در آستانه یکسالگی دولت دوازدهم، فضای جدیدی در سپهر سیاسی کشور ایجاد شده است. اصلاحطلبان، بعنوان حامیان اصلی روحانی، شکلدهندگان پایگاه رای او و کسانی که در دولت قبلی تا روز آخر از این میگفتند که ما «فدائیان روحانی» هستیم و «ما تضمین روحانی هستیم» اما این روزها طریقی دیگر بر گرفتهاند.
آنها که برای حمایت از روحانی حتی در ساعات مانده به انتخابات دولت دوازدهم، لیدر خود را نیز به صحنه آوردند و او با گفتن «تَکرار میکنم» فصل جدیدی در همسرنوشتی چپها با رئیسجمهور روحانی رقم زد؛ اما این روزها رفتاری در قِبال روحانی در پیش گرفتهاند که هیچکس آنرا باور نمیکند.
یکی از آنها میگوید، دولت روحانی بیمسئولیت است.
دیگری اظهار میکند که انتصابات روحانی مردم را عصبانی کرده است.
اصلاحطلب دیگری در روزنامه سازندگی از این مینویسد که فلان مدیر ارشد دولتی اساساً یک اصولگراست نه اصلاحطلب!
و حسین مرعشی که زمانی میگفت «تمام کارهای روحانی قانونیست» حالا به یک خبرگزاری اصلاحطلب گفته است: در پنج سال اخیر دولت روحانی در این زمینه (کاهش نقدینگی) پیشرفت چندانی نداشته و پروژههای عمرانی زیادی نیمه تمام مانده است، میدانهای اقتصادی جدید هم تعبیه نشده است. اگر مسئولین نیمی از وقتی که برای حل مسائل خارجی می گذارند در مسائل داخلی میگذاشتند اقتصاد ما به این شکل نبود.
از این دست اظهارات اصلاحطلبان که بلافاصله از صبح روز انتخابات دولت دوازدهم آغاز شدند زیاد است. اما چرا «فدائیان روحانی» به یکباره رنگ عوض کردهاند و اینچنین تند و بیمحابا به رئیسجمهور میتازند؟!
آیا اصلاحطلبان عوض شدهاند؟
ماجرا اینست که این دولت آقای روحانی همان دولت سابق است. بدون هیچ تغییر چشمگیری. اما سیل انتقادات تند اصلاحطلبان به سمت دولت روانه شده است صرفاً برای اینکه از همان روز اول یعنی از سال ۹۲، قرار بود این جریان سیاسی یک روز از روحانی عبور کند.
در واقع آنها خود بهتر از منتقدان روحانی میدانستند که نه برجام، فرجامی خواهد داشت و نه کندیهای دولت موجب شقالقمر خواهد شد. لذا در یک بازی دوگانه ابتدا جامه حمایتهای پرطمطراق از دولت را به تن کردند تا روز موعود فرا برسد و در هنگامهای که دیگر قرار نیست روحانی در دولت سوم! نیز حضور داشته باشد، آنگاه جامه انتقادات تند را به تن کنند و در قالب اپوزسیون دولت بروز یابند.
جالب آنکه این مسئله قابل پیشبینی هم بود و محافل تحلیلی و چهرههای مبرّز کشور بارها به آن اشاره کرده بودند. مرحوم حسن شایانفر، از مشاهیر اصولگرا، چند سال قبل و در ایام دولت یازدهم اینطور گفته بود که شعار «عبور از روحانی» یک روز از سمت حامیان اصلاحطلب او برخواهد خواست.
کسانی که عبور چپها از روحانی و این روزها را پیشبینی کرده بودند، تاکید داشتند که اصلاحطلبان برنامههایی جدی برای انتخابات دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰ دارند و یکی از چیزهایی که هرگز نمیخواهند در آن روز موعود به آن متشبّث باشند، کارنامه ضعیف روحانی است.
اصولگرایان؛ از انتقاد مشفقانه تا حمایت از مواضع انقلابی
اصولگرایان اما موضع معقولی نسبت به دولت روحانی داشتهاند. اگرچه انتقادات برجامی اصولگرایان از روحانی در ایام دولت یازدهم، به بدخواهی و تندروی و... تعبیر شد اما حقیقت این بود که عمده این انتقادات صرفاً برای این بود که روحانی به روز بدعهدی آمریکا گرفتار نیاید. که متاُسفانه اینطور نشد و دولت سرمست از حمایتهای موسمی اصلاحطلبان و خوشبینیهای مفرطی که به برجام و مذاکره و توافقاتش داشت، به این انتقادات وقعی نگذاشت و به روز حادثه گرفتار شد.
اکنون و در موعد بدعهدی آمریکا، شکست برجام و عبور اصلاحطلبان از روحانی اما اصولگرایان بر همان سیاق همیشگی حمایت معقول از دولت جمهوری اسلامی، حرکت میکنند. تاکیدات مشاهیر اصولگرا بر قابل حل بودن مشکلات کشور، نامه سردار سلیمانی و مواضع اخیر فرمانده سپاه پاسداران در حمایت از برخی مواضع روحانی و حضور گروههای جهادی در پروژههایی که ناکارآمدی دولت سبب تعلل در آنها شده است گویای همین معناست.
البته اصولگرایان و چهرههای دلسوز کشور هرگز خام نیستند و روزهای نامهربانی دولت را فراموش نکردهاند. آنها در همین روزها هم با تامل به نظاره حرکت عجیب دولت در وارد کردن بازرسان آژانس به دانشگاه علم و صنعت و تفتیش دفاتر برخی استادان این دانشگاه نشستهاند.
اما این مقولات که مورد انتقاد شدید اصولگرایان نیز قرار دارد و افکار عمومی، اصلاحطلبان را مسئول آنها میداند باز هم هیچیک رافع اصل حمایت معقول از دولت نیستند. اصلی که جریان ارزشی و انقلابی کشور، به هر قیمتی و در هر دولتی آن را پیگیری میکند و در کنار اختلافاتی که ممکن است با دولت و اصلاحطلبان داشته باشد اما بر آن اصرار دارد.