«هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان در تازهترین اظهارات خود تاکید کرده است اقدام ایالات متحده آمریکا در خروج از برجام، موجب مسمومیت روابط فراآتلانتیک شده و دوستی اروپا و واشنگتن را نیز خدشهدار کرده است. درست ساعاتی پس از اظهارات وزیر خارجه آلمان، «آنگلا مرکل» صدراعظم این کشور در واکنشی سریع تاکید کرد: «تصمیم دونالد ترامپ در زمینه خروج از توافق هستهای با ایران دلیل نمیشود که روابط اروپا با آمریکا زیر سوال برود. نباید انتظارات از اروپا برای مناقشه با آمریکا بر سر برجام، بیش از حد ممکن باشد. اروپا نمیتواند بیشتر از آنچه هست، خود را نشان بدهد!»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که شخص آنگلا مرکل، 3 روز قبل در اظهاراتی دیگر مدعی شده بود اروپا دیگر نمیتواند به ایالات متحده آمریکا (برای مواجهه با بحرانهای بینالمللی) اتکا کند.
براستی چه اتفاقی میان شرکای پیمان آتلانتیک شمالی رخ داده است؟ آیا ماجرای دلخوری مرکل، مکرون و ترزا می از ترامپ بر سر خروج از توافق هستهای، نوعی «منازعه واقعی» است یا باید از آن به مثابه «غمزه اعضای اروپایی ناتو» در مقابل ترامپ یاد کرد؟ در این باره نکاتی وجود دارد که نمیتوان بسادگی از کنار آنها گذشت.
1- شواهد و مستندات موجود نشان میدهد تروئیکای اروپایی اساسا از ابتدا نیز بنای ایستادگی و مواجهه با تصمیم برجامی ترامپ را نداشته است.
موافقت کشورهای اروپایی با اعمال تغییرات چهارگانه در برجام (مطابق خواستههای رئیسجمهور آمریکا) و مذاکرات فشرده آنها با دیپلماتهای آمریکایی برای رسیدن به راهکاری مشترک برای گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام و اعمال سختترین بازرسیها از اماکن نظامی ایران، گواهی دال بر همین موضوع است. از سوی دیگر، سران هر سه کشور اروپایی پس از انتصاب جان بولتون و مایک پمپئو در کاخ سفید، نسبت به تصمیم نهایی ترامپ مبنی بر خروج از توافق هستهای آگاه شدند. با این حال، آنها همچنان به رئیسجمهور آمریکا اصرار کردند به قیمت «تغییر برجام» در توافق هستهای با ایران بماند. بدون شک در چنین شرایطی نمیتوان مدعی تقابل بازیگران غربی پیمان ناتو با یکدیگر و شکلگیری فصلی نوین در روابط بینالملل شد!
2- چینش دیگر مولفههای رفتاری سران 3 کشور اروپایی در قبال آمریکا نیز نشان میدهد آنها ارادهای برای تقابل با واشنگتن در نظام بینالملل ندارند. در جریان رقابتهای انتخابات سراسری آلمان در سال 2017 میلادی، «مارتین شولتز» نامزد حزب سوسیال ـ دموکرات، آنگلا مرکل را به دلیل کرنش بیحد و حصر مقابل دولت ترامپ به چالش کشید. صورت مساله از این قرار است که ترامپ همچنان بر اختصاص 2 درصد تولید ناخالص ملی کشورهای عضو ناتو به هزینههای نظامی این مجموعه اصرار میورزد و در مقابل، افرادی مانند مرکل و مکرون در صدد کسب رضایت حداکثری ترامپ در قبال این خواسته هستند. حمله ایالات متحده آمریکا به سوریه (به بهانه واهی استفاده دمشق از سلاح شیمیایی) نیز با همراهی مستقیم فرانسه و انگلیس و حمایت سیاسی آلمان مواجه شد. این در حالی بود که تروئیکای اروپایی خود نسبت به دروغین و مضحک بودن ادعای ترامپ آگاه بودند. با این حال تروئیکای اروپایی ترجیح داد در این مجادله، همتای آمریکایی خود را تنها نگذاشته و مانند بردگانی بیاراده، به کارگزاران دولت ترامپ در غرب آسیا تبدیل شد.
3- اکتبر سال 2003 میلادی، پس از مذاکره میان مقامات کشورمان و وزرای خارجه اروپایی و در بیانیه «سعدآباد» اعلام شد ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرده و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق خواهد کرد. در مقابل، انگلیس و فرانسه (به عنوان 2 عضو دائم شورای امنیت) نیز متعهد شدند از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. با این حال پس از مدتی تروئیکای اروپایی مدعی شد بیانیه سعدآباد منافع و خواستههای آنها را تامین نمیکند! نوامبر سال 2004 میلادی، 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه، توافقنامه پاریس را با ایران به امضا رساندند. در این توافقنامه، کشورمان پذیرفت همه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیوم را متوقف کند. در مقابل، تروئیکای اروپایی (و اتحادیه اروپا) تعهد دادند در جهت عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی «تلاش» کنند! هم اکنون در سال 2018 میلادی به سر میبریم؛ زمانی که سران اروپایی صراحتا از ناتوانی خود در اعمال نفوذ اقتصادی بر شرکتهای خصوصی (که قویترین بال اقتصادی اروپا هستند) درباره جلوگیری از آثار وضع دوباره تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران سخن به میان میآورند.
واقعیت امر این است که تروئیکای اروپایی، نه «میتواند» و نه «میخواهد» اقدامی در راستای تامین منافع حداقلی جمهوری اسلامی ایران در برجام انجام دهد. اصلیترین دغدغه 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در برهه فعلی، حفظ تعهدات ایران در برجام و تحدید قدرت منطقهای کشورمان است. فراتر از آن، تروئیکای اروپایی امروز برجام را یک «اسم رمز» میداند که به واسطه آن میتواند با ایالات متحده آمریکا بر سر دیگر موضوعات اختلافی وارد معامله شود. به عنوان مثال کمترین شک و شبههای وجود ندارد که در صورت تجدید نظر ترامپ در وضع تعرفههای گمرکی بر محصولات اروپایی (فولاد و آلومینیوم)، تروئیکای اروپایی نهتنها حاضر به همکاری همهجانبه با آمریکا جهت محاصره اقتصادی ایران خواهد بود، بلکه حاضر است خود نیز از توافق هستهای با ایران خارج شود! ژنرال «دوایت آیزنهاور» رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا 29 نوامبر 1952 در نخستین مصاحبهاش پس از انتخاب شدن به ریاستجمهوری آمریکا درباره ایران جمله تامل برانگیزی گفت: «گمان نمیکنم منطقهای مهمتر از ایران روی نقشه جغرافیایی جهان وجود داشته باشد؛ ایران هم دارای نفت است و هم در چهارراه جهان واقع شده است. اگر روزگاری ایران و شوروی با هم کنار آیند، کره زمین جای امنی برای غرب (کشورهای عضو ناتو) نخواهد بود. همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود. وای به وقتی که نظامیگری ایرانی زنده شود...». امروز تز مشترک آمریکا و اروپا، همان «خلع سلاح ایران» برای جلوگیری از تبلور قدرت کشورمان است؛ موضوعی که هم واشنگتن و هم تروئیکای اروپایی به آن اعتقاد دارند. در چنین شرایطی دل بستن به «غمزههای سران اروپایی» در مقابل «ترامپ» به مثابه دل بستن به سراب است.
نوید مؤمن