شغل روزنامهنگار انتقاد است یعنی کاری که بابتش حقوق دریافت میکند، وظیفه روزنامهنگار دیدن کاستیها، تصویر وضعیت ایدهآل و ترسیم فاصله میان امروز و آن فردای ایدهآل است. اگر کسی حق داشته باشد انتقاد کند روزنامهنگار است نه دولتمردانی که وظیفهشان اجراست. اما در حال حاضر همه منتقدند، فرق نمیکند چه شغلی داشته باشند و چه قدرت و امکاناتی. سخنرانی رئیسجمهور در جمع خبرنگاران هم از این نظر حاوی نکات جالب توجهی است. مراسم افطاری رئیسجمهور با اهالی رسانه در آخرین روزهای ماه رمضان برگزار شد. در صف اول مسئولان دولتی که هر روز و همیشه با رئیسجمهورند، نشستند و روزنامهنگارانی مانند محمود دعایی، عباس عبدی، هادی خانیکی در صف دوم به بعد. این مسئله که حتی اگر طبق پروتکل تشریفات ریاستجمهوری باشد ضعف بزرگی است که باید مورد بازنگری قرار بگیرد.
رئیسجمهور گفته است «نباید در رسانهها توقعات مردم را بیجا بالا ببریم، چرا که بالا بردن بیحساب توقعات مردم یعنی ایجاد ناامیدی در آنها، امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است.»
در مقابل این سخنان میتوان پرسید که منظور رئیسجمهور از بالا بردن توقعات چیست؟ آیا تکرار وعدههای ایشان در انتخابات و تقاضای عمل به آنها بالا بردن توقعات است؟ آیا نشان دادن کاستیها و ضعفهای دولتمردان در عمل به وظایفشان ایجاد ناامیدی است؟
و آیا اصلا بالا بردن توقعات و تصویر یک وضع ایدهآل نقطه منفی به شمار میرود؟ و اگر به این سؤال پاسخ مثبت دهیم آیا خود رئیسجمهور در بالابردن توقعات مرتبه بالاتری نسبت به روزنامهنگاران به دست نمیآورد؟
اعتماد میافزاید: در پنج سال گذشته یکی از مهمترین انتقادات روزنامهنگاران به رئیسجمهور ضعف جدی دولت تدبیر و امید در اطلاعرسانی بوده ضعفی که با گذشت پنج سال کوچکترین عزمی برای رفعش دیده نشده است و کماکان برقرار است. سیستم اطلاعرسانی به جای تبیین گفتمان اعتدال در رسانهها در مثبتترین حالت یک روابط عمومی ناموفق است.