حدود 38 سال پیش در چنین روزهایی بود که امام خمینی(ره) فرمان انقلاب فرهنگی را صادر کرد، فرمانی که باعث پاکسازی دانشگاهها از عناصر وابسته به شرق و غرب و حامیان رژیم پهلوی شد و تحولی بزرگ در نظام آموزش عالی بیمار آن زمان ایجاد کرد.
از آنجایی که امام خمینی برای دانشگاه و دانشجو جایگاه ویژهای قائل بود، بعد از انقلاب یکی از نهادهایی که با هدف اسلامی شدن مورد توجه ایشان قرار گرفت هم دانشگاه بود و از آنجایی که نیاز بود تحولی بنیادین در آموزش عالی کشور صورت گیرد، امام در ابتدای فروردین 59 در پیام نوروزی خود به جدّ به این امر اشاره کرد و بعد در اول اردیبهشت همان سال در دیدار با اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم به تشریح چگونگی اسلامی شدن دانشگاهها پرداخت که زمینهساز انقلاب فرهنگی شد.
* مقاومت تشکلهای دانشگاهی وابسته در مقابل تخلیه دفاتر خود
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاهها همچنان به فعالیت خود ادامه میدادند و تشکلهای وابسته به غرب و شرق و عناصر دلباخته رژیم پهلوی، فضای دانشگاه را مناسب دیده بودند و همچنان علیه انقلاب مردمی و سالامی ایران گام برمیداشتند و این موضوع تا آنجایی ادامه داشت که موضوع انقلاب فرهنگی مطرح شد و این موضوع هم که به تعطیلی دانشگاهها از 15 خرداد 59 تا 27 آذر 1361 به منظور انجام اصلاحات منجر شد به میزان زیادی به سالمسازی محیط دانشگاهها کمک کرد.
آنگونه که در تاریخ آمده، دانشگاهها در آن زمان به کانون اصلی تشکلهای مخالف جمهوری اسلامی و محلی برای یارگیری تشکیلاتی این گروهها از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق تبدیل شده بود.
در اواخر فروردین ماه سال 1359، شورای انقلاب، با تأیید امام، به گروههای سیاسی فعال در دانشگاهها، برای تخلیه دفترهای خود در دانشگاهها، مهلتی را مشخص کرد ولی این تشکلها به سادگی حاضر به تخلیه دفاتر خود نبودند که این هم باعث ایجاد درگیریهای میان دانشجویان انقلابی و این افراد شد.
این اتفاق که سرآغاز «انقلاب فرهنگی» محسوب میشود، آغازی بود برای پاکسازی دانشگاهها از اساتید و عناصر ضد انقلاب و وابسته به شرق و غرب و تهماندههای دلباخته به رژیم پهلوی، همان کسانی که سعی داشتند برای انقلاب مردم ایران از درون دانشگاه مشکل ایجاد کنند.
* استقلال دانشگاه و دانشجویان در برابر شرق و غرب
امام خمینی در آن سالها سخنان بسیار مهمی را در مورد تحول در دانشگاهها بیان کردند، که در ادامه بخشی از این بیانات آمده است:
« دانشگاهها باید تغییر بنیانى کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهاى اسلامى. اگر تحصیل علم مىکنند، در کنار آن تربیت اسلامى باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیت هاى غربى. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهاى ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصى که با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصى که ما را مى خواهند در انحصار اقتصادى قرار بدهند، یا براى ما ادعا مىکنند که ما شما را، حصار اقتصادى مىکشیم دور شما، و دست و پا مىکنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهاى ما، از جوانهاى ما کمک به آنها نکنند.
ما مى خواهیم که چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد، جوانهاى دانشگاهى ما هم همه در مقابلش بایستند. ما مىخواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهاى ما هم در مقابل کمونیست بایستند. نه اینکه وقتى این جوان هایى که به واسطه ساده لوحى خودشان، تربیت هاى باطل بعضى از معلمین را قبول کردند و حالا که ما مى خواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادى بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه ما بخواهیم این طور کنیم، جبهه بندى مى کنند. همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامى و دانشگاهى که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوانهاى ما تربیت صحیح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف شعار مىکنند و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفدارى از امریکا، طرفدارى از شوروى. ما مى خواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقى نباشند. غربى نباشند.
اینهایى که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیرى ایجاد مىکنند و زحمت براى دولت و ملت ایجاد مىکنند، اینها اشخاصى هستند که طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیده من طرفدار غربند. طرفدار امریکایند.
ما که امروز با امریکا در قبال هم ایستادیم، در قبال این ابرقدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهاى ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهاى ما در مقابل خودشان مى ایستند و براى امریکا کار مى کنند. ما مى خواهیم دانشگاهها را طورى کنیم که جوانهاى ما براى خودشان و براى ملتشان کار کنند. این آقایانى که اشکال مى کنند در این معانى و کنار نشسته و اشکال مى کنند، اینها گمان مى کنند که اعضاى شوراى انقلاب نمى فهمند به اینکه معنى اسلامى کردن این نیست که در همه علوم دو قسم ما داریم. یک قسم هندسه اسلامى داریم. یک قسم هندسه غیر اسلامى. اشکال مى کنند. نمى دانند که اعضاى شوراى ما که بعضى از آنها دکتر هستند، و بعضى از آنها مجتهد هستند، نمى فهمند اینها که علوم اسلامى جایى دارد. در مدارس قدیمه هست. و اینجا جاى علوم دیگر است. لکن باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مى شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. ما مى گوییم که برنامه هایى که در دانشگاه ها هست، منتهى مى کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید این طور باشد.
ما مى گوییم که جوانان ما را این معلمینى که یا اساتیدى که در دانشگاه بودند و بعضى از آنها که هستند، نمى گذارند تحصیل حسابى بکنند، آنها را متوقف مى کنند. مانع از پیشرفت آنها هست. در خدمت غرب هستند و مى خواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم. معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگى به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من، ما از حصر اقتصادى نمى ترسیم. ما از دخالت نظامى نمى ترسیم. آن چیزى که ما را مى ترساند وابستگى فرهنگى است. ما از دانشگاه استعمارى مى ترسیم.
ما از دانشگاهى مى ترسیم که جوانهاى ما را آن طور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما از دانشگاهى مى ترسیم که آن طور جوانهاى ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. ما مى خواهیم که دانشگاه ما مثل اشخاصى که- بعضى از این اشخاصى که- اشکال به این مسأله کردند، نباشند. اینها نمى فهمند معناى استقلال و معناى اسلامیت دانشگاه را. من آن چیزى را که شوراى انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیه دانشگاه و راجع به اینکه باید دانشگاه از این جهاتى که در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانیم ما استقلالش را حفظ کنیم، پشتیبانى مى کنم. و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم که کارشکنى نکنند و مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند، ما تکلیف آخر را براى ملت معین کنیم.
از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم. و امیدوارم که همان طورى که پیشنهاد شده است، دانشگاهها را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگیها تخلیه کنند، تا اینکه ان شاء اللَّه یک دانشگاه صحیح [با] اخلاقى اسلامى [و] فرهنگ اسلامى تحقق پیدا بکند.»
* مقابله با حضور و نفوذ عناصر ضد انقلاب در دانشگاهها
همانطور که گفته شد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت ویژهای به دانشگاه داده شد و همواره مسئولان نظام نگاه ویژه ای به دانشگاه داشتند، نگاهی که امروز هم وجود دارد و رهبر معظم انقلاب بارها در سخنان خود به جایگاه دانشگاه اشاره کردهاند، این اهمیت هم شاید باعث شد که بعد از پیروزی انقلاب نماز جمعه تهران در دانشگاه برگزار شود.
دانشگاه اما برای مخالفان نظام و انقلاب هم جایگاه ویژهای داشت، بعد از پیروزی انقلاب مدتی نگذشت که این مرکز به عنوان ستاد فعالیت گروههای سیاسی ضد انقلاب مطرح شد.
در آن زمان تشکلها و احزاب در دانشگاهها اقدام به برگزاری برنامههای مختلف، پخش نشریات و حتی تبادل اسلحه میکردند.
آن زمان بود که وضعیت عمومی دانشگاهها در شورای انقلاب به بحث و بررسی گذاشته شد. در بین اعضای این مجموعه تصمیمگیر، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد حسین بهشتی شفاف تر از بقیه افراد به اعلام نظر در این خصوص پرداختند و ادامه وضعیت را به نفع گروههای سیاسی ضد انقلاب و به ضرر دانشجویان دانستند.
بعد از بحث و بررسیها فراوان، اکثر اعضای شورا به این نتیجه رسیدند که بایستی در مقابل حضور و نفوذ عناصر ضد انقلاب در دانشگاه و طرح شعارهای عوام فریبانه و تبلیغاتی از سوی آنان و جلب توجه دانشجویان تازه وارد اقدامی عملیتر صورت گیرد.
در تاریخ 26 فروردین 1359 اکبر هاشمی رفسنجانی به طرح این موضوع در تالار اجتماعات دانشکده علوم پزشکی تبریز حضور یافت و به تشریح مباحثی ایدئولوژیکی درباره مبانی فکری اسلام و اهداف و بنیانهای نظری انقلاب اسلامی پرداخت.
طرح چنین موضوعات اعتراض دانشجویان هوادار مجاهدین و کمونیست را در پی داشت و آنان در واکنش به این اظهارات شعارهای ضد انقلابی سر داده و فضای دانشگاه را متشنج کردند. از این به بعد ماجرا آغاز شد و دانشگاه تبریز صحنه درگیری بین نیروهای دانشجوی هوادار و ضد انقلاب شد بعد از مدتی دانشجویان مسلمان و انجمن اسلامی کارگران و کارمندان دانشگاه مذکور، ساختمان مرکزی دانشگاه را به تصرف خود در آورند و با انتشار اعلامیه ضمن اعتراض به واقعه اخیر، خواستار تصفیه و پاکسازی دانشگاه تبریز شدند.
همزمان با این اتفاق دانشگاه علم و صنعت تهران نیز از سوی انجمن اسلامی دانشجویان اشغال شد و درگیریهای به وقوع پیوست. چون قضیه ابعاد ملی به خود گرفت، شورای انقلاب وارد عرصه شد و با تایید امام اعلام کرد که تمام دانشگاهها کشور از 15 خرداد تعطیل است اما شرایط بگونهای بود که عملاً تا روز 15 خرداد دانشگاه روی آرامش به خود نمی دید.
شورای انقلاب در گام بعدی با انتشار اعلامیهای اعلام کرد که تمام دانشگاهها و مدارس عالی باید ترتیبی اتخاذ کنند تا روز 14 خرداد انتخابات و برنامههای جنبی به اتمام برسد و هرگونه استخدام در دانشگاها نیز متوقف شد.
تا روز 30 فروردین 30 مرکز مهم دانشگاهی صحنه زد و خورد میان نیروهای سیاسی بود. دانشگاههای شیراز و مشهد از جمله مراکزی بودندکه جزو پایگاههای گروههای سیاسی ضد انقلاب قرار داشتند و تا تاریخ یاد شده به تصرف انجمن اسلامی در آمدند. واکنش گروههای سیاسی خارج از دانشگاه در مورد این اتفاق یکسان نبود.
جنبش مسلمانان مبارز، جاما و مجاهدین خلق حرکت دانشجویان مسلمان را نکوهش کردند و در مقابل جامعه روحانیت مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی این حرکت را مورد تایید قرار دادند.
امام خمینی(ره) از این حرکت حمایت کردند و از این تاریخ هم بود که دانشگاهای سراسر کشور تعطیل شدند.
شورای انقلاب به منظور ایجاد تحول و دگرگون کردن شرایط و اسلامی کردن دانشگاه، فرمان اقدام به تشکیل شورای انقلاب فرهنگی اعضای این شورای ربانی املشی، محمد جواد باهنر، جلالالدین فارسی، شمس آل احمد، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش و علی شریعتمداری بودند.
* آیا به انقلاب فرهنگی جدید نیاز داریم؟
انقلاب فرهنگی در آن زمان باعث شد تا اتفاقات بسیار مهمی در دانشگاهها رخ دهد اما به اعتقاد برخیها با گذشت زمان برخی از عناصر وابسته مجددا توانستهاند به دانشگاه راه پیدا کنند و نیاز است تا یک بار دیگر انقلاب فرهنگی داشته باشیم، اما بسیاری هم معتقدند که شورای عالی انقلاب فرهنگی امروز وظیفه نظارت بر این موضوع را دارد و نیازی به یک انقلاب فرهنگی جدید نیست و فقط اسلامی شدن دانشگاهها باید با قدرت بیشتری پیگیری شود.
محمدرضا مخبر دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: انقلاب فرهنگی درست هنگامی شکل گرفت که مدتها بود نیروهای انقلاب در درون دانشگاه تلاش میکردند تا دانشگاه را به ریل و مسیر آرمانهای انقلاب ببرند. دانشگاه در آن زمان با ساختار و مدیریت نظام شاهنشاهی شکل گرفته بود. رویکرد راهبردی رژیم گذشته این بود که همه چیز ما باید از ابتدا تا انتها غربی شود. دانشگاه هم چنین تفکری را ترویج میکرد. انقلاب فرهنگی برای پایان دادن به این جریان در جهت تغییر مسیر دانشگاه از ریل مقابله با انقلاب به ریل تقویتکننده، پشتیبانیکننده و تربیتکنندهی عناصر انقلاب برای کشور بود. انقلاب فرهنگی بهطور خلاصه همین رویکرد و هدف را داشت و بچههای انقلاب هم مبدع و مبتکر شکلگیری آن بودند.
وی ادامه میدهد: پس از انقلاب فرهنگی حضرت امام و مسئولان کشور این حرکت را تأیید کردند. بلافاصله امام خمینی ستاد انقلاب فرهنگی را شکل دادند. در 19 آذر 1363 و در زمان ریاست جمهوری آیتالله خامنهای این ستاد به دلیل اهمیت و حساسیت دانشگاهها، به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل شد و بهتدریج موضوعات عام فرهنگی هم مورد توجه قرار گرفت. در نتیجه شورای انقلاب فرهنگی به دلیل اهمیت دانشگاهها هم مأموریت بخش قابل توجهی از موضوعات مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی اعم از آموزش و پرورش و دانشگاه و نیز موضوعات مرتبط با حوزهی فرهنگ کشور و مسائل فرهنگ عمومی جامعه را بر عهده گرفت.
مخبر دزفولی تصریح کرده است: امروز پس از گذشت سیسال از تشکیل این نهاد فرهنگی، میبینیم که این شورا نزدیک به دو هزار مصوبه داشته که حجم قابل قبولی از آن محتوایی بوده است. البته ممکن است حجمی از آن به اقتضای مسائل روز در مورد انتخاب و انتصاب و مدیریت باشد، اما حجم قابل توجهی از آن هم مربوط به طراحی ساختارهایی مناسب برای علم و فرهنگ کشور بوده است. ساختارسازی، طراحی، تبیین و تدوین سیاست و سپردن صحنه به مجریان و دستاندرکاران اجرایی به منظور تحقق عملیات و نظارت، پیگیری، سؤال کردن و تجدید نظر در صورت وجود عیب و نقص، همه جزو کارهایی است که شورا به عنوان نهاد استراتژیک در این مدت طولانی به آن اهتمام داشته است.
* مراقب تحرکات گروههای نفوذی و عناصر ضدانقلاب در دانشگاهها باشیم
به گزارش فارس، حضور تشکلها و اتحادیههای انقلابی در دانشگاههای کشور و اتفاقاتی که در بخش آموزشی و فرهنگی در این حوزه رخ داده نشان میدهد که انقلاب فرهنگی و بعد از آن فعالیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی بسیار تاثیرگذار و مثبت بوده و البته این نیاز وجود دارد که با قدرت بیشتری مراقب تحرکات گروههای نفوذی و عناصر ضدانقلاب در دانشگاهها باشیم»