روزنامه شرق (همان روزنامهای که مدعی بود «امضای کری تضمین است») در یادداشتی با عنوان «رویکرد جلیلی و این اقتصاد» نوشت: عنوان «جلیلی» شاید برای بسیاری از افراد یادآور سیاستمداری باشد که شش سال مسئول مذاکرات پرونده هستهای ایران بود. اما برای نگارنده «جلیلی» عنوان کلی نوعی نگرش به اقتصاد و سیاست کشور است که ممکن است در برنامه انتخاباتی نامزدی دیگر یا برخی احزاب همسو نیز دیده شود.
مهمترین ویژگیهای رویکرد جلیلی به اقتصاد و سیاست را به شرح زیر میتوان خلاصه کرد:
1- تقدم سیاست و امنیت بر اقتصاد و معیشت: در چند دهه گذشته اقتصاد ایران معمولاً زیر سایه سنگین سیاست قرار داشته و به قول رئیسجمهور روحانی، به سیاست خارجی و داخلی یارانه پرداخت شده است. برخی از فعالان سیاسی که مدافع شیوه فعلی هستند، معتقدند رشد اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم اهمیت کمتری نسبت به اهداف سیاسی دارد. آنان در مقابل هزینههایی که این رویکرد به اقتصاد خانوارها تحمیل میکند، مردم (البته فقط عامه مردم!) را به روزی یک وعده غذا خوردن و قانع بودن به اشکنه دعوت میکنند. سخنان رئیسجمهور روحانی در دی ماه 93 را میتوان در تقابل با این نگاه حاکم دانست که میگفت بگذاریم یک دهه هم سیاستمان به اقتصادمان یارانه بدهد. رویکرد جلیلی سرسختانه از تقدم سیاست بر اقتصاد دفاع میکند و از تحمیل هزینه برعامه مردم و کوچکتر شدن سفره آنان هراسی ندارد.
2- بیاعتنایی به ضرورت تعامل با جهان.
3- کمتوجهی به شایستهسالاری: اینان گرایش سیاسی و باورمندی مدیران را بسیار مهمتر از تخصص و دانش میدانند.
4- بزرگ دیدن خود و کوچک دیدن دشمنان: همان گونه که خود کوچکانگاری و باور نداشتن به تواناییهای خود میتواند سد راه پیشرفت فرد یا جامعه شود، خودبزرگپنداری هم ضرر و زیان خاص خود را دارد.
5- کم اهمیت دانستن نظرخواهی از مردم.»
نویسنده روزنامه شرق توضیح نمیدهد که آیا در زمان تصدی دکتر جلیلی دلار از 3300 تومان به 9 هزار تومان رسید یا در زمان مدیریت دولت فعلی (دولت برجام)؟! آیا در زمان جدید سکه از 900 هزار تومان به نزدیک 3 میلیون تومان افزایش پیدا کرد یا در دولت برجام؟!
ثانیاً دولت فعلی و تیم مذاکرهکنندهاش، از اقتصاد مردم و فناوریهای ملی، بیشتر برای غرب یارانه دارد تا دکتر جلیلی و دولت ماقبل دولت فعلی؟! آیا جلیلی بود که امتیازهای هنگفت و یکطرفه، اقتصادی به شرکتهای بدعهد فرانسوی واگذار کرد و تراز تجاری ایران را منفی نمود و سرمایهگذار خارجی را با وجود همه شعارها کاهش داد یا دولت فعلی با همه ادعاهایش که یک میلیارد دلار کمتر از دولت ماقبل خود سرمایهگذاری خارجی جذب کرد؟!
ثالثاً آیا در دولت ماقبل دولت روحانی، به جهان غیر آمریکا و اروپا بیاعتنایی شد و از فرصتهای مهم تعامل با همه جهان محروم شدیم یا در دولت فعلی؟! چرا قیمت نفت از 140 دلار در اثر برجام به 40-50 دلار سقوط کرد؟!
رابعاً آیا شایستهسالاری یعنی به کار گماشتن دوتابعیتیها و مجرمان و مفسدان نظیر دری اصفهانی، مدیران نجومیبگیر، هیئت مدیره اختلاسگر صندوق ذخیره فرهنگیان و...؟! آیا گماشتن مدیرانی که خود را نماینده واردات شرکتهای خارجی دیدند و کمر تولید ملی را شکستند، شایستهسالاری بود؟ و آیا شنیدن صدای مردم، یعنی سیاستبازی طیفی که تمام مطالبات اقتصادی و معیشتی و مشروع مردم را سیاسی جا زدند و تا همین اواخر، سختیهای زندگی مردم را منکر شدند؟!