جهان سه سال پیش در چنین روزهایی، سرمست از حل و فصل مسالمتآمیز یک بحران غیرضرور بود؛ ایامی که دیپلماتهای ارشد ایران، آمریکا، روسیه، بریتانیا، فرانسه، چین و آلمان سرانجام پس از ماهها گفتوگو، توانستند به یک توافق هستهای برای حل و فصل بحران هستهای ایران دست پیدا کنند که این توافق از همان ایام به «برجام» شهرت یافت. با وجود آنکه این توافق از همان زایش، با مخالفان بسیاری در ایران و ایالات متحده روبهرو بود و اجرایی شدنش، با فراز و نشیبهای بسیار همراه شد اما خروج باراک اوباما از کاخ سفید و آمدن دونالد ترامپ در راس قدرت آمریکا موجب شد تا برنامه اقدام مشترک - که اجرایش با صدور قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، تضمین شده بود - هر روز زمینگیرتر شود. با وجود آنکه ترامپ در ایام مبارزات انتخاباتی هر چه خواست علیه برجام گفته و تاکید کرده بود که با ورودش برجام را آتش میزند ولی در بیش از ۱۵ ماهی که به کاخ سفید آمد، فقط توانست سنگهایی را به طرف توافق هستهای پرتاب کند اما سرانجام رئیسجمهور آمریکا در ۱۸ اردیبهشت فرمان خروج ایالات متحده از برجام را صادر کرد.
از آن زمان، ساعت شنی عمر توافق هستهای نیز به شمارش درآمده است و هر روز از عمر برجام کاسته میشود به گونهای که سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد ایران وضعیت توافق هستهای را این گونه توصیف کرد: «برجام در آیسییو است». دادن تضمینها و ارائه مکانیزمهای مشخص از سوی اعضای باقیمانده در برجام، تنها شرطی است که تهران حاضر است در قبال آن در برجام باقی بماند؛ امری که با ارائه بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی به ایران همراه شده و از هفته پیش تا امروز بررسی آن در تهران آغاز شده است.
درخصوص آخرین وضعیت توافق هستهای، با علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
احتمال رویارویی نظامی میان ایران و آمریکا از هر زمان دیگری بیشتر شده است
با خروج آمریکا از برجام، اعمال مجدد تحریمها و افزایش فشارها نسبت به ایران و همچنان جنگ روانی مسئولان آمریکایی علیه ایران، برخی از احتمال رویارویی نظامی میان ایران و آمریکا چه به شکل مستقیم و چه نیابتی است. تا چه اندازه رویارویی نظامی را محتمل است؟
احتمال رویارویی نظامی میان ایران و آمریکا در حال حاضر از هر زمان دیگر در چهار دهه گذشته به دو علت مشخص بیشتر است؛ یک، میزان اصطکاک بین دو کشور نسبت به زمانهای گذشته به مراتب بیشتر است. نه تنها در یک یا دو نقطه بلکه در چندین نقطه در سراسر منطقه بین ایران و آمریکا و متحدین منطقهایشان اصطکاک و درگیری وجود دارد و احتمال اینکه حتی به طور ناخواسته منجر به درگیری نظامی شود، بسیار زیاد است.
متحدان منطقهای آمریکا دنبال سوق دادن تهران و واشنگتن به سمت درگیری نظامی هستند
از طرف دیگر، برای نخستین بار متحدین منطقهای آمریکا تقریبا به طور یکپارچه به دنبال سوق دادن تهران و واشنگتن به سمت درگیری نظامی هستند و خصوصا با توجه به اینکه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از یکسو و اسرائیل از سوی دیگر، در جنگهایی در منطقه نقش دارند که ایران هم در آنها یک بازیگر فعال محسوب میشود، این امکان امروز از هر زمان دیگری برایشان بیشتر فراهم میشود.
دولت ترامپ ترمزی در برابر برخورد با ایران ندارد
در عین حال در دولت فعلی آمریکا تقریبا میشود گفت ترمزی در برابر برخورد با ایران وجود ندارد. میانهروترین شخص در دولت ترامپ، ژنرال ماتیس، وزیر دفاع محسوب میشود که به داشتن مواضع نسبتا تندی در برابر ایران معروف است. به عقیده او نیاز است به ایران درسی بازدارنده آموخته شود که به قدرت نظامی ایالات متحده احترام بگذارد و از دامنه تحرکات منطقهای خود کم کند. بنابراین در مجموع شرایط فعلی شرایط خوبی نیست.
احتمال تعامل موفقیتآمیز میان ایران و آمریکا کم است
سیاست دولت اوباما نسبت به ایران را میتوان به نوعی «سیاست مهار و تعامل» همزمان با ایران دانست اما به نظر میرسد که هدف دولت کنونی ایالات متحده فقط و فقط «مهار» به قصد براندازی باشد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید؟ دولت ترامپ تا کجا حاضر به دادن هزینه نسبت به ایران است؟
نمیتوان این احتمال را که شخص رئیسجمهور آمریکا مایل به تعامل با ایران و یک معامله بزرگ بعد از اعمال فشارهای سنگین اقتصادی باشد را از نظر دور داشت اما در مجموع با توجه به این نکته که اکثر مشاورین نزدیک وی به طور علنی به دنبال سیاست تغییر نظام در ایران هستند، میتوان گفت احتمال تعامل موفقیتآمیز کم است. این سیاست مسلما برای دولت آمریکا هزینه دارد؛ چراکه دولتی که عملا دنبال کم کردن مداخله نظامی آمریکا در منطقه و نه افزایش آن است، خواسته یا ناخواسته آمریکا را درگیر خواهد کرد. با توجه به اینکه مقاومت چندانی در درون دولت آمریکا نسبت به سیاستهای خصمانه آمریکا در قبال ایران وجود ندارد و این نکته که طرفدران دولت ترامپ هم از چنین سیاستی استقبال میکنند، میتوان گفت که احتمال اینکه نهایتا دولت ترامپ از یک درگیری نظامی با ایران برای منحرف کردن توجهها از مشکلات اقتصادی یا سیاسی داخلی استقبال کرده، هزینهها را به جان خریده و به سمت درگیری نظامی با ایران پیش رود، وجود دارد.
احتمال دادن معافیت به شرکتهای اروپایی و آسیایی از سوی امریکا بسیار کم است
ایالات متحده شاید درباره نفت به چین و هند معافیتهایی بدهد
بسیاری از شرکتهای اروپایی تا کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، هند و چین در حال رایزنی با ایالات متحده امریکا برای دادن معافیتهایی بابت تحریم است. آیا آنها قادر به گرفتن چنین امتیازی از آمریکا خواهد بود؟
هدف دولت ترامپ اعمال بیشترین تحریمها در کمترین زمان ممکن است بنابراین احتمال اینکه بخواهد به شرکتهای کشورهای اروپایی یا آسیایی معافیت دهد، بسیار کم است اما ممکن است در زمینه نفت به این دلیل که بسیاری از کشورها مثل چین یا هند قادر نخواهند بود که واردات نفت ایران را یک شبه به صفر برسانند، در صورتی که آنها سطح واردات فرآوردههای نفتی را کاهش دهند، چنین معافیتهایی داده شود. اما جدای از آن باید این انتظار را داشت که دولت ترامپ تحریمها را به نحو بسیار خصمانهای اعمال کند و تاحد ممکن هراس در بازارهای بینالمللی ایجاد کند که خود نقش بازدارندگی برای شرکتهای خارجی داشته باشد. به این معنا که دولت ترامپ با هدف قرار دادن برخی از شرکتهای بزرگ چند ملیتی و با جریمه کردن آنها و یا با هدف قرارگرفتن موسساتی که پیش از آن تصور نمیشد مورد تحریم قرار گیرند یا بانکهای دولتی کشورهای متحد و یا حتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی وارد مرحله جدیدی از اعمال تحریمها شود که اثر شوکهکننده تحریمها به خودی خود هزینههای زیادی را به اقتصاد ایران وارد کند.
تضمینهای اروپا به ایران، بیشتر سیاسی است تا اقتصادی
اروپا قابلیت محدودی برای خنثی کردن تاثیرات تحریمهای آمریکا دارد
اتحادیه اروپا چندی پیش بسته پیشنهادی خود برای اینکه ایران در توافق هستهای باقی بماند را ارائه داده است. این بسته شامل چه موضوعاتی است؟ چه تضمینهایی از سوی اتحادیه اروپا میتواند موجب باقی ماندن ایران در برجام شود؟
مهمترین تضمینهای اقتصادی که اروپا میتواند به ایران دهد، مربوط به ادامه واردات نفت از ایران و همچنین ایجاد کانالهای بانکی که اجازه دهند برخی شرکتهای متوسط و کوچک اروپایی همچنان با ایران تجارت کنند، است. اما واقعیت این است که مهمترین تضمینهایی که اروپا میتواند به ایران بدهد، بیشتر سیاسی هستند تا اقتصادی. به این علت که اقتصاد اروپا تا اندازهای با اقتصاد آمریکا درهم تنیده است که زیرساخت لازم برای اینکه بتواند در مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا مقاومت کند را با وجود انگیزه و اراده سیاسی، ندارد. به وجود آوردن این زیرساختها زمانبر است و بنابراین در کوتاهمدت بیشک تحریمهای ثانویه آمریکا هزینههای سهمگینی را به اقتصاد ایران وارد خواهد کند و اروپا و دیگران هم قابلیت محدودی برای خنثی کردن این تاثیرات دارند.
اروپا به دنبال خرید زمان فقط صرف خرید زمان نیست
حسن روحانی در گفتوگوی تلفنی با آنگلا مرکل، بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی در ارتباط با چگونگی عمل به تعهدات و همکاریهایشان در برجام را مایوسکننده دانسته و گفته است که متاسفانه در بسته پیشنهادی ارائه شده راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاریها وجود نداشت و یکسری تعهدات کلی در حد بیانیههای سابق اتحادیه اروپا عنوان شده بود. آیا این مسئله حاکی از آن است که اروپاییها ناتوان از ارائه یک بسته پیشنهادی هستند یا آنکه با میخواهند ایران با ناامید شدن از اروپا، از برجام خارج شود تا از این طریق هم وجهه سیاسی کسب کنند و هم رودرروی آمریکا قرار نگیرند؟
گمان نمیکنم اروپا به دنبال خرید زمان فقط به صرف خرید زمان باشد. فکر میکنم که اروپا به دنبال ارزیابی کردن برخی از راهکارهایی است که در عرض چند ماه و چند هفته گذشته در موردشان با ایران به توافقاتی رسیدهاند و فراهم کردن زیرساخت لازم برای عملیاتی شدن آن توافقات باشد. نهایتا با توجه به اینکه شرکتهای اروپایی با در نظر گرفتن میزان سود و زیان و محاسبات ریسک خود عمل خواهند کرد، دولتهای اروپایی فقط میتوانند بستری مناسب برای این کار را فراهم کنند و هدفشان سوق دادن ایران به سمتی نیست که نهایتا بدون اینکه هیچ امتیازی به دست آورده باشد، فقط از محدودیتهای برجام تبعیت کرده باشد.
مذاکرهکنندگان ایرانی باید موارد مورد نیاز ایران را به صورت دقیق بیان کنند
به گمان من در این زمینه مذاکرهکنندگان ایرانی هم مسئولیتی بر دوش دارند که هنگام مذاکره با طرفهای اروپایی باید موارد مشخصی که مورد نیاز اقتصاد ایران است را به صورت واضح و دقیق بیان کنند. یکی از بزرگترین مشکلات این بوده که ایران نتوانسته خواستههای خودش را به طور دقیق و با توجه به نیازهایی که اقتصادش با آن روبروست، بیان کند. به عنوان مثال به تازگی مقامهای ایرانی صحبت از فراهم کردن فهرستی از شرکتهای ایرانی کوچک و متوسط کردهاند که میتوانند به صورت بالقوه شریک شرکتهای مترادفشان در اروپا باشند. این کاری است که بدون شک باید چند ماه پیش صورت میگرفت که در آن صورت گفتوگوها با اروپاییها میتوانست موثرتر باشد.
آمریکا در دوره ترامپ توان اجماعسازی علیه ایران را ندارد
آمریکا قدرت دارد خواستههای خود را تا حد زیادی به دیگران دیکته کند
بسیاری از تحلیلگران معتقدند بودند که آمریکای ترامپ توان اجماعسازی علیه ایران همانند دوران اوباما را ندارد. چقدر با این مسئله موافق هستید؟ چقدر آمریکا توان همراهسازی کشورهای دیگر علیه ایران را دارد؟
بدون شک آمریکا در دوره آقای ترامپ توان اجماعسازی علیه ایران را ندارد و به همین علت است که حتی متحدین نزدیک آمریکا در بالاترین سطح با سیاست رئیسجمهور آمریکا در مورد برجام مخالفت کردند و همچنان پایبندی خود به توافق را اعلام کردند. اما همانگونه که اشاره کردم تصمیم اقتصادی شرکتهای اروپایی و آسیایی با تصمیم سیاسی مقامهای آن کشورها متفاوت است و به هر حال آمریکا با توجه به وزنی که در بازارهای مالی جهانی و سیستم اقتصاد بینالمللی دارد، قدرت آن را دارد که خواستههای خود را تا حد زیادی به دیگران دیکته کند. بنابراین بدون شک حتی تحریمهای یکجانبه آمریکا میتواند، بسیار موثر باشد. اما نباید از یاد برد که اجماعی که اوباما توانسته بود علیه ایران به وجود بیاورد، ایران را به عنوان خطری برای صلح و امنیت بینالمللی تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد معرفی کرده و بستری را برای اعمال فشارهای بینالمللی بر ایران فراهم کرده بود. امروز چنین امکانی به هیچ وجه وجود ندارد تا زمانی که ایران پایبند به تعهداتش تحت برجام باشد، این یک پیروزی سیاسی بزرگ برای ایران محسوب میشود. نباید فراموش کرد که شورای امنیت تنها نهاد بینالمللی است که در آن آمریکا قدرت وتو تصمیم دیگران را دارد و مثلا مثل FATF نیست که ایران بتواند اهداف آمریکا را با همراهی دیگر کشورها خنثی کند.
سفر روحانی به اروپا نشان داد ایران از نظر سیاسی منزوی نیست
طی هفتههای گذشته شاهد یک نوع شکاف میان کشورهای اروپای شرقی با اروپای غربی درخصوص موضوع ایران بودیم. سفر رئیسجمهور ایران به سوئیس و اتریش و رایزنیهای مسئولان ایرانی با مقامات اروپایی تا چه اندازه میتواند مانع از افزایش این شکاف و ترغیب اروپاییها برای همکاری با ایران شود؟
کشورهای اروپای شرقی به لحاظ امنیتی و با توجه به اینکه روسیه را بزرگترین تهدید امنیتی خود میبینند و برای مقابله با آن نیازمند به چتر امنیتی آمریکا هستند، در برابر فشارهای آمریکا آسیبپذیرتر هستند و به همین دلیل است که آمریکا توجه ویژه دیپلماتیک به این کشورها کرده است تا بتواند از آن طریق در اروپا شکاف ایجاد کند. اما تاکنون اتحادیه اروپا به صورت منسجم عمل کرده و حتی با وجود اینکه برخی از این کشورها نگران واکنش آمریکا بودند، در مورد قوانین مسدودکننده اروپا و امکان سرمایهگذاری و وامدهی بانک سرمایهگذاری اروپا در ایران، کشورهای اروپایی مخالفتی نکرده و با دیگران در این باره همراهی کردهاند. اما سفر آقای روحانی به اتریش و سویس از این لحاظ تاثیر چندانی نداشت؛ چراکه سویس عضو اتحادیه اروپا نیست و اتریش هم جزو کشورهای بلوک شرقی اروپا محسوب نمیشود هر چند در مجموع این سفر نشان داد که ایران از لحاظ سیاسی منزوی نیست، هنوز میتواند با کشورهای اروپایی تعامل داشته باشد و از اختلافنظری که میان آنها و دولت ترامپ وجود دارد به نفع خود استفاده کند.
تهدید بستن تنگه هرمز موجب میشود کشورها متوجه شوند اعمال فشار به ایران بدون هزینه نیست
حسن روحانی در سفر به سوئیس گفت: «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند بهطورکامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چراکه اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آنوقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید». این سخنان به احتمال بسته شدن تنگه هرمز از سوی ایران تعبیر شده است. چقدر عملی شدن این احتمال را ممکن میدانید؟ آیا این تهدید میتواند موجب اعمال فشار برای اروپاییها برای تلاش بیشتر جهت حفظ برجام شود؟
بستن تنگه هرمز عملا اعلان جنگ به آمریکا است و ایران را در شرایط دشواری قرار میدهد چراکه حتی کشورهایی مانند هند و چین از بسته شدن تنگه هرمز بسیار زیان خواهند دید و این تقریبا به مثابه یک خودکشی برای ایران خواهد بود. اما در کوتاهمدت، این تهدید به نفع ایران هست چراکه باعث میشود کشورهای دیگر متوجه شوند که اعمال فشار به ایران بدون هزینه نخواهد بود و چنین تهدیدی قیمت نفت را افزایش خواهد داد که باعث کسب درآمد بیشتر برای ایران تا پیش از تحریمها خواهد شد. اما اگر چنین تهدیدی عملی شود، بدون شک شاهد درگیری نظامی بین ایران و آمریکا خواهیم بود مشابه آنچه در اواخر جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد و چنین درگیری تنها به نفع دشمنان منطقهای ایران خواهد بود.
خروج بازگشتپذیر از برجام در صورت عدم توافق با اروپا بهترین گزینه پیشروی ایران است
در صورتی که بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی نتواند نظر مثبت ایران را جلب کند، بهترین گزینه برای ایران چیست؟ آیا ایران در چنین شرایطی بازهم باید در توافق هستهای باقی بماند؟
در شرایطی که سه کشور اروپایی نتوانند نظر مثبت ایران را جلب کنند، بهترین گزینه همچنان خرید زمان تا سال ۲۰۲۰ است؛ به این دلیل که ممکن است در آن زمان جهتگیری سیاسی آمریکا با انتخاب یک رئیسجمهور جدید عوض شود و حتی اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، به هر حال تا سال ۲۰۲۰ ایران فرصت مذاکره با اروپا، چین و روسیه و بررسی تمام گزینهها برای برقراری کانالهای بانکی و تجاری را خواهد داشت. چنانچه هیچ یک از این راهکارها به نتیجه نرسند، به گمان من خروج بازگشتپذیر از برجام به صورت تدریجی بهترین گزینه پیش روی ایران است به این معنا که ایران یک پایش را از برجام بیرون بگذارد و این کار را به صورت مرحلهای انجام دهد و در هر مرحله، اعلام آمادگی برای بازگشت به تعهداتش را بکند در صورتی که کشورهای دیگر نیازهای مشخص اقتصادی ایران را برآورده کنند.
دولت فعلی آمریکا به دنبال تسلیم ایران است و نه یک توافق برد –برد
برخی معتقدند که در شرایط کنونی که واشنگتن از توافق هستهای خارج شده و درصدد اعمال فشارهای بیشتر علیه تهران است، ایران بهتر است بجای مذاکره با اتحادیه اروپا، این بار فارغ از پنج کشور دیگر فقط با ایالات متحده به گفتوگو بپردازد. این ایده تا چه اندازه شدنی است؟
تعامل مستقیم با آمریکا مسلما بهترین راهحل برای پایان دادن به خصومتی است که بحران هستهای را به صورت تصنعی به وجود آورد و باعث شد برجام هم نهایتا عمر چندان زیادی نداشته باشد. اما واقعیت امر این است که در شرایط فعلی مذاکره با دولت ترامپ ممکن نیست، به این علت که این دولت نشان داده که ظرفیت مذاکره با در نظر گرفتن احترام متقابل را ندارد و به علاوه به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و ممکن است نظرش را حتی بعد از یک توافق جدید عوض کند. در ضمن با توجه به خواستههای دوازدهگانهای که دولت ترامپ مطرح کرده، به نظر میرسد دولت فعلی آمریکا دنبال تسلیم ایران است و نه یک توافق برد –برد.
توافق میان تهران و واشنگتن هیچ دوستی نخواهد داشت
آیا پنج کشور دیگر که در مذاکرات منتهی به برجام مشارکت داشتند به ویژه روسیه و چین، حاضر به پذیرش توافق میان تهران و واشنگتن خواهند بود؟
تقریبا میتوان گفت توافق میان تهران و واشنگتن نه تنها هیچ دوستی نخواهد داشت، بلکه مخالفان بسیاری هم خواهد داشت. نه تنها روسیه و چین از نزدیک شدن ایران به آمریکا استقبال نخواهند کرد، بلکه تقریبا تمام متحدین منطقهای آمریکا مخالف چنین گفتوگویی خواهند بود. همچنین در واشنگتن هم مقاومت سیاسی بسیار بالایی نسبت به چنین امری به وجود خواهد آمد و این خود دلیل دیگری است که در شرایط فعلی نمیتوان تصور کرد که گفتوگوهای مستقیم صورت بگیرند یا اگر صورت بگیرد، به نتیجه برسند.
مسکو و پکن از تهران به عنوان یک کارت در معاملات خود با واشنگتن استفاده میکنند
آیا خروج آمریکا از برجام و عدم توافق احتمالی میان ایران و اتحادیه اروپا منجر به این مسئله نخواهد شد که ایران به سمت روسیه و چین هل داده شود؟ روسیه و چین چقدر پای ایران و برجام باقی خواهند ماند؟
مسلما خروج آمریکا از برجام و عدم توانایی اروپا برای مقابله با آمریکا، ایران را به سمت کشورهای بلوک شرق سوق خواهد داد و ایران رابطه نزدیکتری با چین و روسیه برقرار خواهد کرد. اما همچنان گمان نمیکنم که هیچ یک از این دو کشور دنبال برقرارکردن یک رابطه راهبردی با ایران باشند، هر دو از ایران به عنوان یک کارت در معاملات خود با آمریکا استفاده خواهند کرد و در شرایطی که ایران گزینههای محدودی پیشرو دارد به نحوی عمل خواهند کرد که از ایران امتیاز بیشتری بگیرند بدون اینکه هزینه مقابله مستقیم با آمریکا را پرداخت کنند.