این روزها همه از قیمت دلار میپرسند. ظاهراً متعاقب لمس پنجره 5700 تومان توسط ایشان، موج دوم «پشیمانی» هم با شدتی بیشتر از راه رسیده است. پیشتر من البته همین جا نوشته بودم اگر زندگی را به نوشتن تشبیه کنیم، به نظرم ما آدمها همه با خودکار مینویسیم؛ آن هم زمانی که لاک غلطگیر اختراع نشده باشد و آرزو کرده بودم الهی در 1400 لاک غلطگیر را هم اختراع کرده باشند! لذا موضوع این یادداشت دلار و بالا و پایین رفتن آن نیست! سخن گفتن درباره قیمت دلار و توجه دادن افکار عمومی به این مساله، علاوه بر آنکه موجب مکدر شدن رئیسجمهور و اصلاحطلبان میشود، مادامی که رئیس بانک مرکزی، معاون ارزی او، جناب نهاوندیان و نیلی سر جای خود باشند، دردی را دوا نخواهد کرد. من اتفاقاً میخواهم از مسالهای حرف بزنم که جناب روحانی و دوستانش هم به آن علاقهمند هستند: تلگرام!
چندی پیش یکی از حامیان باسواد حسن روحانی که خوشبختانه یا شوربختانه عنوان «استاد دانشگاه تهران» را هم یدک میکشد، فیلتر نشدن «تلگرام» را یکی از 2 دستاورد اصلی دولت حسن روحانی معرفی کرده است. شخص روحانی هم ظاهراً چنین احساسی دارد! لذا در نخستین جلسه دیدار با جمعی از مسؤولان دولتی در سال 97راجع به فیلتر تلگرام گفته است: «بنای نظام بر رفع انحصار از فضای پیامرسانها بوده است، نه فیلتر و بستن فضای مجازی. کام مردم را با اینگونه حرفها تلخ نکنید، در فضای بحران بیکاری تیشه به ریشه اشتغال نزنید!» ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی نیز در همان تاریخ، با اشاره به انحصار تلگرام در کشور گفته است: «خروج از این انحصار دستور رئیسجمهور است و همین امروز هم در جلسهای که پیش ایشان بودیم، بحث خروج از انحصار در پیامرسانها را مطرح کردند. هر چند به طور مشخص نامی از تلگرام نبردند اما فقط تلگرام در ایران انحصار دارد».
جناب فیروزآبادی پیشتر در اسفند 96 هم طی مصاحبهای گفته بود: «اینها [دشمنان] خیلی هوشیارانه ما را به گوشهای بردهاند. البته تندروهای داخلی هم با حمایت از بستن توئیتر، فیسبوک و... به آنها کمک کردهاند». راه شکستن انحصار تلگرام اما چیست و تندروها کیستند؟ علاوه بر این، تکلیف تیشه و ریشه اشتغال چه میشود؟ بهتر است اول از انحصار تلگرام شروع کنم که به گفته جناب فیروزآبادی، هیچ پیامرسانی در هیچ کشوری چنین وضعیتی ندارد! سوال این است که بانیان انحصار تلگرام در کشور چه کسانی بودهاند؟ بهتر است تاریخ را مرور کنیم. اردیبهشتماه93 زمانی که کسی از تلگرام خبر نداشت، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه به رسانهها گفت: «یکی از دلایل تصویب فیلتر شدن واتساپ از سوی کارگروه، خرید این نرمافزار توسط «زاکر برگ» مدیر آمریکایی ـ صهیونیست سایت فیلترشده فیسبوک است». اعضای کارگروه، پیش از آن، وایبر را هم فیلتر کرده بودند.
مرور ترکیب اعضای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اما مطالب قابل تاملی درباره تندروها به ما میگوید. از مجموع 12 عضو کارگروه مذکور، 7 عضو وزیر یا نماینده مستقیم وزرای دولت هستند. امری که باعث میشود بدون رضایت آنها، هیچ مصوبهای رای نیاورد! جالبتر اما این است که دولت روحانی و رسانههای حامی آن، همان روزها هم ژست مخالفت با مصوبات خود(!) درباره فیلترینگ را ترک نمیکردند؛ گویا مثلاً ترک عادت، موجب خللی در سلامتی آنها شود! همزمان با فیلتر پیامرسانهای رقیب اما موج تبلیغاتی گستردهای برای تلگرام در فضای مجازی به راه افتاد، امری که باعث شده حالا تلگرام بیش از 80 درصد پهنای باند مصرفی اینترنت کشور را به خود اختصاص دهد. تلگرام ابتدا نرمافزاری روسی معرفی شد که محل استقرار آن در خارج از روسیه است. بعدها اما مشخص شد سرمایهگذار اصلی تلگرام، شهروندی روسی- اسرائیلی به نام میخائیل میریلاشویلی است که بر حسب اتفاق(!) و برای رضای خدا، عضو کمیته اجرایی «کنگره جهانی یهود» هم هست.
تلگرام، خواسته یا ناخواسته با رانت قابل توجه دولت حسن روحانی، بویژه وزارت ارتباطات، به این جایگاه در سطح کشور رسیده است، لذا امروز کسانی که دیروز با اعطای رانت به یک پیامرسان خاص، آن را وارد خصوصیترین جزئیات اطلاعات و زندگی کاربران ایرانی کردهاند، نمیتوانند از رفع انحصار در حوزه پیامرسانها سخن بگویند. رفع انحصار واقعی، نجات ایرانیان از زیست گلخانهای موجود تحت تسلط تلگرام است. زیستن متمرکز و مشکوکی که به علت تجمع یکجای اطلاعات جامعه ایرانی، قدرت قابل تاملی به دادهپردازانی میدهد که قصد دستکاری و مهندسی افکار عمومی کشور را دارند. تلگرام، امروز جولانگاه سلاخانی ساتور به دست است که امید و اعتماد و امنیت جامعه ایرانی را پاره پاره میکنند و به هیچ کسی هم پاسخگو نیستند.
اینجا اما جناب رئیسجمهور شغلهای ایجاد شده در بستر تلگرام را بهانه میکند! سوای اینکه نه دولت روحانی؛ که هر دولتی باید بداند شغلی که به سرد و گرم شدن مزاج جوانکی چون پاول دورف و اربابانش بند باشد، شغل نیست. بستر فضای مجازی، ظرفیت ایجاد هزاران شغل جدید را داراست، دولتها اما- جز دولت اعتدال!- به هزاران دلیل عقلی، افسار بخش عمده این اشتغال را به خارجیها نمیسپارند، چرا که چنین اقدامی با منطق ثبات اقتصادی در این بخش تضادی آشکار دارد. تلگرام اخیراً اعلام کرده قصد ارائه ارز الکترونیکی «گرام» را دارد و بعید نیست همین امروز یا فردا آن را برای کاربران اصلی خود در ایران هم ارائه کند.
ارزی که به گفته کارشناسان اقتصادی در این بحبوحه قصه دلار، عطش زیادی برای آن در بازار ایران موجود است. سوال این است: عملیاتی شدن چنان اتفاقی، ارزش پول ملی ما را به کجا خواهد برد؟! به کدام ناکجاآباد؟! از سویی، بستر ارز «گرام»، تناقض آشکاری با توجیههای مکرر دولت درباره پذیرش شرطهای عجیب و غریب FATF برای مبارزه با پولشویی دارد و میتواند بزرگترین بستر پولشویی ممکن را در ایران امروز فراهم کند. دولت اما باز هم راضی به فیلتر تلگرام نیست! دلایل چنین رویکردی را خودتان حدس بزنید. امروز اما شاید وقت آن رسیده باشد که جناب رئیسجمهور برای مصالح دولت خودشان-نه مصالح کشور- هم که شده، در این یک مورد، دست از شعاردرمانی بردارند. دفاع از انحصار تلگرام با شعار رفع انحصار، نه دفاع از آزادی بیان است، نه دفاع از حقوق شهروندی، نه دفاع از منافع ملی، نه دفاع از دستاوردهای دولت! رفع انحصار از فضای پیامرسانها در شرایط کنونی تنها یک راه دارد: کسانی که دیروز رقبای تلگرام را به نفع آن فیلتر کردند تا حالا برای یک کشور شاخ و شانه بکشد، حالا تلگرام را فیلتر کنند؛ شده محض آبرو و آینده سیاسی خودشان!
حسن رضایی