روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی با طرح این پرسش که "چرا عربستان و امارات نمیتوانند ایران را در یمن شکست دهند؟" به بررسی دلایل ناکامی ائتلاف نظامی کشورهای عرب در برابر انقلابیون یمنی پرداخت. در این گزارش آمده است:
عربستان سعودی و امارات متحده عربی هفته گذشته در جدیدترین رتبهبندی سالانه نشریه "اخبار آمریکا و گزارش جهانی" به ترتیب به عنوان نهمین و دهمین کشور قدرتمند جهان معرفی شدند. با این حال، این دو کشور، چهار سال است که در برابر گروه کوچکی از شبهنظامیان در یکی از فقیرترین کشورهای جهان یعنی یمن، عاجز ماندهاند.
ارتش عربستان و امارات در زمره مجهزترین و پرهزینهترین ارتشهای جهان قرار دارند. طبق گزارش موسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم، عربستان سعودی در سال 2017 حتی روسیه را نیز از نظر مخارج نظامی پشت سر گذشت و با 69.4 میلیارد دلار هزینهکرد نظامی در جایگاه سوم جهان قرار گرفت. این موسسه همچنین عربستان را در سال 2015 و 2016 به عنوان دومین واردکننده بزرگ تسلیحات در جهان معرفی کرد.
با این وجود، محدودیتها و نقاط ضعف ارتش عربستان بر کسی پوشیده نیست. ارتش عربستان علیرغم برخورداری از بودجه نظامی هنگفت و خریدهای تسلیحاتی گسترده، فاقد تجربه جنگی لازم است، برای سوخت رسانی و تامین مهمات متکی به آمریکاست و از نظر سرمایه انسانی نیز با مشکل روبهروست.
به گفته دکتر «یوئل گازانسکی» پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو، آنها (ارتش عربستان) از سال 1991 در هیچ جنگی حضور نداشتهاند، در حالیکه حوثیها تجربه دهها سال جنگ چریکی را با خود به همراه دارند.
هاآرتص در ادامه گزارش خود آورده است: ائتلاف نظامی عربی به رهبری عربستان و امارات طی هفتههای گذشته در پی شکستِ عملیاتِ اشغال بندر حیاتی «حدیده» بیش از پیش به بنبست رسیده است. ریاض و ابوظبی پیشتر وعده داده بودند که در برابر نیروهای هوادار ایران در این شهر به پیروزی سریعی دست خواهند یافت اما اکنون عملیات اشغال این بندر به یکی از شدیدترین درگیریهای این جنگ ویرانکننده بدل شده است.
ائتلاف عربی مدعی است که هدف آن از این عملیات، قطع کردن دسترسی حوثیها به این بندر حیاتی و وادار کردن آنها به آمدن به پای میز مذاکره است اما از زمانی که این عملیات در 12 ژوئن (22 خرداد) آغاز شد، به دلیل دفاع سنگین نیروهای یمنی از آن با مینهای زمینی و دریایی، پیشرفت اندکی حاصل شده است.
عملیات زمینی امارات
گازانسکی خاطر نشان میکند که در یمن در واقع این اماراتیها هستند که بار جنگ را به دوش دارند نه سعودیها. به گفته او، عربستان بیشتر به پشتیبانی هوایی از عملیاتها میپردازد، در حالیکه امارات برروی زمین درگیر جنگ است؛ هرچند بسیاری از نیروهای آن، سربازان و جیرهبگیرانی هستند که از کشورهای دیگری مانند سودان به یمن آمدهاند.
اما آنها نیز تاکنون در یمن در برابر نیروهای هوادار ایران به توفیقی دست نیافتهاند. این در حالیست که ارتش امارات نیز مانند ارتش عربستان مجهز به پیشرفتهترین سیستمهای تسلیحاتی است که با تکیه بر منابع مالی عظیم خود آنها را خریداری کرده است.
موسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم معتقد است که امارات در میان 15 کشور اول جهان به لحاظ هزینهکرد نظامی قرار دارد اما شفاف نبودن هزینههای نظامی این کشور باعث شده که اطلاعات لازم برای ردهبندی آن وجود نداشته باشد.
افزون بر این، امارات، بر خلاف عربستان، به واسطه حضور در کشورهایی چون افغانستان، سومالی و بوسنی، تجربه جنگی گستردهای به دست آورده است. بخشی از نیروهای آن نیز که در یمن حضور دارند، توسط ژنرال استرالیایی «مایک هیندمارچ» فرماندهی میشوند.
امارات همچنین تنها کشور عربی است که در خارج از مرزهایش (در اریتره) دارای پایگاه نظامی است و ایجاد پایگاههای هوایی و دریایی بیشتر در دریای سرخ و لیبی را نیز تحت بررسی دارد.
اما مشارکت امارات در جنگ یمن نیز همانند عربستان، با انتقادات داخلی فراوانی روبهرو بوده است که شاید مهمترین آن خبری بود که اخیرا منتشر شد. رسانهها هفته گذشته فاش کردند که یک شاهزاده اماراتی در ماه مه (دو ماه پیش) پس از انتقاد از جنگ یمن و متهم کردن سران این کشور به مخفی کردن آمار واقعی تلفات نیروهای اماراتی در یمن از ترس جانش به قطر پناهنده شده است.
با وجود تمامی این انتقادات، پیروزی در جنگ یمن همچنان دور از دسترس به نظر میرسد و به همین دلیل، امارات هفته گذشته اعلام کرد که طول مدت خدمت سربازی را برای مردان از 12 ماه به 16 ماه افزایش داده است.
مشکل دیگر عربستان
علاوه بر مواردی که گفته شد، نقطه ضعف بزرگ دیگر ارتش عربستان این است که ساختار عملیاتی آن به شدت متمرکز (و سلسهمراتبی) است. این مشکل، ویژگی مشترک بسیاری از کشورهای غیردموکراتیک است. علاوه بر این، به گفته گازانسکی، شاهزادهها و اعضای خاندان سلطنتی عربستان اگرچه گاها در مسئولیتهای "با پرستیژی" مانند خلبانی یک جنگنده ظاهر شوند، اما به عنوان سرباز در ارتش خدمت نمیکنند و همین نابرابری روحیه سربازان را تضعیف میکند.
در ماه فوریه، ملک سلمان پادشاه عربستان برای محکمتر کردن پایههای قدرت پسرش، محمد بن سلمان، پیش از انتصاب او به سلطنت، تمام فرماندهان نظامی ارشد خود را برکنار کرد. محمد بن سلمان نیز که علاوه بر ولیعهدی، تصدی وزارت دفاع را نیز بر عهده دارد، تمام شهرت و قدرت خود را برروی پیروزی در جنگ یمن و عقب راندن ایران در منطقه سرمایهگذاری کرده است و به همین خاطر، سعودیها اطلاعات جنگ یمن را مخفی نگه میدارند.
گازانسکی میگوید محمد بن سلمان "از تلفات هراسان است" و به همین دلیل است که سعودیها طی این چهار سال هیچ آماری در این باره ارائه ندادهاند.
هاآرتص در ادامه نوشته است ناکارآمدی ارتش عربستان به طور کلی انعکاسی از مشکلات عمیقتر در جامعه عربستان بویژه در حوزه اقتصاد است.
ایالات متحده آمریکا از زمانی که فرانکلین روزولت، رئیسجمهور پیشین این کشور، و ملک عبدالعزیز السعود، پادشاه اسبق عربستان، در سال 1945 با یکدیگر وارد اتحاد "نفت در برابر امنیت" شدند، به آموزش و تجهیز قوای مسلح سعودی کمک کرده است و از آن زمان تاکنون عربستان برای تعمیر و نگهداری تجهیزات نظامی خود به شدت متکی به آمریکا بوده است.
در دهه 1970 یک روانشناس و جامعهشناس هلندی به نام «گیرت هافستد» با معرفی شاخصی تحت عنوان «فاصلهی قدرت» که برای تعیین میزان «سلسلهمراتبی بودن» یک کشور به کار میرود، عربستان و امارات را در زمره سلسلهمراتبیترین کشورهای جهان ردهبندی کرد. او معتقد بود چنین کشورهایی از انعطاف لازم برای حل مسائل برخوردار نیستند و توانایی آنها برای نوآوری نیز بسیار محدود است.
گازانسکی با اشاره به نتایج تحقیق هافستد، سلسلهمراتبی بودن عربستان و امارات را یکی دیگر از دلایل ناکامی آنها در جنگهای نامتقارن بویژه در برابر مبازان باتجربه یمنی میداند.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص در پایان چنین جمعبندی میکند که ناتوانی ائتلاف عربی برای پیروزی یا حداقل پیشروی در یمن، دلیلی دو وجهی دارد: اول اینکه حوثیها در موقعیت مناسبی برای دفاع در برابر حملات نیروهای خارجی قرار دارند و دوم اینکه که ارتش عربستان از یک ناکارآمدی ساختاری و سیستماتیک رنج میبرد که این مسئله تلاشهای امارات برای حضور زمینی پرقدرت در میدان جنگ را نیز بیاثر کرده است.»