«...پیشنهاد مذکوردر زمینه تقاضاها از ایران بسیارطولانی ،اما در مورد پیشنهادات ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا می باشد.فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن ،این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه می سازد.پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش طلبد.»
اینها عبارات یک «دلواپس» نیست! عبارات یک بی سواد کاسب تحریم هم نیست!این عبارات،سطرهای بخش پایانی پاسخ آقای روحانی به سه کشور اروپایی(انگلستان،فرانسه و آلمان)پس از بیش از دوسال (82ـ 84)مذاکره فشرده در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت مستقیم مذاکرات هستهای است؛مذاکراتی که پس از این نامه متوقف شد! نقد آقای روحانی به اروپا به این عبارات محدود نشده و در صفحات 626تا 628 کتاب خود تحت عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» نیز در پنج محور به آسیب شناسی رفتار اروپا در طول مذاکرات هسته ای پرداخته است.
«عقبنشینی در برابر فشار آمریکا پس از توافق بروکسل»،«تعلل در اجرای توافق پاریس»، «ناتوانی در جلب موافقت آمریکا برای راه اندازی تاسیسات اصفهان»، «عدم موافقت اروپا با طرح پیشنهادی ایران در باره راه اندازی تاسیسات اصفهان» و «تخلف روشن اروپا از تعهداتش در بیانیه تهران» مواردی است که آقای روحانی در این باره برشمرده است.
بی تعهدی ها ، ناتوانی ها و عدم اراده های اروپا ،فقط مربوط به دوران مذاکرات هسته ای حدود پانزده سال قبل نیست و اگر قرار باشد بدعهدی ها و خیانت های کشورهای اروپایی در حق ملت ایران در طول تاریخ روابط با ایران احصا شود مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.
آیا خصلت برتری طلبی و استعماری اروپایی ها و بخصوص این سه کشور تغییری کرده است؟آیا استقلال آنها در برابر آمریکا بیشتر شده است؟وآیا موضع این سه کشور در برابر انقلاب اسلامی و مردم ایران تلطیف شده است؟
پاسخ این پرسش ها آشکارا منفی است؛پس چگونه می شود دوباره به اروپا اعتماد کرد؟
مهدی فضائلی