برگزاری انتخابات دوره دهم مجلس، یک ویژگی منحصر به فرد داشت که شاید برای اولین بار در تاریخ ادوار مجلس، به این صورت بروز یافت و آن هم، شکلگیری جمع جدیدی بود تا پیش از آن، کم و بیش وجهه اصولگرایانه – با تنوعهای مختلف – داشتند، اما در این انتخابات بر خلاف انتظار و تصور قبلی، با قرار گرفتن در فهرست اصلاحطلبان بخت خودشان را برای ورود مجدد به بهارستان آزمودند. در این میان، بخت با برخی از افراد این جریان یار شد و در تهران توانستند – با وجود وجهه غیراصلاحطلبانه – اما با شعارهای اصلاحطلبانه وارد مجلس شوند، اما گویا ورود آنها به مجلس با این بلیت، معادله جدیدی برایشان رقم زده بود که چندان برایشان قابل پذیرش نبود، لذا ترجیح دادند از این به بعد نه اصولگرا باشند و نه اصلاحطلب؛ «فراکسیون مستقلین» نام جمع جدیدی بود که با محوریت برخی از این منتخبان، از جمله «کاظم جلالی» (چهره نزدیک به رئیس مجلس) شکل گرفت و به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، این جمع در تصمیمگیریهای حساس مجلس، نقش وزنه تعادل را برای رئیس ایفا میکند.
نعمتی که در دولت محمود احمدینژاد سابقه فرمانداری شهرستان بیجار را برعهده داشته، در انتخابات دوره نهم مجلس، با رای مردم اسدآباد وارد مجلس شد و همزمان با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، رابطه نزدیکی میان وی با این دولت ایجاد شد؛ او در دوره دهم نیز با قرار گرفتن در «فهرست امید» نفر بیستم منتخبان مردم تهران شد و در مجلس باقی ماند.
این نماینده مجلس که سخنگویی هیات رئیسه مجلس را هم برعهده دارد، در این گفتگو، علاوه بر تشریح سیر ماجرای حضور در فهرست امید و ارتباط امروز اعضای فراکسیون مستقلین با دولت و حزب اعتدال و توسعه، به بیان مسائل دیگری از جمله وضعیت حزبی که منتسب به علی لاریجانی است و آینده سیاسی رئیس مجلس، پرداخت؛ هرچند تاکید کرد که ارتباطی میان این حزب و لاریجانی نیست و رئیس مجلس هم میتواند یک عضو از آن باشد.
ضرورت تغییر در کابینه و تیم اقتصادی آن و موضوع سفرهای خارجی نمایندگان، بخشها دیگری با سخنگوی هیات رئیسه مجلس است.
مشروح گفتگوی مهر با سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است؛
با توجه به صبغه سیاسی و حضور شما در فراکسیونی که اولین بار بدین شکل و با این اسم و رسم (مستقلان) در مجلس شکل گرفته، از اینجا شروع کنیم که آرایش سیاسی مجلس دهم را چطور ارزیابی میکنید؟ الان دو سال از عمر مجلس دهم گذشته است. از روز اول خیلیها تلاش میکردند بگویند این مجلس متعلق به اصولگرایان است و یا متعلق به اصلاحطلبان است. صرفنظر از این که این دو جریان کشور چه اکثریت عددی در مجلس دارند، مرور زمان و برخی اتفاقاتی که رخ داد، نشان داد این مجلس حالت جدید و شکل سومی داشته باشد، نه شاید اصولگرا و نه اصلاحطلب باشد.
میخواهم از دیدگاه شما این مسئله را بررسی کنیم که آرایش سیاسی مجلس دهم را چطور ارزیابی میکنید؟ این مجلس متعلق به کدام جریان است؟ مسئولیت خروجی و کارنامه این مجلس برای کدام جریان در نهایت نوشته خواهد شد؟
واقعیت مطلب این است که در مجلس نهم بحث فراکسیون رهروان که پیش آمد، باید عرض کنم معمولاً این گونه بود که در ادوار مختلف مثلاً افرادی همانند من که در شهرستانهای خود کاندیدا شدیم، معمولاً هم دوستان اصولگرا مقابل ما بودند و هم دوستان اصلاحطلب. یعنی تفکر ما این چنینی است و طیف مستقل هستیم. من فکر میکنم اولین جلساتی که برای فراکسیون رهروان ولایت تشکیل دادیم، شاید ده یازده نفر دوستانی بودیم که در کنار هم نشستیم، آقای دکتر جلالی، آقای دکتر جهانگیرزاده، آقای دکتر منادی، آقای دکتر آشوری، شریفحسینی و ... اینها شاکله اولیه فراکسیون رهروان ولایت بود که تشکیل شد.
عموماً دوستان به دلیل همان تفکر مستقلی که داشتند دنبال این امر بودند. خیلی روی این مسئله که چه اسمی روی این گذاشته شود بحث شد. چرا که عدهای بودند نمیخواستند وارد فراکسیون اصولگرایان شوند و یک عده هم نمیخواستند به نوعی باشند که بگویند اینها مستقل هستند، چون الان به ما هم حرفهای جورواجور میزنند که مثلاً «دونبش» هستند یا هر طور که به منفعت آنها باشد عمل میکنند، ولی در واقعیت امر ما همین بودیم که هستیم.
به هر حال آن فراکسیون تشکیل شد و من فکر میکنم یک جلسهای که من در منزل خودم دعوت کردم، حدود ۱۳۰ – ۱۴۰ نفر از دوستان آمدند و در خدمت آنها بودیم؛ خیلی از دوستان حضور داشتند.
این دعوت چه زمانی بود؟
این دعوت ۲۰ روز قبل از انتخابات هیات رئیسه سال اول مجلس نهم بود و دوستان با هم نشستیم و همفکری کردیم و بالاخره آنجا شاکله فراکسیون رهروان بسته شد. در مجلس دهم که خدمت دوستان هستیم، باز همان تفکر وجود دارد.
یعنی آقای دکتر جعفرزاده، آقای جلالی و دوستان دیگر که در مجموعه هستند بالاخره با حرمت به اصولگرایان و اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که با این مسائلی که در کشور وجود دارد، با دو تفکر نمیشود آن را اداره کرد؛ چراکه اگر میشد مشکلات امروز را نداشتیم.
در ۳۰ - ۴۰ سال اخیر هر دو طیف فکری زحماتی کشیدهاند، هم دوستان اصلاحطلبان سالهای بسیاری زحمت کشیدند و هم دوستان اصولگرا زحمت کشیدند اما فکر میکنیم یک خلایی این میان وجود دارد و از همه تفکرات استفاده نمیشود. نهایتاً این تفکر اعتدالی که از مجلس نهم شروع کردیم، هدفش این بوده و هست که از تمام جریانات فکری کشور برای ارتقاء توانمندیها و مدیریت کشور استفاده کنیم.
من فکر میکنم تقریبا داریم به این سمت و سو هم پیش میرویم، البته ما خیلی تحت فشار هستیم. حرفهای متفاوتی هم دوستان اصلاحطلب و هم دوستان اصولگرا به ما میگویند ولیکن این دوستان را هیچگاه طرد نمیکنیم و دوستشان داریم. واقعیت این است که باید همه در کنار هم باشیم و بتوانیم کشور را به سمت و سویی ببریم که بتوانیم مشکلات بزرگی را که درون مجموعه مدیریتی کشور وجود دارد، حل و فصل کنیم.
حالا اینکه برایند ترکیب این مجلس چگونه است، ما در روزهای اول بیان میکردیم که واقعیتی به نام سه فراکسیون وجود دارد. دوستان ابتدا خیلی به این موضوع باور نداشتند. اما هر چه پیشتر رفتیم مشخص شد که این سه فراکسیون عملاً وجود دارند و کسی نمیتوانست بگوید وزن این فراکسیون بالاتر است یا وزن آن فراکسیون پائینتر است. حالا با یک درصدی تقریباً فراکسیونها با هم همآوردی دارند و با هم برابر هستند. ممکن است یک عدهای ۵ نفر بیشتر باشد و یکی ۵ نفر کمتر باشد. اینکه عملکرد مجلس را به حساب کدام فراکسیون باید بنویسند حتماً به حساب هر سه فراکسیون باید نوشته شود.
هر سه فراکسیون در مجلس تصمیمگیر هستند. در مقاطعی که تصمیمات گرفته شده بالاخره هر سه فراکسیون تقریباً ماهیت خود را نشان داده اند. این چنین نبوده است که بگوییم فراکسیون اصولگرایان پیشتاز بودهاند یا فراکسیون امید و یا مستقلین. من فکر میکنم وزن هر سه فراکسیون تقریباً به گونهای است که اثرگذار هستند. اینطور نیست که بگوئیم یک فراکسیون ۱۰۰ درصدی است و فراکسیون دیگر درصد کمتری نقش دارد.
اشاره کردید که به نوعی از سوی هر دو طیف سیاسی مورد انتقاد قرار میگرفتید، به خاطر این که سعی کردید تفکر مستقلی را دنبال کنید. ولی شاید بتوان گفت این انتقاد در دوره اخیر واضحتر شد، از این بابت که چهرههایی همانند شما و آقای جلالی رسماً در فهرست امید قرار گرفتید که متعلق به اصلاحطلبان بود...
اصلاً اینچنین نیست.
خب پس بیشتر به همین موضوع بپردازیم؛ گفته میشود این فهرست ترکیبی از اصلاحطلبان و اصولگرایان و افراد بیطرف حامی دولت بوده است، ولی از آنجا که طراحی این فهرست به دست چهرههای کلیدی اصلاحطلبان بوده، این موضوع مطرح می شود که در «فهرست امید» بودید و بعد «مستقلین» را تشکیل دادید.
اصلاً اینچنین نیست. شاید یک سال قبل از انتخابات مجلس دهم دوستانی مثل دکتر جلالی، دکتر واعظی، دکتر جنتی، دکتر بانک و بنده حقیر جلساتی را با هم مبنی بر اینکه بتوانیم از تندرویهای موجود در جامعه جلوگیری کنیم. فکر میکردیم که میتوانیم و جلساتی تشکیل شد. بر همین مبنا، قرار بر این شد که یک لیستی از همه تفکراتی که به نوعی معتدل هستند و تندروی در آنها کمتر است، تشکیل شود. روی این موضوع جلسات متعددی برگزار شد.
بعد از آن موضوع هم قرار بر این شد لیست تهران ۱۰، ۱۰ و ۱۰ باشد. ۱۰ نفر مجموعه دوستان اصلاحطلب معرفی کنند، ۱۰ نفر آقای دکتر لاریجانی معرفی کند و ۱۰ نفر هم آقای واعظی (وزیر وقت ارتباطات) معرفی کنند؛ خیلی روی این موضوع کار شد.
۱۰ نفر ما قرار بود این عزیزان باشند؛ بنده، آقای دکتر جلالی، آقای حیدرپور، حاج آقا ابوترابی که خودشان تشریف نیاوردند، آقای دکتر مظفر که ابتدا قبول نکردند و بعد میخواستند تشریف بیاورند، آقای عباس رجائی رئیس کمیسیون کشاورزی، آقای افراشته، آقای حسن زمانی و دو نفر دیگر که الان یادم نیست.
قرار بود این دوستان تشریف بیاورند و نهایتاً یک تعداد از دوستان رد صلاحیت شدند. آقای افراشته هم گفتند به دلیل این که از معاونت اجرائی مجلس استعفا نداده باید استعفا میداد و ایشان بدین ترتیب حذف شد. آقای مظفر ابتدا نیامدند و بعد راضی شدند حضور داشته باشند که لیست بسته شده بود.
آقای حیدرپور آمدند و اسم ایشان در لیست هم بود و دوباره به شهررضا برگشتند. یعنی لیست ائتلافی بود؛ بعد هم که تغییر نام به "امید" داد، اینطور نبود که بگوئیم لیست اصلاحطلبی است، لیستی ائتلافی بود و اگر بروشورهای اولیه را ببینید نوشته «لیست ائتلافی تهران»! این موضوع نیست که بگوئیم ۱۰۰ درصد برای اصلاحطلبان بوده، حتی اوایل برخی شیطنت کردند که اینها متعهد هستند و تعهد دادهاند که حتی ما گفتیم حتی اگر کسی یک خط از ما تعهد دارد، نشان بدهد.
این لیست، ائتلافی بود و حالا برخی ممکن است دنبال این باشند که هر حرفی بیان کنند اما واقعیت مطلب این بود که من عرض کردم. آن آدمها هم الان زنده هستند، هم آقای واعظی، هم آقای جنتی، هم آقای بانک الان هستند و از طرف مجموعه ما هم آقای بانک و بعضاً آقای واعظی در جلسات حضور پیدا میکردند.
آقای نعمتی! به نظر میرسد این موضوع بیشتر نیاز بسط و بررسی دارد. «ائتلاف» معمولاً بین جریانات همفکر شکل میگیرد؛ این ائتلاف و همفکری بین شما و جریان دولت که از سوی اصلاحطلبان هم حمایت میشود، شکل گرفت و به این معناست که این جریان فکری مقابل را تائید میکنید و فهرست اصلاحطلبان را پذیرفتهاید که با آنها ائتلاف کنید.
ببینید، بعد از قضیه برجام که تندرویهای شدیدی در آنجا صورت گرفت و بعضاً تندرویهایی که در مجلس صورت میگرفت و اینکه خیلیها به دنبال حذف یک جریان فکری در کشور بودند، فلسفه کار این بود که بتوانیم از همه نیروهای چه اصولگرای معتدل و چه اصلاحطلب معتدل و چه مستقلین، در این لیست داشته باشیم.
بنای کار هم بر این بود که این اتفاق بیفتد که به نوعی تندروها به مجلس راه نیابند. من فکر میکنم این ائتلاف کار خودش را کرد، یعنی تندروها نتوانستند آنطور که باید و شاید به مجلس راه یابند. مثلاً نفر اول لیست برادران تندرو، این بار نفر سی و یکم تهران شد.
حالا این موضوع «تندروی» که باید دقیق تفسیر شود که یعنی چه، اما معنی حرف شما این است که جریان فکری شما به عنوان دوستان آقای لاریجانی با جریان اصلاحطلبان و دولت همراهی کردند؛ این را تائید میکنید که ائتلاف سیاسی کردید که با دولت همراه شوید؟
این یک ائتلاف سیاسی بود که از اصولگرایان معتدل، اصلاحطلبان معتدل و افراد مستقل در آن حضور داشتند.
ولی همین نکته خیلی جای حرف و تأمل دارد؛ شما معتقدید که افراد معتدل هر دو طیف در این فهرست حضور داشتند، اما در اولین همایش اعضای فهرست امید که در همین سالن حجاب تهران برگزار شد و شما هم حضور داشتید، مواضعی که از سوی برخی نامزدها اتخاذ میشد که هیچ نسبتی با اعتدال ندارد! مواضع تندی که حتی فراتر از اختیارات مجلس بود، مانند موضوع رفع حصر سران فتنه یا مباحث بنیادیتری که رهنمودهای رهبری نسبت به آن مشخص است. اینها را چطور میتوان تحلیل کرد؟
یعنی این مباحث از طرف نامزدها مطرح میشد؟
بله، اگر به آرشیو اخبار مراجعه کنید، میبینید که بعضا تندرویهایی که مثلا در سال ۸۸ صورت گرفت و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، کشور را به لبه پرتگاه برد، شاهبیت مواضع برخی از این نامزدها بر روی سکو بود! این رفتارها با اعتدال و میانهروی چطور قابل جمع است؟
ببینید، مسئولیت انتخاب دوستان به عهده شورای اصلاحطلبان بود و مسئولیت این متوجه ما نیست.
خب شما ائتلاف کرده بودید!
عرض میکنم! آن چیزی که ما مطرح کردیم و افرادی که انتخاب کردیم، مسئولیت این دوستان را داریم، اما این موضوعی که شما مطرح میکنید، چون خیلی از جلسات را حضور داشتم و شعارهای هنجارشکنانهای وجود نداشت. البته ممکن است از طرف دوستانی که به عنوان حمایتکننده و کمککننده جریان در جلسات حضور داشته باشند این بحث ها مطرح شده باشد. اما اینکه شما از قول برخی نامزدها در آن همایشها مطرح میکنید، من چنین چیزهایی نشنیدم.
شعار جلسه در مجموع این بوده است. در حالی که مثلا موضوع «فتنه» موضوعی نیست که در پرداختن به آن تندروی و کندوری مطرح باشد؛ این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند خط قرمز نظام است. حالا ائتلاف سیاسی که شما که درباره آن صحبت میکنید، آیا بر روی برخی خط قرمزهای نظام و انقلاب حرکت نکرده؟
سوال من این است که اگر شما آقای موسوی را فتنهگر معرفی میکنید، آیا آقای احمدینژاد هم این وضعیت را دارند؟
به هر حال الان موضوع ما حصر و مواضع اتخاذ شده گروه های ائتلافی با شما صحبت میکنیم...
اتفاقاتی که در آن مقطع رخ داد، هر دو طیف اشتباه کردند. از جمله عزیزانی که حامی آقای احمدینژاد بودند و امروز خودشان را از آقای احمدینژاد مبرا میکنند. من میگویم همان قدر که آقای موسوی را مقصر میدانید همان میزان آقای احمدینژاد و تیم او هم مقصر است، چون اگر قرار باشد دعوایی شود، باید دو طرف دعوا محاکمه شوند.
در صورتی که آقای احمدینژاد در همین میدان ولیعصر آمد و مردم را خس و خاشاک نامید و این بدترین حالت ممکن بود و شاید اصلا آتشی بود که آقای احمدینژاد روشن کرد. اینها واقعیتهایی است که وجود دارد.
موضوع حصر موضوعی نیست که مقام معظم رهبری آن را انجام داده باشد. قطعاً اینچنین نیست. شورای عالی امنیت ملی این تصمیم را گرفته است؛ البته تاکنون کسی هم از شورا نمیگوید این مصوبه شورای عالی امنیت ملی است. هر کسی یک حرفی بیان میکند.
بارها این را بیان کردهاند؛ آقای روحانی هم که عضو شورا بوده، این را رد نکرده است!
عرض من این است که مجموعه برادران پایداری یک فضایی را برای کشور ایجاد کرده بودند که همه افرادی که سالهای سال از اصلاحطلب، اصولگرا، مستقل و معتدل و از همه افراد حتی بیخط و ربط زحمت کشیده بودند، همه «دون نظام» هستند و ما فقط «خوبِ نظام» هستیم.
بنابراین این تفکر داشت خودش را در کشور نهادینه میکرد. از جمله در مجلس بود و اتفاقاً اصلیترین افراد هم در مجلس بودند. پس وقتی این تفکر وجود دارد این طبیعی است که تفکرات سیاسی دیگر از خودشان دفاع کنند و لیستهای مشترکی بدهند. حالا ممکن است یک نفر از این ۳۰ نفر یک حرفی بزند، خب این ممکن است.
آقای نعمتی! اینکه من موضوع سران فتنه را به عنوان مواضع هنجارشکنانه آن جلسه مثال زدم، ذهنیت من این بود که حداقل نگاه شما با جریان انقلابی در این قضیه همسو است، ولی ظاهراً هم نوایی بین شما و جریان اصلاحات حتی در این موضوع که بارها رهبر معظم انقلاب فرموده اند فتنه خط قرمز نظام است، مشاهده می شود؛ با این حال فکر میکنم همه سوالات بعدی را باید کنار بگذاریم و ساعتها درباره فتنه با شما صحبت کنیم!
عرض من این است که واقعیتها را ببینیم. آن افرادی که آقای احمدینژاد را سر کار آوردند و همه با ایشان بودند، چطور شد که الان خودشان را از ایشان مبرا میکنند؟
اینها همان زمان هم نقد داشتند. مگر مجلس هفتم اصولگرا همان ابتدای کار دولت چهار وزیر پیشنهادی آقای احمدینژاد را رد نکرد؟ یا در ادامه کار بارها جلوی اشتباهات دولت اقدام نکرد؟
وزرایی را رد کردند که از جنس خود آنها نبودند و دنبال این بودند که همه را یکدست بگذارند. من میگویم در موضوعات اجتماعی که الان با مسائل مختلفی هم مواجه هستیم آتشی روشن میشود که دامنگیر خیلیها میشود. عرض من این است که اگر آقای میرحسین گناهکار است، احمدینژاد مقصر نیست؟
هیچ موضوع سیاسی جدای از مسائل سیاسی دیگر نیست. اینها باید با هم سنجیده شوند. روی بحث ائتلاف، تفکر ما این بود که از افراد اصولگرایان معتدل، مستقلین و اصلاحطلبان معتدل بیایند و حضور داشته باشند.
بگذریم آقای نعمتی! با توجه به موضع حضرتعالی، مشخص است که لیست ائتلافی چرا اینگونه بسته شده است و نظرات همسو است؛ از اصولگرایان چه کسی در لیست حضور داشت؟
آقای کاظم جلالی اصولگرا نیست؟
شما که گفتید ما مستقل هستیم؛ خود ایشان هم مانند شما ادعای یکسانی دارد. علاوه بر این، شما با تیم دولت نشستید و برای مجلس، لیست تشکیل دادید، در حالی که اساسا برای مجلس نمینشینند و با دولت فهرست ببندند، چون این شائبه تقویت میشود که اینها وکیلالدوله هستند نه وکیل مردم!
اشتباه نکنید. آقای دکتر واعظی و آقای دکتر جنتی از اعضای حزب اعتدال و توسعه هستند. حزب اعتدال و توسعه حزبی است که به رسمیت شناخته شده و این دوستان هم عضو این حزب هستند.
این افرادی که شما اسم میبرید اعضای دولتی بودند که در اعتدال و توسعه هم حضور داشتند.
آقای واعظی دبیر سیاسی حزب اعتدال و توسعه است.
خب با بقیه جریان اصلاحطلب چطور؟ چرا تنها اعتدال و توسعه بودند؟
آنها مذاکره کردند.
در بین این ده نفر چرا با بقیه جریان اصلاحطلب صحبت نشد؟ چرا فقط با حزبی که منتسب به دولت است، صحبت شد؟
تفکر مجموعه اعتدال و توسعه به ما نزدیکتر است.
یعنی تفکر حزبی که الان در دولت وجود دارد!
خب باشد. شما بعید میدانید افراد حزب وارد دولتها شوند، در حالی که راه اول و آخر نجات کشور این است که احزاب سیاسی شکل بگیرند و احزاب سیاسی دولتها را انتخاب کنند.
پس در واقع این لیستی از ائتلاف این دو جریان است. پس عمده مصوباتی که در مجلس تصویب و پیگیری میشود و فراکسیون مستقلین هم در آنها نقشآفرین است، موضوعاتی است که از سوی دولت دنبال میشود.
اصلاً این صحبت را قبول ندارم و به شدت رد میکنم. به دلیل اینکه وقتی افرادی از احزاب و تشکلهای مختلف انتخاب میشوند دو نوع شانیت دارند، یکی اینکه در برابر قانون اساسی همه قسم میخورند و باید بر مبنای آن قسم انجام وظیفه کنند. شان بعدی هم این است که ممکن است حزبی ۵ نفر آدم در مجلس داشته باشد؛ قرار نیست همه آن ۵ نفر اینچنین باشند. اگر اینچنین باشد مجلس هفتم که همه اصولگرا بودند، مجلس آقای احمدینژاد بودند؟
به لحاظ تفکری عرض میکنم...
فرقی ندارد. اگر قرار است در شهر مست گیرند، هر آن چه هست گیرند! اگر اینطور است که تفکری که شما میفرمایید، ممکن است ۵۰ نفر آدم در مجلس داشته باشد اما مجلس هفتم و هشتم همه اصولگرایان بودند، پس همه نمایندگان دولت بودند تا اینکه وکیل مردم باشند. به نظر من، این تفکر اشتباهی است و نباید این تفکر را داشت.
یعنی مجلس هشتمی که سوال از رئیسجمهور را به جریان انداخت و مطرح کرد، وکیلالدوله بوده یا مجلس هفتمی که سه بار وزیر پیشنهادی نفت را رد کرد؟!
خیر. بحث من بر سر این حرف است که میگویند نمایندگانی که آمدهاند وکیلالدوله هستند، اگر قرار باشد اینها وکیلالدوله باشند آنها هم وکیلالدوله بودند. اگر هم قرار باشد همه بر مبنای قسمی که در پیشگاه خداوند یاد کردهاند وکیل مردم باشند، آن بحثی است که همه بدان معتقد هستند.
ببینید، حرف ما این است که به دلیل ائتلاف سیاسی که بین شما و اعتدال و توسعه شکل گرفت، الان این همسویی و همراهی در فضای کلی مجلس هم دیده میشود که باعث شده جریان و فکر مشخصی برای پیگیری برخی طرحها و لوایح چه داخل مجلس و چه بیرون آن وجود داشته باشد.
مثلاً کدام لوایح؟
چندین لایحه جدی داریم که یکی از آنها FATF است.
FATF اصلا در مجلس نیامده است!
بله، منظور ما لوایح مرتبط با FATF است؛ مثل الحاق به CFT، الحاق به کنوانسیون پالرمو و امثال آنها.
اصلاً FATF جریانی است که ۴۷ موضوع باید در آن دیده شود و حالا یکی ممکن است CFT باشد و یکی هم پالرمو باشد.
به هر حال، نظر دولت این است که این لوایح برای کشور مهم است و برخی جریانات هم در مجلس این دیدگاه را دارند که اصلاً اینها برای کشور ضرر دارد.
بله، همانهایی پرچم آتش میزنند و آنهایی که بنر در مجلس میزنند را مدنظر دارید.
بالاخره آتش زدن پرچم آمریکا یک نماد است، اما منظور ما این است که دو جریان در اینجا هستند که با هم همفکر هستند، یکی جریان دولت است و یکی جریانی است که شما از آن نام میبرید که ائتلاف کرده و این وجه غالب مجلس شده است. یعنی عمده مصوبات و پیگیریهای نظارتی بیشتر اطراف اینها میچرخد.
این تصور شماست، من تصور شما را قبول ندارم. حتماً الزاماً اینطور نیست. در یک جاهایی که حق با دولت باشد، فراکسیون مستقلین هم با دولت همراه است.
اگر حقی با دولت و یا کشور باشد که فراکسیون نمایندگان ولایی هم در کنار شما قرار میگیرد...
نه، فراکسیون ولایی نمیآید.
در خیلی از موضوعات همراه شما و کل مجلس بوده است. یعنی مجلس درباره یک موضوعی یکدست شده است.
پس شما همه مصوبات را یک بار مطالعه کنید. ببینید عددهایی که به قانون و قانونگذاری رای ندادند چند نفر هستند و بعد ارزیابی کنید. این تفکر درستی نیست.
اینکه فرض کنیم چون نمایندگانی با یک جریان فکری که ممکن است تعدادی از آنها در دولت عضویت داشته باشند و با آنها همسو و همفکر باشند، این را به همه مجلس تعمیم دهیم این حتماً کار اشتباهی است. من فکر میکنم یکی از دغدغهها و بحثهایی که همیشه با دوستان داشتهام، این است که شما برخی از واقعیت ها را نمیخواهید قبول کنید. واقعیتهای اجتماع را نمیخواهید بپذیرید، واقعیتهای کشور را نمیخواهید بپذیرید. کشور نمیتواند با ۱۰ نفر اداره شود. کشور نمیتواند با یک جریان فکری که فقط و فقط خودش را مالک نظام و کشور میداند، اداره شود.
خیلی از این عزیزانی که ادعای این تفکر را دارند جانباز ۴۰ درصد این مملکت و کسی را که ۴۰ ماه در جبهههای جنگ بوده است، منافق میپندارند و این آسیب جدی برای نظام است. متاسفانه تا اندازهای قدرت دارند که هر کاری بخواهند انجام میدهند. در اتفاقاتی که در مجلس برای قضیه مبارزه با تامین مالی تروریسیم افتاد، این را شاهد بودید.
یا بحثی که در دی ماه اتفاق افتاد و سرمنشا آن در مشهد بود، این اتفاقات مجلس هم سرمنشاء آن در مشهد بود. مثلاً فرض کنید لایحه الحاق به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم CFT که اسم میبرید، مگر ما با تروریسم همراه هستیم؟ ما چقدر برای تروریسم هزینه پرداخت کردیم؟ چند هزار شهید ترور دادیم؟ چرا این حرفها را میزنید؟
صرفنظر از این حرفها، ولی ما که داریم این لوایح را میبینیم که چه هستند!
شما الان از FATF نام میبرید. اصلاً FATF در مجلس شورای اسلامی مطرح نشده است. اگر این را سرتیتر مصاحبه من نزنید من از شما نمیگذرم.
بله، عرض کردم لوایح مرتبط با FATF نه خودش!
شماها دارید اشتباه میکنید و موضوعی که اصلاً وجود ندارد را مطرح میکنید. دنبال چه هستید من نمیدانم اما چیزی به نام FATF هنوز در مجلس شورای اسلامی مطرح نیست. ۴ موضوع مختلف که عضو مجموعههای مختلف بینالمللی شویم، این در مجلس وجود دارد. در مجلس هم تا اتفاق نظر نباشد، با توجه به فضایی که طیفهای همفکر شما در کشور ایجاد کردهاند، تا نظر مجموعه حاکمیت کشور نباشد، این اتفاق نیفتاده و نمیافتد و نخواهد افتاد.
امروز برخی از برادران همفکر شما به جامعه دروغ میگویند. میگویند ما به دنبال برجام بودیم، اصلاً مگر ما برجام را تصویب کردیم؟ چرا دروغ به جامعه میگویید؟ ما یک قانونی تصویب کردیم، الزاماتی برای دولت ایجاد کردیم که دولت تحت این الزامات، مذاکرات خود را انجام دهد.
۹ ماده بود و بعد مقام معظم رهبری چند ماده به آن اضافه کردند و ۱۶ ماده شد. اینکه مذاکرهکنندگان بروند و در آن چهارچوب مذاکره کنند. کجا برجام را تصویب کردیم؟ چرا دروغ به مردم میگویید؟ چرا به دروغ به مردم میگویید در ۲۰ دقیقه برجام را تصویب کردیم؟
برادران من آقایان زاکانی و علی اصغر زارعی مگر در جلسهای که در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد مگر حضور پیدا نکردند؟ مگر قرار نشد در فراکسیون خودشان با دوستان عزیز دیگر صحبت کنند و بگویند این موضوعی است که توافق نظام است؟ چطور است که موضوع حصر را میگوییم شورای عالی امنیت ملی تصویب کرده اما برجام را که دوستان در شورای عالی امنیت ملی برنامه گذاشتند و تصویب کردند و تائید کردند و قرار شد در فراکسیونهای خود صحبت کنند، چرا اینجا زیر این مسئله میزنند؟ بعد اشک تمساح میریزند!
اینها واقعیتها است. دنبال این واقعیتها بروید نه آن واقعیتی که خودتان میخواهید. شما هر چه میخواهید از زبان من بنویسید ولی این راهش نیست.
ما قرار نیست چیزی را از زبان خودمان بنویسیم، ما سوال داریم. درباره نکاتی هم که گفتید، امثال آقایان زارعی و زاکانی خودشان طبیعتا جواب میدهند و ما روایت آنها را قطعاً می پرسیم، بعد مردم قضاوت می کنند... ولی آقای نعمتی، این سوال من نبود.
اصل شما همین است. من واقعیتها را بیان میکنم.
من سوال خودم را تکرار کنم. یک تفکر سیاسی با یک ائتلاف سیاسی وارد مجلس شده است؛ این گفته خود شما است...
طیف آقای دکتر روحانی که مجموعه اعتدال و توسعه بود. در ابتدا عرض کردم آقای بانک، آقای واعظی و آقای جنتی که اعضای حزب اعتدال و توسعه هستند. از طرف ما هم آقای دکتر جلالی با تیم آقای دکتر واعظی شرکت میکرد. اتفاقاتی رخ داد و عدم صلاحیتها رخ داد و من شرح دادم در نهایت این لیست بسته شد. این لیست ائتلافی است. لیست متعلق به جریان ما و یا جریان خاصی نیست. این تفکری بود که صورت گرفت. الان شما ناراحت هستید؟
ما ناراحت نیستیم؛ کمی صبر کنید، سوال میپرسیم.
ولی با بغض بیان میکنید.
چرا باید بغض داشته باشیم؟ نه قرار است به جایی برسیم، نه نماینده مجلس شویم. من که به عنوان خبرنگار در مقابل مسئول قرار میگیرم باید «صدای مردم» باشم، امروز شما مهمان ما هستید، هفته پیش یکی از اعضای فراکسیون ولایی میهمان ما بود، هفته قبلش یکی دیگر از اعضای فراکسیون امید مهمان ما بوده است. ما کدام جریان را حذف کردیم؟ با توجه به ائتلاف سیاسی که شکل گرفته است و شما هم تاکید میکنید که همفکری بین ما وجود داشته است، طبیی است که این پیگیریها و دغدغههای بین دولت و مجلس یکی شود. اگر شما به غیر از این میگویید من سوال دیگری ندارم.
شما ابتدا گفتید شماها وکیلالدوله هستید.
من هم عرض کردم اگر تفکری با تفکر دیگری که ممکن است برخی از اعضای آن حزب عضوی از دولت باشند و شما این را منتسب کنید که نمایندگان مجلس وکیلالدوله هستند، با فرض اینکه این را بپذیریم، پس حتماً هم مجلس هشتم و هم مجلس هفتم وکیلالدوله بوده است. من این شائبه را این طور جواب میدهم که اگر این نمایندگانی که با یک تفکری آمدند که ممکن است چند نفری از آن تفکر عضو کابینه باشند و با هم ائتلاف کردند و ۱۰ نماینده در مجلس دارند، این نمایندهها را وکیلالدوله بپندارید، پس حتماً آن افرادی هم که در مجلس هفتم و هشتم بودند وکیلالدوله هستند.
اگر هم نه، این را بپذیریم که نمایندگان پیش خدا و ملت قسم یاد میکنند بر آنچه برای خودشان حجت شرعی باشد به یک موضوعی رای بدهند و روز قیامت برای آن پاسخگو باشند، اگر این را بپذیریم، دیگر این بحث حضرتعالی موضوعیت ندارد.
ولی به دلیل ائتلافی که صورت گرفته و همفکری که وجود دارد ماحصل آن، این «دغدغه مشترک» شده است؛ از جمله در لوایح چهارگانهای که مطرح است، در خیلی از مسائل هم این چنین است.
در لوایح چهارگانه مشکلی وجود ندارد.
بسیار خب! آینده سیاسی آقای لاریجانی را بررسی کنیم...
من چکاره هستم که این را بررسی کنم؟ (باخنده)
به هر حال گفتید رفیق شما هستند؛ در یکی دو سال اخیر بحثهایی در رابطه با ایجاد حزب فراگیر توسط آقای لاریجانی مطرح شده. این موضوع به کجا رسیده است؟
من فکر میکنم الان یکی از نگرانیهایی که در کشور وجود دارد، نبودن احزاب قدرتمند در کشور است که هم در مسند اجرا قرار بگیرد و هم در پارلمان قرار بگیرد و بعد هم به ملت پاسخگو باشد؛ این پاسخگویی الان وجود ندارد. الان مثلا میگویند جبهه متحد فلان، جمنا و غیره ولی هیچ کسی پاسخگو نیست. عادت دارند ۵۰ نفر جمع میشوند و مجموعهای ایجاد میکنند و نام تشکل هم بر آن میگذارند.
اگر بحث ما دموکراسی است، اتفاقاً به خوبی هم اجرا کردهایم، بنابراین از این نظر که اتکا به رای مردم باشد، دموکراسی در کشور ما وجود دارد. ولی این رای مردم وقتی به صندوق میآید دیگر کسی پاسخگو نیست. الان مثلاً میگوییم پاسخگوی عملکرد دولت چه کسی است، کسی نمیتواند بگوید من هستم یا فلانی است و یا اصلاحطلبان هستند و یا اعتدالیها هستند؛ کسی نیست. چون رئیسجمهوری است که با تفکرات مختلف وارد عرصه شده است. مجلس هم به نظر من به همین صورت است. اگر قرار باشد در کشور مجموعه کارگزاران نظام پاسخگو باشند، ناچار هستیم به سمت تحزب برویم.
این موضوع هم که شما مطرح کردید، دوستان ما جلسات متعددی را برگزار کردهاند و حتی اساسنامه هم آماده شده است؛ حالا اینکه چه چیزی بخواهد اتفاق بیفتد باید دوستان تصمیم بگیرند.
چه کسانی پیگیر هستند؟ تصمیم بر این است که این حزب تشکیل شود و اساسنامه نوشته شود؟
بله این قطعی است و گویا آقای دکتر ایرج عبدی با مجموعهای از دوستان کار اساسنامه را انجام دادهاند. ولی اینکه چه زمانی اعلام ظهور و بروز کند، مشخص نیست.
پیگیری از سوی وزارت کشور هم انجام شده است؟
من فکر میکنم طرح اولیه را آقای عبدی و دوستان زحمتش را کشیدهاند و انجام شده است، جلساتی هم دارند.
یعنی به وزارت کشور تحویل داده است؟
خیر. فعلا به صورت داخلی طراحی شده است.
عنوان این حزب در صورتی که نهایی شود، چه خواهد بود؟
من در جریان نیستم. بهتر است با آقای جلالی صحبت کنید. من عضو کوچکی هستم.
از خروجی این حزب قرار است آقای لاریجانی را در انتخابات ۱۴۰۰ ببینیم یا نه؟
مگر قرار است ایشان نامزد شوند؟
سوال ما هم همین است.
من نمیدانم.
پس فراتر از انتخابات است.
حزب نباید متکی به فرد باشد. من فکر میکنم دامنه حزب باید گستردهتر از این باشد؛ این حزب آقای لاریجانی نیست.
با محوریت آقای لاریجانی است دیگر!
بالاخره مجموعهای در سراسر کشور کنار هم نشستهاند و بحثهایی را در استانها و شهرها با هم داشتهاند و تشکلی هم از دوستان ما در تهران دارند زحمت میکشند و اخیرا هم جلسه ۵ – ۶ ساعته داشتند که کار را پیش ببرند و هنوز به جمعبندی لازم نرسیدهاند.
برای حزب بوده؟
بله؛ هر هفته هم این جلسات را دارند.
محور این حزب چه کسی است؟
محور، اعضای حزب هستند.
آقای لاریجانی نقش لیدر یا پدر در این حزب ندارد؟
پدر که معنی ندارد؛ حزب حتماً دبیر کلی خواهد داشت، حتماً مجموعهای به عنوان مدیران اجرایی خواهد داشت.
این حزب بالاخره باید یک نامی داشته باشد.
اسم این هم تعیین خواهد شد؛ نعمتی هم عضو کوچکی از این حزب است.
یعنی هیچ نسبتی میان این حزب و آقای لاریجانی نخواهد بود؟
حالا ممکن است آقای لاریجانی هم عضو این حزب شود، ما نمیدانیم. به خود ایشان بستگی دارد.
به هر حال، جریان رهروان و مستقل مجلس قرار است حزبی را تشکیل بدهند؛ درست است؟
تنها جریان رهروان و مستقل نیست، معتدلین هم به تنهایی نیستند، ولی همه اینها هستند. هر کدام از دوستان ممکن است عضو این حزب شوند. همانطور که من عضو میشوم. هر کسی را رای بدهند دبیرکل میشود.
با بقیه احزاب هم درباره این حزب صحبت و رایزنی کردهاید؟
نه، با مجموعههای مختلف در سراسر کشور با دوستان صحبت کردیم.
تقریباً چند نفر در سراسر کشور درگیر تشکیل این حزب هستند؟
خیلی زیاد هستند.
مثلا چقدر؟! ۲۰۰ نفر؟ ۵۰۰ نفر؟ ۱۰۰۰ نفر؟
خیلی بیشتر از اینها؛ وقتی ستاد اصولگرایان معتدل که تشکیل شد، بیشترین فشار از سوی دوستان هست که این حزب را تشکیل دهیم. همه احزاب هم در بخشها مجموعهشان را تشکیل دادند و بیشتر این است. وگرنه ما یک نفر هستیم و عددی نیستیم.
بگذریم؛ این نکته را بررسی کنیم که ریزش آقای لاریجانی در انتخابات هیات رئیسه این دوره را ناشی از چه چیزی میدانید؟ برای اولین بار بود که رئیس مجلس با انتخابات دو مرحلهای انتخاب شد، از هر دو طیف هم انتقاداتی وجود داشت. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
مجلس محل بروز تفکرات مختلف است. همانطور که شما فرمودید الان در مجلس سه جریان حضور دارند و شاید مثلا توقعاتی که از آقای لاریجانی بعضاً داشتند، برآورده نشد و هم آقای عارف و هم آقای حاجیبابایی نامزد شدند، نهایتاً هم آقای لاریجانی رئیس شد.
من فکر میکنم بیشتر توقعی است؛ یعنی شاید برخی از دوستان یکسری توقعات داشتند و آقای لاریجانی نتوانست برآورده کند. فکر میکنم همین گلایهها باعث شد.
چقدر این گلایهها را به حق میدانید؟
من قاضی نیستم که بخواهم قضاوت کنم، گلایهها را باید از خود طیفهای مجلس بپرسید، چون من سخنگوی اینها نیستم.
برداشت شما چیست؟
برداشت من این است که دوستان در مجموعه موضوعات گلهمندیهایی داشتند که این گلهمندی باعث شد این اتفاقات رخ دهد.
ممکن است این در انتخابات سال چهارم هم با شدت بیشتری تکرار شود؟
من پیشگو نیستم، ولی واقعیت این است که آقای لاریجانی دارند زحمت میکشند، اما این حق هر نمایندهای است که بر مبنای تشخیصی که دارند به هر کسی رای دهند. ممکن است آقای لاریجانی هم نباشد، به نظرم آقای لاریجانی رئیس مجلس نباشد خیلی بهتر است.
چرا؟
راحتتر است. این همه سختی و مشقت را تحمل نمیکند.
آقای نعمتی، شما مسئول کمیته نظارت بر سفرهای نمایندگان هستید؛ بعد از تذکری که رهبر انقلاب در خصوص سفرهای خارجی دادند، آیا تغییر در این سفرها ایجاد خواهد شد؟ اصلا آماری از میزان سفرهای نمایندگان در مجلس دهم دارید؟
من به صورت کلی عرض کنم که چند نوع سفر را در مجلس داریم. یکی سفرهایی است که نمایندگان به همراه دولت میروند، یکی سفرهای کمیسیونها، یکی سفرهای بعضاً فراکسیونها و یکی هم سفرهای گروههای دوستی است. این ۴ نوع سفر، سفرهایی است که اتفاق میافتد.
بستگی به نوع سفرها هم دارد، مثلا ممکن است موضوعات چالشبرانگیزی در محافل بینالمللی وجود داشته باشد و ممکن است تعداد نمایندگان با توجه به وضعیتی که آن جلسه دارد، دو سه نفر کم و بیش حضور داشته باشند؛ بستگی به حساسیت اجلاس دارد. این را دولت به ما اعلام میکند و از کمیسیون تخصصی درخواست میکنیم و کمیسیون تخصصی هم افرادی را معرفی میکند و این سفر انجام میشود.
یک سفر هم برای گروههای دوستی است؛ پارلمانهای مختلف بالاخره ارتباطات جدی با هم دارند و گروههای دوستی هم معمولاً اگر آنها دعوت کنند، ما پاسخ دعوت آنها را میدهیم و بعضاً ممکن است، ما دعوت کنیم و مثلاً در اجلاس بعدی ما میزبان مجموعهها باشیم.
یکی هم سفرهای فراکسیونهاست. مثلاً مسابقات جام جهانی فوتبال که ما تصمیم گرفتیم این اتفاق رخ ندهد، با توجه به فضایی که وجود داشت و من فکر میکنم حاشیههای اینچنینی خیلی بالا بود و مقام معظم رهبری هم تذکر دادند. بیشتر سفرها هم برای کمیسیون امنیت ملی است. قبلاً هم اینگونه بود که هر تیمی که کمیسیونها میرفتند به صورت ۱+۴ بود، یعنی ۴ نماینده و یک نفر از دوستان به عنوان دبیر نظارتی کمیسیون حضور مییافتند که در کل ۵ نفر را اعزام میکردیم.
در جلسه اخیر کمیته تصمیمی دوستان گرفتند که این ۱+۴ بشود ۱+۳، یعنی تعداد افراد اعزامی کمتر شود. در نوع سفرها هم تعریف جدیدی ایجاد شده است؛ قبلاً ضرورتهای سفر اعلام میشد، مثلاً اگر قرار بود، گروهی به لبنان تشریف ببرند حتماً توجیهات را باید اعلام میکردند و نهایتاً بر اساس برنامه توجیهات در کمیته تصمیمگیری میشد. الان به علاوه این توجیهات، هم برنامهها و هم دستاوردهای سفر را مدنظر قرار میدهیم و فکر میکنم با این روش که بحث دستاوردها مطرح میشود، حتماً خیلی از سفرها به طور طبیعی کنسل خواهد شد. یعنی ممکن است برخی دستاوردها خیلی مدنظر کمیته نباشد و بررسی جدیتری در کمیته اتفاق میافتد.
در مجلس شنیده میشود که نمایندگان با برخی شرکتهای دولتی و خصوصی و اتاقها سفرهایی دارند. نظارت بر این موضوع هم دارید؟
با اتاقها مانند اتاق بازرگانی و اتاق تعاون سفر کنند، همیشه از ما استعلام میشود و حتماً با مجوز مجلس است. البته آنجا ممکن است دیگر ۱+۳ نباشد و یک نفر نماینده باشد. مثلاً برای اجلاس اخیر سازمان هلال احمر یک نفر نماینده را همراه کردیم و الزاماً نیاز نیست سه نفر حضور داشته باشند.
درباره همراهی با شرکتهای خصوصی هم، اگر با پاسپورت سیاسی بخواهند بروند که حتماً باید با نظارت مجلس باشد و مجلس هم معمولا پاسپورت سیاسی به این افراد نمیدهد، حالا اگر خودشان با هزینه شخصی بخواهند بروند، آن بحث جداگانهای دارد.
مجلس با این سفرها کاری ندارد؟
نخیر، کاری ندارد. اگر اطلاع داشته باشیم حتما اعلام میکنیم، ولی اگر اطلاع نداشته باشیم و کسی بخواهد خودش سفر خارج از کشور داشته باشد، ما کاری نداریم.
آقای نعمتی، فکر میکنید مجلس دهم با همه اوصافی که تاکنون درباره آن داشتهایم، چقدر در راس امور بوده و هست؟ چقدر این مجلس مطالبهگر بوده که در رأس امور باشد؟
ببینید، مجلس همیشه در راس امور است، این ساختار مجلس است. در بیانات اخیر مقام معظم رهبری هم این را شنیدید که باز تاکید بر این داشتند. از نوع عملکردی، من فکر میکنم این مجلس بسیار پرکار بوده است. به دلیل بحثهای مختلف نظارتی، تحقیق و تفحصهای مختلف، سوالات و تذکرات و مطالبهگری که مجلس باید داشته باشد.
حتی دراستیضاحها، من فکر نمیکنم هیچ مجلسی به اندازه این مجلس استیضاح در آن بوده باشد، حالا شاید این نقد وجود داشته باشد که استیضاح انجام شده ولی به نتیجه نرسیده است و وزیری برکنار نشده است که این هم بستگی به رای نمایندگان دارد. در بحثهای قانونگذاری هم فکر میکنم مجلس با توجه به فضاهای مختلف و شرایط مختلف کشور، تقریباً توانسته نیازمندیهای دولت را برطرف کند.
حتی در بحث برونرفت از فضای اقتصادی امروز کشور، جلسات مختلفی تشکیل شد، البته دوستان دولتی میگویند قانون نیاز نداریم و باید خودمان کار خودمان را انجام دهیم، ولی ما احساس میکنیم باید یکسری کارها و اقداماتی را انجام دهیم که اتفاقا این کار باعث ایجاد فضایی شود که دولت هر چه سریعتر از این مشکلات اقتصادی رهایی یابد.
الان وضعیت اقتصادی کشور خیلی وضعیت سختی است. طیفی که اخیرا آن نامه را به سران نظام نوشتند، قصد دارند این را به جامعه تلقین کنند که این مشکلات قابل حل نیست و نظام دچار مشکلات اساسی خواهد شد و ناچار هستیم دوباره با امریکا مذاکره کنیم. شما به عنوان نماینده مجلس که در جریان جلسات اقتصادی هستید، آیا مجلس و دولت راهکارهای جدی، عملی و اجرایی برای فائق آمدن بر مشکلات دارند؟ آیا این مشکلات واقعاً مشکلاتی است که نظام را دچار مشکلات اساسی و چالشهای جدی در اساس کار کند یا خیر؟
به نظر من، ظرفیتهای بسیار قوی و غنی در عرصههای مختلف اقتصادی در کشور داریم و این توانمندی وجود دارد که کشور بتواند نیازمندیهای مردم را مرتفع کند؛ هم از نظر اشتغال و هم از نظر تولید ثروت این چنین است.
اما چند واقعیت وجود دارد که متاسفانه این واقعیتها را ندیدهایم. یکی اینکه در مقطعی با نفتی که بشکهای ۱۲۰ دلار میفروختیم، بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. این درآمد به جای اینکه صرف سرمایهگذاریها شود متاسفانه هنوز معلوم نیست چه اتفاقی برای آن افتاده است.
دوم، همین امروز که در خدمت شما هستیم، تیم اقتصادی دولت بسیار ناهماهنگ با هم عمل میکنند یعنی تیم اقتصادی تیم همگونی نیست و پیرو همین موضوع هم نامهای را به آقای رئیسجمهور نوشتیم که بیش از ۲۰۰ نفر از نمایندگان امضا کردند و درخواست کردند که برای تیم اقتصادیاش فکری بکند.
نکته سوم، این است که متاسفانه دولت در عرصههایی که در آنها توانمندی داریم، متمرکز نمیشود؛ از جمله فعال کردن بخش خصوصی. بالاخره این بخش، به عنوان یک ظرفیت و پتانسیل میتواند خیلی از مشکلات کشور را حل کند.
بحث بعدی هم همین حیات خلوت دولتهاست. فرقی هم نمیکند چه دولت آقای احمدینژاد و چه دولت آقای روحانی باشد، متاسفانه حیات خلوتهای متعددی وجود دارد از جمله شرکتهای مختلفی که تحت عنوان هلدینگهای مختلف به عنوان حیات خلوت دولت هستند که دولت باید اینها را واگذار کند و اتفاقاً یکی از بحثهای ما همین است که دولت به صورت جدی اینها واگذار کند.
در بحث آمایش سرزمین هم باید واقعیتهایی بپذیریم. بالاخره ما نمیتوانیم صنایع بسیار آببر را در مناطقی ببریم که مشکلات آب داریم. متاسفانه خیلی از جاها این اتفاق رخ داده و این آسیب جدی را وارد کرده است.
این اتفاق رخ نداده و به نظر من همه اینها مشکلاتی است که ما در مجموعه شرایط داشتهایم، اما با همدلی بین دولت و مجلس و قوه قضائیه و همه آحاد مردم این مشکل برطرف میشود و به نظر میرسد تلنگری در این چند وقت تاخیر دولت خورده و حرکاتی را شروع کرده است.
ناهماهنگی در تیم اقتصادی، انتقادی است که به دولت اول آقای روحانی هم وارد بود، الان هم که معتقدید این تیم ناهماهنگ است؛ آیا این ناهمگونی و عدم هماهنگی یک سال پیش و موقع رای اعتماد به دولت دوازدهم برای مجلس محرز نبود؟
واقعیت مطلب این است که آقای دکتر روحانی یکسری اصلاحات انجام داد و بالاخره یکسری تفاوتها با دولت قبلی او وجود دارد، اما اینکه آیا اثربخش بود، باید گفت خیر؛ به نظر من، آن تغییرات اثربخش نبود. حدود ۸ – ۹ ماه پیش بود که من گفتم، ساز این تیم ناکوک است و تذکر هم دادیم و در جلساتی این موضوعات را مطرح کردیم، اما اختیار دولت با آقای روحانی است و باید خودش تیمش را انتخاب کند.
اما این نامهای هم که نوشتیم، فکر میکنم اگر آقای روحانی اصلاح نکند، مجلس به دنبال این باشد که تغییراتی را ایجاد کند.
فکر میکنید آقای روحانی تیم را اصلاح کند یا مجلس مجبور میشود وارد عمل شود؟
آقای روحانی همیشه میگوید، امید داشته باشید و ما هم امید داریم.