متن این نامه به 2 زبان فارسی و انگلیسی در گردهمایی اساتید بسیجی دانشگاههای تهران رونمایی شد.
متن نامه به شرح ذیل است:
« جناب آقای آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد
جناب آقای زید رعد الحسین کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
سرکار خانم آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان
جناب آقای مارکوس لاینتر سفیر محترم سوئیس در ایران (حافظ منافع ایالات متحده امریکا)
در خصوص فجایع حقوق بشری به وقوع پیوسته در کشورهای ایالات متحده آمریکا و آلمان و عدم واکنش مناسب علیرغم نقض گسترده حقوق بشر توسط این دولتها در جهان
با سلام و احترام؛
به استحضار میرساند با توجه به تخلفات و جنایتهای صورتگرفته در سالهای اخیر توسط دولت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی علیه اصول و قواعد مسلم حقوق بینالملل بویژه مقررات حقوق بشر و ازسوی دیگر وضعیت وخامتبار نقض کرامت انسانها در کشورهای مذکور به خصوص جنایت دهشتناک واقع شده در نظام سلامت آلمان که قسمتی از آنها در ادامه بیان خواهد شد، خواهان بررسی دقیق، پیگیری شفاف و مسئولانه و نیز انتشار گزارش بیطرفانه و غیرتبعیضآمیز روند بررسیها ازسوی نهاد مسئول بینالمللی و دولتهای ذیربط هستیم.
در این باره موارد زیر را متذکر میشویم:
1. در شرایطی که ماده سوم منشور سازمان ملل متحد بر حق آزادی و امنیت شخصی تأکید میکند و همین مسئله در ماده 12 اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توجه و تأکید قرار گرفته معالوصف امروز شاهد آنیم که در کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا، زمینهای برای بارور شدن فجایع حقوق بشری مهیا شده است؛ تا حدی که این کشورها را به قربانگاههایی برای حقوق بشر در سکوت نهادهای حقوق بشری و حتی رسانههای بزرگ جهانی مبدل ساخته است.
آنچه در روزهای اخیر نسبت به قتلعام جمع کثیری از بیماران در آلمان به دست پرستاری که میبایست پناهگاهی برای بیماران باشد و آنچه درخصوص هتک حرمت به 150 دختر نوجوان و زن ورزشکار توسط یک پزشک در ایالات متحده شنیده میشود؛ تنها نمونههایی از هزاران مورد نقض صریح حقوق بشر در مقابل چشم ناظران بینالمللی حقوق بشر است.
این فجایع انسانی در کنار نقض سیستماتیک حقوق شهروندان در برخی دولتهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا ازطریق تصویب و تمدید پیاپی قانون پاتریوت و شنود مکالمات تلفنی افراد و سرقت اطلاعات شخصی مردم جهان از طریق سوء استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی نظیر فیسبوک، توئیتر و حتی ایمیل شخصی افراد است که امروزه آنها را به ابزاری در اختیار سرویسهای جاسوسی و امنیتی آمریکا تبدیل کرده است.
این در حالی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی حقوق بشر این سازمان، سالانه در چند نوبت به موضوع وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته و نسبت به تهیه گزارش از آن اهتمام میورزند.
2. کمیته حقوق بشر مرجع نظارتی میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، کمیته حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مرجع نظارتی میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی، کمیته حقوق کودک مرجع نظارتی پیماننامه حقوق کودک و کمیته منع تبعیض نژادی مرجع نظارتی پیماننامه منع تبعیض نژادی، همواره بهصورت مضحک و مخاصمهآمیزی مترصد دریافت گزارشات دورهای جمهوری اسلامی ایران بوده و نسبت به بررسی آنها اقدام میکنند و همچنین نهادهای گزارشگر موضوعی مثل آزادی بیان و استقلال قضات و وکلا نیز درمورد تحولات ایران به تهیه گزارش مبادرت کرده و علاوه بر همه این موارد یک گزارشگر ویژه در امور ایران نیز منصوب شده است؛ تا حدّی که اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و عاملان اغتشاشات و مرتکبان ترورها در گزارشهای ارائه شده ازسوی گزارشگران ویژه در امور ایران هم به شکلی پیاپی محکوم میشود، درعینحال چگونه است که فاجعهای چنان بزرگ و ضدّ بشری در آلمان اتفاق افتاده و دهها انسان توسط یک پرستار کشته میشوند اما با خفقانی از سکوت شما و همسویانتان در سازمان ملل متحد، کمیسیونهای حقوق بشری، اتحادیه اروپا و خودِ دولتهای آلمان و آمریکا مواجه شده است؟
آیا روشنفکران و سیاستمداران و نهادهای حقوق بشریِ مدعی حق انسان و در بسیاری از موارد دفاع ریاکارانهتان از حقوق حیوانات، اقدامی نمیکنند؟
آیا بیتوجهی به توسعه نبودِ احساس امنیت حتی تا قلب مراکز درمانی و بهداشتی که باید مهد صیانت از حقوق انسانی باشند، با توجه به نحوه عملکرد حقوق بشری کشورهای مدعی حقوق بشر نباید با واکنش مناسبتری از جانب نهادهای حقوق بشری بینالمللی و مقامات سیاسی و جامعه روشنفکری در عرصه جهانی مواجه شود؟ آیا چنین رفتارهایی ناشی از نگرش غلط، تبعیض نژادی و خوی برتریجویانه اروپاییها و امریکاییها بر دیگران نیست؟
درهمین راستا و با تکیه بر پیامهای گوهربار عزتبخش انسانها در قرآن مجید و نیز با تکیه بر آموزهها و سیاست متعالیة اسلامی – ایرانی از جمله با اشاره به این گزاره سترگ که «بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند» به ملّت آلمان و همه مردم اروپا برای آنچه این روزها از کشور آلمان شنیده میشود تسلیت میگوئیم؛ قتل عام بیماران توسط یک پرستار که باید مراقب بیماران خود در بیمارستان باشد، دل آحاد ایرانیان را به درد آورده است.
اما به راستی مسئولان کشورهای غربی چه پاسخی برای ملتهای خود دارند که بی تدبیری آنها برای جامعه غربی جز هرج و مرج اخلاقی و بی بندوباری، ارزشی نداشته که فجایعی اینچنین سهمگین نتیجه طبیعی آن است.
شاید به نظر مدیران سطحینگر غربی، اولین و آخرین تدبیر در برونرفت از بحران اخلاق در غرب همانا تقویت راهکارهای امنیتی و پلیسی باشد، اما خود بهتر میدانید که مشکل جهان غرب در بنیادهای فکری و اندیشهای است که بر اتاق مدیریت این جوامع حاکم بوده و سیطره دارد.
از این رو بررسی ابعاد این فجایع غیرانسانی باری است بر دوش اندیشمندان جهان که در مورد عوامل پیدا و پنهان آن با ملتهای جهان سخن بگویند.
سیاستگذاران جوامع غربی درحالی هر از چند گاه در سوگ قربانیان خشونت در جای جای جهان به دروغ و متظاهرانه اشک ماتم میریزند که این فجایع بیش از هر جایی در درون فرهنگ سکولاریستی این جوامع ریشه و عینیت دارد.
جداسازی حقوق و سیاست از اخلاق و معنویت و دین و سیطره اندیشه پوزیتیویستی بر حقوق، هر روز بیش از گذشته جامعه غربی را به ورطه پوچگرایی و نسبیگرایی اخلاقی سوق داده و مسئولان این جوامع به جای پذیرش این واقعیات و تدبیر راهکارهایی برای برونرفت از آنها، هجمه به دیگر فرهنگها را در دستور کار خود قرار میدهند.
امروز دیگر وقت آن رسیده که مسئولان کشورهای غربی به خود آیند و بهجای پرداختن به فتنه انگیزیهای فرهنگی و سیاسی در دیگر جوامع، به فکر حل مشکلات فرهنگی جوامع خویش باشند.
ازآنجا که برداشتن هر گامی در جهت حل مشکلات روحی و روانی ملتهای غربی فرع بر شناخت عوامل اصلی این مشکلات است شما را به تلاش برای شناخت این عوامل فرا میخوانیم؛ همچنین شما را برحذر میداریم از اینکه بخواهید ریشه این مسائل را صرفاً فردی وانمود کرده و پیامد آن را صرفاً به تربیت خانوادگی فرد مجرم تقلیل دهید؛ متذکر میشویم که این قبیل جنایات وحشتآفرین ریشه در به حاشیه راندن خدا و نیز پیامدِ سیاستهای دولتهای غربی در برخورد با موضوع حقوق بشر است؛ به جای تنظیم برنامهای عقلانی برای زندگی سعادتمند بشر، نباید فرافکنی کرد و دیگر ملتها و سایر فرهنگهای غنی تاریخ را به اتّهام نقض حقوق بشر آماج انواع حملات سیاسی و اقتصادی و نظامی قرار داد.
اکنون و با این حجم از موارد نقض حقوق بشر در کشورهای غربی وقت آن رسیده که به جای ادامه این مداخلات در جوامع دیگر به حل وفصل ریشهای موارد فاحش و فراوان نقض حقوق بشر در کشورهای خود بپردازید که عمده آنها به دلیل استکبار خبری و مهارت بنگاههای رسانهای حتی از انعکاس رایج در افکار عمومی در امان مانده است.
با عنایت به موارد یاد شده بالا و مطابق با قواعد آمره حقوق بینالملل و ازآنجاکه بر اساس مواد 4 و 5 مسئولیت بینالمللی دولت (مواد کمیسیون حقوق بینالملل) چنین رفتاری قابل انتساب به دولتهای آلمان و دیگر دولتهای نام برده شده است، از مسئولان این کشورها و نهادهای بینالمللی میخواهد تسریع و دقت در رسیدگی به حوادث ذکر شده به خصوص قتل عام صورت گرفته در بیمارستانهای آلمان را دنبال کند و از رخداد حوادث مشابه که نقض آشکار حقوق همه انسانها بخصوص بیماران است جلوگیری به عمل آورند.
به ویژه اینکه ممارست پرستار آلمانی در ارتکاب اعمال مجرمانه و قصور مسئولان این کشور از برخورد با آنها، بهنوعی نشاندهنده شکست حقوق بشر غربی بوده که حق حیات برای انسان (در فرض پذیرش برخی قتلها به رضایت قلیلی از بیماران)، مجوز خودخواهی و تبعیض قرار گرفته و به نوعی اومانیسم فکری در غرب که منشأ حقوق بشر غرب معاصر است مبنای چنین انحرافی وحشتناک در تفسیر حق حیات است؛ گو اینکه با تک بعدی فرض کردن انسان، پوچی بشر غربی را به ارمغان آورده، بهنوعی که امروزه انسان غربی در مواجهه با مؤلفهها و اصول حقوق بشر و جهان مدرن، خود را با نوعی پوچگرایی مواجه میبیند زیرا معتقد است پس از فنا شدن، هیچ نوع پاسخگویی در قبال اعمال خود نداشته و بر این اساس تا زمانی که در قید حیات است، به ارتکاب هرگونه عمل و سوء استفاده از حیات خود مخیّر است.
این در حالی است که تحقیقات مختلف علمی نشان میدهند که حضور خداوند در تمامی ابعاد زندگی بشر موجب کاهش ارتکاب بسیاری از جرایم و نابهنجاریها میشود. قطعاً اگر در روند آموزش پرستاری نیلز هوگل (قاتل بیماران آلمانی)، دانشکدههای پرستاری آلمان در کنار توجه به مباحث پیشرفتة این رشته، به اخلاقیات و مباحث دینی توجه میکردند، نظیر اینچنین فجایعی که کم نیستند، در آلمان رخ نمیداد.
همچنین تکرار چنین فجایعی در جامعه پزشکی و پرستاری آلمان نشان از آن دارد که بایستی در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی آلمان و دولتهای اروپایی و آمریکایی، بازنگری اساسی صورت پذیرفته به نوعی که اخلاقیات و ابعاد روحی و معنوی انسان مورد تأکید قرار گرفته و یک جهاننگری متألّه و نه انسانمحوری سکولار در آموزش پرستاری و پزشکی مورد نظر جامعه دانشگاهی آلمان قرار گیرد.
ضمانت اجرای اقدامات مجرمانه در قوانین آلمان هرچند با استناد به حقوق بشر غربی صورت پذیرفته و رهآموز حذف اعدام شده است، اما ضمانت اجرای مناسبی به نظر نرسیده و جنبه پیشگیرانه ندارد.
بدون شک سایر افراد ناقض قانون در جامعه پزشکی و پرستاری آلمان شاهد آن هستند که پرستاری که اینچنین اقدامات سَبُعانهای را مرتکب شده، حداکثر با مجازات حبس ابد مواجه میشود و در هر صورت در قید حیات است؛ گو اینکه این مجازات نه جنبه عبرتآموزی دارد و نه پیشگیرانه.
قطعاً اگر پیش از هوگل با سایر فجایع مشابه، برخورد قاطع قانونی صورت میپذیرفت، شاهد تکرار چنین فجایعی در حق انسانها نبودیم، ازجمله اینکه پرستار آلمانی دیگری بنام استفان لتر (Stephen Letter) در سال 2006 میلادی، 29 بیمار را در بیمارستان باواریا آلمان نیز کشته و با حبس ابد مواجه شده بود!
3. در حالی که بند 2 ماده یک منشور سازمان ملل متحد بر استقلال ملل در انجام امور داخلی تأکید کرده و طبق بند 4 ماده دوم منشور به عدم استفاده از زور و تهدید علیه تمامیت ارضی سایر کشورها اشاره کرده و حتی تهدید بکارگیری زور و شیوههای مغایر با مقاصد ملل متحد از شمار راههای قانونی خارج دانسته شده است؛ ازطرفی نیز اعلامیه 1970 اصول حقوق بینالملل و روابط دوستانه بین کشورها با صراحت از عدم مداخله مستقیم یا غیرمستقیم در امور داخلی کشورها به عنوان اصول مسلم حقوق بینالملل مطابق منشور سازمان ملل متحد یاد کرده و بیان میدارد که هیچ دولت یا گروهی از دولتها حق ندارند به هر علتی اعم از مستقیم و یا غیرمستقیم در امور داخلی یا خارجی یک کشور دیگر، مداخله کند؛ معالاسف دولتهای آلمان و ایالات متحده آمریکا و همپیمانان آنان با وجود وضعیت اسفبار حقوق بشری در کشور متبوعشان از هیچ اقدام نظامی و غیرنظامی برای مداخله در امور کشورهای دیگر ابایی نداشته و بطور دائم نسبت به تهدید کشورهای مستقل ازجمله جمهوری اسلامی ایران میپردازند.
4. دبیرکل سازمان ملل متحد، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و دولتهای ذیربط ذکر شده، به خوبی واقفاند که واقعیتهای گفته شده بر همگان کاملاً آشکار است که امروزه با وجود آنکه موضوع حقوق بشر دارای ابعاد فنی حقوقی و سیاسی بینالمللی و رسانهای گستردهای شده است، اما ابعاد فنی و حقوقی در رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در کشورها ازسوی نهادها و سازمانهای بینالمللی، به هیچ وجه اولویت نداشته و صرفاً این رویکرد سیاسی دولتهای پرقدرت در عرصه بینالمللی که از توان رسانهای گستردهای برخوردارند در ترسیم وضعیت حقوق بشر کشورها و تعیین ابعاد آن مؤثر افتاده است. با چنین نگرشی است که کشتار مردم افغانستان توسط ارتشهای عضو ناتو، فروش سلاح به عربستان برای تجاوز و جنایت در یمن توسط کشورهای به اصطلاح مدعی حقوق بشر، حمایت همه جانبه آمریکا از اشغال قدس و کشتار مردم فلسطین، توهین شگفت آور رئیس جمهور آمریکا به آفریقاییها و حمایت آشکارا از نژادگرایان در درگیریهای شارلوتزویل از منظر این نهادها و سازمانها، دور مانده و نه تنها گزارشگر ویژهای برای رصد وضعیت حقوق بشر در آنها دیده نشده، بلکه از گزارشات موضوعی در این موارد نیز خبری به گوش نمیرسد.
معالوصف همین دوگانگی و معیارهای متعارض در برخورد با دولتها با عنوان حقوق بشر موجب شده که جایگاه نهادهای بینالمللی حقوق بشر تنزل یافته و فاقد اثر و کارآمد باشد.
در پایان، نگارندگان این نامه ضمن اعتراض مجدد خود نسبت به اقدامات ناقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریکا، آلمان و دیگر اعضای ناتو، همچنین با اظهار انزجار نسبت به اقدامات ضدّ بشری دولتهای آمریکا و اتحادیه اروپا و نیز بهخصوص با ابراز همدردی نسبت به خانوادههای محترمی که قربانیِ جنایتهای شگفتآور پرستار آلمانی در نهاد سلامت این کشور شدهاند، خواستار انجام وظیفه بینالمللی و ملّی خود با رعایت بیطرفی، صداقت، قاطعیت و استقلال عمل هستند.
سازمان بسیج اساتید دانشگاهها سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فنّاوری
و مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور
کمیسیون حقوق بشر اسلامی
سازمان بسیج حقوقدانان