علت اصلی آن را باید در سازوکارهای پرشدت مقابلهگرای ایالات متحده و عربستان و همچنین برخی کشورهای اروپایی نسبت به ایران دانست. کشورهای اروپایی بویژه انگلیس بر این اعتقادند که سیاستهای منطقهای و قابلیت موشکی ایران باید کنترل شود. انگلیس انجام چنین فرآیندی را از طریق قطعنامههای شورای امنیت امکانپذیر میداند. از سوی دیگر روندهای جدیدی از سوی کشورهای اروپایی بویژه انگلیس و فرانسه در حال شکلگیری است که هدف آن را باید محدودسازی فزاینده قدرت راهبردی ایران در منطقه تلقی کرد. نماینده روسیه در شورای امنیت به این موضوع اشاره کرد که ایران مسئولیت انتقال تسلیحات را به یمن نپذیرفته و از سوی دیگر از اراده لازم برای همکاری با نهادهای بینالمللی برخوردار است. نماینده روسیه به این موضوع اشاره دارد که ضرورت صلحسازی در منطقه مبتنی بر حسننیت خواهد بود. حسننیت در شرایطی حاصل میشود که کشورها از الگوهای کنش سازنده استفاده کنند. چنین الگویی به مفهوم بهرهگیری کشورها از سازوکارهای مشارکتجویانه خواهد بود. روسیه بعد از وتوی قطعنامه انگلیس به تنظیم قطعنامه جدیدی مبادرت ورزید که انتقال تسلیحات به یمن را ممنوع اعلام میکرد. به عبارت دیگر روسیه مفاد قرارداد 2231 را بار دیگر مورد تاکید قرار داد و از همه مهمتر اینکه از ایران درخواست کرد روشهای مشارکتجویانهتری را با نهادهای بینالمللی و همچنین همسایگان خود اتخاذ کند. الگوی رفتاری روسیه به موفقیت جدیدی برای ایران منجر شد که شاید این موفقیت با چالشهای جدیدی از سوی آمریکا، جهان غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس روبهرو شود.
نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل به این موضوع اشاره داشت که اگر امکان تحقق اهداف امنیتی و سیاست خارجی آمریکا از طریق سازوکارهای بینالمللی نباشد در آن شرایط آمریکا تلاش میکند روندهای جدیدی را مبتنی بر ابتکار عمل یکجانبه پیگیری کند. ابتکار عمل یکجانبه در سیاست آمریکا به مفهوم انجام اقداماتی است که امکان انجام تهدیدات بیشتر به کشور هدف را امکانپذیر میسازد. چنین الگویی را آمریکا در سال 2003 و در ارتباط با عراق بهکار گرفت. در بسیاری از دورانهای تاریخی، آمریکاییها از اقدامات یکجانبه برای نادیده گرفتن الگوهای کنترلی شورای امنیت بهره گرفته و به این ترتیب اصل یکجانبه گرایی را در روند سیاست خارجی خود در دستور کار قرار دادند.
واقعیتهای محیط منطقهای ایران بیانگر الگوی جدیدی از کنش چندجانبه، دیپلماتیک و نهادگرای کشورهایی است که درصدد محدودسازی قدرت ایران هستند. الگوهایی که میتواند ایران را به اتخاذ سیاستهای همکاریجویانه بیشتری در آینده محیط منطقهای وادار کند.گرچه قطعنامه انگلیس در شورای امنیت با وتوی روسیه روبهرو شد اما روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ درصدد پیگیری اهدافی است که ایران را در فضای کنترل و مدیریت منطقهای قرار دهد. چنین الگویی را باید نمادی از سیاست بازی منطقهای براساس ضرورتهایی همانند کنترل بازیگران و مدیریت بحران دانست. وتوی روسیه بخشی از معادله کنترل بحران منطقهای را شکل خواهد داد. بخشی دیگر را باید در سیاستهای تهاجمی جدیدی دانست که دولت عربستان از طریق همکاری با ایالات متحده پیگیری خواهد کرد.
در شرایط موجود باید یمن و سوریه را به عنوان دو کشوری دانست که حساسیت بازیگران منطقهای نسبت به آنان افزایش یافته است. عربستان نسبت به نقشیابی ایران در یمن واکنش نشان میدهد. به همانگونهای که اسرائیل با قدرتیابی ایران در سوریه مخالفت دارد. فضای امنیتی آینده منطقه نشانههایی از ائتلاف عربستان و اسرائیل را منعکس میسازد. چنین ائتلافی به معنای آن است که نشانههایی از موازنههای تهدید علیه ایران در حال گسترش است. مواضع اتخاذ شده از سوی نیکی هیلی و قطعنامه روسیه برای ممنوعیت انتقال تسلیحات برای یمن، دو شکل مختلف از الگوهای محدودسازی قدرت ایران در فضای منطقهای است.
دکتر ابراهیم متقی