روایت یک شاهد عینی از جنایت هولناک گروهک‌ کومله

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «سزای کسانی که با الله و پیامبر او می‌جنگند و در زمین به فساد می‌کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر صلیب آویخته گردند و یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت.»

همانطور که می‌دانید با آغاز جنگ تحمیلی گروهک‌های ضدانقلاب در مناطق مختلف قومی کشور شکل گرفت که رهبران آن‌ها افرادی غرب‌گرا و مزدور دشمن بودند.

در استان کردستان هم گروهک‌هایی تشکیل شد که اگرچه با نام کُرد و دفاع از مردم دست به تحرکاتی می‌زدند، اما در عمل نشان دادند نه تنها طرفدار مردم کُرد نیستند، بلکه جنایت‌هایی را در حق این مردم می‌کردند که شاید در کمتر جایی مشاهده نمی‌شود.

وقتی مردم مناطق کردنشین و به خصوص استان کردستان به هویت و اهداف این گروهک‌ها پی بردند در قالب سازمانی به نام «پیشمرگان مسلمان کرد» علیه آن‌ها ایستادند و با کمک سپاه و بسیج، منطقه را از لوث وجود این دست‌نشانده‌های استکبار پاک کردند.

هنوز هم جنایات و کار‌های ضد مردمی و ضدانقلابی آن‌ها در ذهن مردم بر جای مانده است و بیشتر کار‌های آن‌ها آنقدر بی‌شرمانه و بی‌رحمانه بوده که کمتر کسی آن‌ها را فراموش می‌کند.

فاتح رستمی یکی از شاهدان عینی روا داشتن ظلم و ستم این گروهک‌ها در حق مردم کُردستان است که اظهار می‌دارد: وقتی این گروهک‌ها به وجود آمد اقدامات و جنایاتی را مرتکب می‌شدند که دل هر انسان باشرف و آزاده‌ای را به به درد می‌آورد.

وی افزود: آن‌ها وقتی مردم را در مقابل خود دیدند بر دامنه جنایاتشان افزودند و به زور متوسل شدند تا بلکه از فشار‌های مردمی علیه آن‌ها کاسته شود و زمانی که در حال ناامید شدن بودند رهبرانی از جنس مزدوران دشمن را انتخاب کردند.

این شاهد عینی گفت: این گروهک‌ها آنقدر ظالم بودند وقتی یکی از خودشان به جنایت علیه مردم عادی اعتراض می‌کرد و یا می‌خواست به جمع برگردد، او را به طور فجیع و بی‌رحمانه‌ای به قتل می‌رساندند.

فاتح رستمی در ادامه افزود: آن‌ها ابتدا دست و پای این افراد ـ. به زعم آنها، خیانتکار ـ. را می‌بریدند و از بالای کوه (کوچکه ره‌ش) یا (سنگ سیاه) سنندج که مرکز حضور این گروهک‌ها بود، به پایین پرت می‌کردند که اگر زنده می‌ماند او را در همان محل زنده زنده دفن می‌کردند و اگر هم می‌مرد در پای آن کوه چاله‌ای برایش می‌کندند و در همان محل دفن می‌کردند.

این عضو خانواده رنج‌دیده از گروهک‌های ضدانقلاب، یک داستان واقعی یکی از آن‌هایی را تعریف کرد که مورد ظلم گروهک‌های کومله و دموکرات قرار گرفته بود.

وی بیان کرد: «علی‌اشرف رستگار» کسی بود که زمین‌هایی در منطقه کرفتو دیواندره را از آقایی به نام مسعود وزیری اجاره کرده بود، در سال ۵۸ وقتی گروهک‌های کومله و دموکرات وارد منطقه شدند فصل برداشت گندم بود که رستگار را تحت فشار گذاشتند تا زمین‌ها را به آن‌ها واگذار کند.

فاتح رستمی یادآوری کرد: رستگار که دید چاره‌ای ندارد چند نفر از ریش سفید‌های روستا را جمع کرد و آن‌ها را شاهد خود قرار داد که بعد از برداشت گندم زمین را تخلیه کند او می‌گفت: درست است که مالکیتی بر زمین ندارم، اما برداشت محصول حق مسلم من است.

وی در ادامه گفت: اعضای خودفروخته حزب دموکرات این اقدام را انکار می‌کرد که برداشت گندم حق او نیست تا جایی که حتی دولت وقت هم برای دفاع شخصی چند قبضه اسلحه را به رستگار داده بود.

رستمی خاطرنشان کرد: من در آن زمان شاهد این ماجرا بودم که در روستای کرفتو درگیری شدیدی میان آن‌ها صورت گرفت و چند نفر بی‌گناه توسط نیرو‌های ملحد و از خدا بی‌خبر دموکرات زخمی و کشته شدند.

این شاهد عینی ماجرا مطرح کرد: خانواده رستگار از ترس دموکرات از خانه خارج شدند و در روستا در یک قهوه‌خانه مخفی شدند، اما اعضای این حزب با انداختن نارنجک به داخل قهوه‌خانه، آقای رستگار و خانواده‌اش را به شهادت رساند.

وی گفت: در حالی که مردم اصرار داشتند که محصول زمین مال یتیمان است و نباید آن را ببرند، اما باز هم محصول و زمین توسط آن‌ها غصب شد و من هیچ وقت این جنایات از ذهنم پاک نخواهد شد.

فاتح رستمی ادامه داد: این گروهک‌ها در آن دوران ناآرام منطقه کردستان به روستا‌ها می‌رفتند و مردم را به زور وادار به پرداخت (یارمه‌تی) یا کمک می‌کردند و حتی به ناموس مردم هم نظر بد داشتند و اگر کسی به آن‌ها اعتراض می‌کرد باید کشته می‌شد.