کوچک کردن مسائل بزرگ و بزرگ کردن مسائل کوچک، یک شگرد شناخته شده رسانهای برای پنهان کردن یک حقیقت و آشکارسازی یک حقیقت نماست! در این پنهان کردن و آشکارسازی یک فریب و نیرنگ وجود دارد تا عده ای به منافعی برسند یا عده ای از رسیدن به حق خود محروم شوند. از همه مهمتر کسانی که باید در مقام پاسخگویی باشند، از این معرکه یک حرکت فرار به جلو داشته باشند.
شگرد جدید در عرصه رسانه، آنچه گفته آمد نیست، بلکه «هست» کردن مسائل «نیست» و «نیست» کردن مسائل «هست» است.
فلسفه پدیداری «آمدنیوز» که توسط شبکه های جاسوسی دشمن تدارک دیده شده همین است.
سوژهیابی و کشف مسئله یا مسائل واقعی که ربط مستقیم با منافع و امنیت ملی و رفاه مردم دارد فوقالعاده مهم است و ما را از توهّم و خیال به عالم واقعیتهایی که قرار است با آنها دست و پنجه نرم کنیم ، بیرون می آورد.
داستانهای سورئالیستی که از مسائل مبتلابه جامعه، برخی در تریبونهای ملی مطرح می کنند و مخاطب را مدام در کش و قوس خیال و واقعیت قرار می دهند، از این دست است. اینکه در یک تریبون مخاطب آن نخبگان علمی کشور ، فرهیختگان دانشگاهی و دانشجویان جوان و نخبه هستند گفته شود؛ «آیا با گذاشتن یک جلد قرآن توی داشبورد ماشین، آن ماشین اسلامی میشود؟!» یا گفته شود؛ «عدهای می گفتند ما هر چه از علم نیاز داریم، می توانیم از حوزههای علمیه به دست آوریم و نیازی به دانشگاه نداریم»، طرح این مسائل خلاف واقع ناظر به کدام مسائل اصلی مردم و کشور است؟ جنس این حرفها از جنس «هست» کردن مسائل «نیست» و «نیست» کردن مسائل «هست» میباشد. چون در کل مساحت و طرح مباحث مربوط به اسلامی کردن علوم انسانی هرگز کسی به این حرفها تفوه نکرده است.
اسلامی کردن علومی که موضوع آن انسان است از امور بدیهی است چون فهم و ادراک مادی و الهی دانشمندان، در این حوزهها هر کدام اثر و تأثر خود را دارد، در علوم انسانی نوع فهم از انسان اگر متفاوت باشد نتایج متفاوت به دست میآید. رئیس جمهور در همین تریبون عمومی اعتراف می کند؛ «علم بر مبنای تفکر مادی ابزار قدرت و سلطه است، علم بر مبنای تفکر اسلامی در خدمت انسان هاست.» پس خود او اعتراف دارد مبنای اسلامی یا مادی «عالم» در «معلوم» او دو نتیجه متفاوت به دست می دهد.
پس این تکه پرانیهای سخیف که هرگز کسی به آن تفوه نکرده برای تخطئه اسلامی کردن علوم انسانی چه معنایی می دهد؟ کدام دانشمند حوزوی و دانشگاهی که در حوزه علوم انسانی اسلامی نظریه پردازی
می کند، گفته است ما ماشین اسلامی و غیر اسلامی داریم یا گفته است ما هرچه از علم نیاز داریم می توانیم در حوزه های علمیه به دست آوریم و نیازی به دانشگاه نداریم؟! امروز صدها روحانی در دانشگاه درس میخوانند یا تدریس می کنند و هزاران دانشجو در حوزه مشغول تحصیل توأمان هستند و با هم داد و ستد علمی دارند.
آقای روحانی می گوید؛ دسته بندی علوم به دینی و ضد دینی، سنتی و جدید، درست نیست. من نمیدانم چه کسی این دستهبندی را کرده است؟ این حرف مثل دو حرف قبلی، رفرنس ندارد. علم یا علم است یا جهل و خالی بندی و فریب. علم ، نور است از جنس حقیقت و روشنایی. دهه 40 و 50 یک مشت احمق در همین دانشگاههای ما پیدا شدند و گفتند مارکسیسم یک علم است، یک ذره هم کوتاه نیامدند و حاضر نشدند در هیچ کرسی نظریهپردازی و آزاداندیشی نقد این تفکر غلط را به گفتگو بگذارند. با همین توهّم، صدها جوان دانشجو بر اساس همین گزارش غلط ضد علمی حتی جان خود را فدا کردند.
الان هم عده ای از روی غفلت همه فرآوردههای دانشگاهی دنیای لیبرالیسم را علم می دانند و می خواهند آن را با برچسب علم به محافل علمی ما در حوزه علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد و علوم اجتماعی قالب کنند.
یک استاد دانشگاه که عالیترین مدارج علمی را از دانشگاههای معتبر آمریکا در زمینه حقوق بین الملل و جامعهشناسی دارد، در معتبرترین دانشگاههای کشور تدریس میکند. سر کلاس هم یک کلمه از خدا و قیامت و پیامبر و وحی و... نمی گوید، مبلّغ و مروّج لیبرالیسم و سکولاریسم هم هست، یک دفعه سر از یک سرویس جاسوسی درمیآورد و سرّی ترین اسرار کشور در حوزه دفاعی را در اختیار دشمن قرار میدهد. رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی حداقل باید در نشست جشنواره خوارزمی از چنین پدیدهای اظهار تأسف میکرد و به علم سکولار، علم غیر دینی یا به قول خودش ضد دینی و ضد مردمی لعنت میفرستاد. این استاد دانشگاه پس از رو شدن دستش در خیانت به ملت، خودکشی می کند، امری که در هیچ مذهب و دینی در جهان و هیچ مکتب مادی، مشروع و معقول نیست. رئیس جمهور به جای هشدار به دانشگاهها در مورد اساتید دوتابعیتی و زیان علوم انسانی متکی بر تفکر مادی، میآید اسلامی شدن علوم انسانی را با عبارات موهن و غیر واقعی تخطئه میکند. او به جای تشکر از هوشیاری نیروهای امنیتی در کشف و خنثی کردن این باند جاسوسی، در نشست جشنواره خوارزمی می گوید: «این حرف درستی نیست که ما به اساتید و پژوهشگران خود مشکوک باشیم.» اولاً کسی این حرف را نزده است، غالب اساتید دانشگاههای ما مسلمان و مردم دوست و علاقهمند به نظام هستند. ثانیاً در این مورد خاص، مشکوک نیستیم، یقین داریم این جماعت به اصطلاح استاد و پژوهشگر با اسناد غیر قابل انکار علیه ملت و مصالح ملی به عنوان یک شهروند آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی عمل می کردند. مردم امروز هزار مسئله محیط زیستی دارند؛ ریزگردها، آلودگی ها، خشک کردن تالابها و... برخی بزرگان علم غیر دینی در دانشگاه و دستگاه اجرایی محیط زیست به جای حل این مشکلات دنبال جاسوسی برای دشمن و لو دادن مقرهای موشکی و رصد تأسیسات هسته ای ما بودند.
رئیس جمهور هنگام خواندن روضه این مصیبت، اگر غش و ضعفی دارد باید به سمت منافع ملی و ملت بیفتد نه آن طرف که بوی کفر و بیدینی و وطنفروشی میدهد.
قدرناشناسی رئیس جمهور از کار دستگاههای امنیتی و قضائی در این مورد فراموش کردن سوگند ریاست جمهوری در حفظ استقلال و امنیت ملی، ترویج دین و اخلاق، حراست از مرزهای کشور و... بخصوص اجرای قانون اساسی است.
با تاسف و تاثر باید گفت؛ آقای روحانی در حال انجام کاری است که به آن می گویند «هست کردن» مسائل «نیست» و «نیست» کردن مسائل «هست».
مسئله استقلال اقتصادی کشور، مطالبات معیشتی مردم، اجرای اصول متقن قانون اساسی در حوزه اقتصاد، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، از مسائل اصلی و حیاتی کشور است. رئیس جمهور با فراموش کردن وظایف خود در پی خلق مسائلی است که نه وجود دارد نه در حوزه وظایف و اختیارات اوست و نه ورود او مشکلی را از مشکلات کشور حل می کند.
ای کاش آقای روحانی قبل از سخنرانی، این بیانات امام (ره) در صحیفه نور را یک بار مرور می کرد تا جهت حرفهای او مقوّم گفتمان امام در حوزه علم و مباحث دانشگاهی می شد. بیانات امام (ره)
را با هم بخوانیم، خالی از لطف نیست. این حرفها هنوز در گوش دانشگاهیان متعهد و نخبگان علمی کشور زنده است. نمی دانم
چرا رئیس جمهور آن را فراموش کرده است.
- خیال نکنید در غرب خبری هست. (20/3/58)
- درد ما این است که غربزده هستیم. (15/12/57)
- ما می خواهیم یک مملکت اسلامی درست کنیم. (26/3/58)
- تا از غربزدگی بیرون نیاییم، استقلال پیدا نمی کنیم .
(17/6/58)
- ما نمی خواهیم یک مملکت غربی درست کنیم، ما حقوقدان غربی لازم نداریم. (26/3/58)
محمدکاظم انبارلویی