این اولین باری است که رهبرانقلاب به صراحت این واژه را در تعابیر خود درباره «سیاست خارجی» نظام جمهوری اسلامی به کار می برند.
به نظر می رسد رهبر انقلاب در واکاوی سیاست خارجی اشاره مستقیمی به لزوم بازگشت به آرمان های سیاست خارجی انقلاب در سال 1357 داشته اند.
اگر بپذیریم که سیاست خارجی جهت گیری اصلی کشور نسبت به نظام بین الملل بخصوص کشورهای منطقه ای است، شرایط جدید کشور در منطقه و جهان بخصوص در دوران رئیس جمهوری فعلی ایالات متحده و تهدیداتی که کشور را تهدید می کند، لزوم بازنگری و طراحی مجدد سیاست خارجی کشور واجب تر از هر زمانی است.
سیاست خارجی کشورها هرچند سال یکبار بازنگری و طراحی دوباره می شود و حداقل درباره کشورهای بزرگ اولویت های سیاست خارجی به بحث میان اساتید دانشگاه و اندیشکده ها گذاشته می شود
و پس از اولویت بندی نهایی و اعلام می شود. درباره ایران اما اینگونه به نظر می رسد که سیاست خارجی فعلی کشور تناسب چندانی با تهدیدهای پیش روی کشور بخصوص در عرصه سیاسی و امنیتی ندارد و فضای وزارت خارجه به گونه عجیبی در فضای جنگ سرد باقی مانده و اولویت ها بر مبنای همان نگاه بررسی می شود. در حوزه علوم سیاسی و روابط بین الملل نیز وضعیت بهتر از قبل نیست و سرفصل های این رشته ها در دوره کارشناسی ارشد و دکترا از حدود 22 سال قبل تاکنون تغییر نکرده است. در چنین شرایطی انتظار پرورش دانشجویان نخبه و کسانی که بتوانند دیپلمات های ورزیده ای در آینده شوند، انتظار بیهوده ای است.
سیاست خارجی، جهت گیری یک کشور را نسبت به نظام بین الملل مشخص می سازد. هر کشوری برای فعالیت در عرصه بین المللی نیازمند طراحی سیاست خارجی فعال و پویایی است.سیاست خارجی استراتژی طراحی شده به وسیله سیاستگذاران یک کشور در مقابل دولتها یا عناصر بین المللی دیگر برای رسیدن به اهداف ملی و تامین منافع ملی است.منافع ملی، چارچوبی است که سیاست خارجی با توجه به آن رویه ها و ابزارهای خود را سازماندهی می کند. در حقیقت تامین منابع ملی، خط قرمز سیاست خارجی کشورها است. تفاوت سیاست خارجی ایران با سیاست خارجی دیگر کشورها و حتی سایر کشورهای مسلمان، لزوم تطبیق اولویت ها و ارزش های سیاست خارجی با ایدئولوژی برآمده از انقلاب اسلامی، آرمان های امام(ره) و رهبری معظم انقلاب است.
دولت های مختلف نظام جمهوری اسلامی جز در برهه ای اندک اصول واقعی سیاست خارجی نظام را قربانی مصلحت سنجی های مقطعی کردند و در برهه ای با القاب مختلف و تعابیر درج شده در کتب ترجمه شده از متفکرین غربی، تلاش کردند اصول سیاست خارجی غربی را که در تناقض با آرمان های انقلاب بود، در کشور پیاده کنند. جالب اینکه حتی در کتب دانشگاهی علوم سیاسی غربی نیز آرمان تئوری های علم سیاست را تامین منافع قدرت های بزرگ عنوان می کنند. در دنیا حتی یک کشور را نیز نمی توان سراغ گرفت که توانسته باشد با ایدئولوژی و تئوری های رایج علوم سیاسی و روابط بین الملل غربی راه سعادت را پیموده باشد. سیاست خارجی امروز ما حتی بیشتر از دانشگاهها ، نیازمند اسلامی شدن به معنای خاص است.
طرح تعبیر «دیپلماسی ایدئولوژیک» توسط رهبر انقلاب اصل جامانده و مغفول مانده قانون اساسی کشور هم هست که در آن بر آرمان های انقلاب، بحث مستضعفین و لزوم مبارزه با استکبار تاکید شده است. از همین جهت اجرای آن وظیفه دولت هاست. اجرای درست «دیپلماسی ایدئولوژیک» به معنای نادیده گرفتن فنون و علوم این رشته نیست بلکه استفاده درست از آنها در راستای تامین منافع انقلابی کشور است. این دقیقا همان چیزی است که غربی ها از آن واهمه دارند.