای لازمالاجرا نمودن خود از مکانیسمهای معاهدهای بهره برده است؛ لذا به جهت فلسفی و نظری باید گفت جهانشمولی حقوق بشر اسلامی چه در حوزه شناسایی حقوق غیرمسلمانان و چه در حوزه ضمانت اجرا، بر اساس دیدگاههای شهید صدر (ره) خدشهناپذیر است.
۴. آخرین خصوصیت حقوق بشر اسلامی از نگاه شهید صدر (ره)، امکان وجود این حقوق در قالب احکام تکلیفی و وضعی به صورت توأمان است؛ یعنی نظریه اسلام درباره حقوق بشر ظرفیت دارد وضعیتها یا اهلیتهایی را برای نوع انسانها شناسایی کند که این وضعیتها، مستقل از احکام تکلیفی، بستری برای جعل برخی حقوق و امتیازات قرار میگیرند. این محور، فارغ عملی و ویژگی منحصر به فرد نظریه ارائه شده نسبت به سایر نظرات است.
در پایان بایستی خاطرنشان کرد بر اساس تعریف برگزیده از حقوق بشر اسلامی، سه مؤلفه و چهار ویژگی ممیز آنکه در نگارش حاضر تقدیم گردید، ادعا بر این است که هیچ مسئله یا چالشی پیش روی حقوق بشر اسلامی بدون پاسخ نمیماند. پژوهشهای انجام شده که در قالب این یادداشت، اجمالی از نتایجش ارائه شد نقطه آغازی برای پرداختن به اصل موضوع حقوق بشر اسلامی است؛ چراکه تابوی امتناع نظری این حقوق را زایل کرده و باب فعالیتهای علمی بیشتر برای پاسخگویی به مسائل این حوزه را میگشاید.
محقق: علی ربیع زاده دانشجوی دوره دکتری تخصصی حقوق عمومی دانشگاه امام صادق (ع)
[۱] برای مطالعه این نظریه مراجعه کنید به: صدر، محمدباقر، دروس فی علم الأصول؛ الحلقة الأولی و الثانیة، جلد ۲، صص ۳۹-۳۵.
[۲] این نظریه نزد اندیشمندان غربی به این عنوان شناخته میشود: Inference to the Best Explanation.
[۳] برای اطلاع از دیدگاههای سایر اندیشمندان مسلمان به عنوان نمونه مراجعه کنید به:
جعفری تبریزی، محمدتقی، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو با یکدیگر.
جوادی آملی، عبدالله، فلسفه حقوق بشر.
عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی حقوق بشر در اسلام و دنیای معاصر.