جعفر فرجی که در دولت دهم فرماندار شهر ری بوده، با اشاره به تحرکات اخیر حلقه انحرافی نوشت: چند روز بعد از جریان خانهنشینی، بنده برای سفر استانی دولت مجبور شدم به جلسهای با آقای بقایی بروم. تنها جلسهای که با ایشان داشتم، تلخترین جلسه آن دوره عمرم شد.
آقای بقایی که ارتباط بنده را با جریان ستادهای مردمی در سراسر کشور و بچههای انقلابی میدانست پرسید بچهها نظرشان نسبت به قضیه خانهنشینی چیست؟ بنده توضیح دادم که احمدینژاد در پازل دشمنانش حرکت کرد و هر عاقلی این را میفهمد.
بقایی که عصبانی شده بود گفت: پنج شش سال است در این کشور مثل... شبانهروزی کار میکنیم و آقایان اطلاعات سپاه و بیت میروند پزش را جلوی مردم میدهند و پشت سر ما را میکوبند. اشکالی ندارد ما هم از فردا کار نمیکنیم. بله از فردا کار نمیکنیم که معلوم بشود در کشور فقط ما هستیم که میتوانیم کشور را بگردانیم. ببینیم در سخنرانیهایشان چه دارند به مردم بگویند. و آن وقت به دست و پایمان میافتند.
با دو تن از رفقا رفته بودیم، موقع برگشتن بغض گلویمان را گرفته بود. ما فکر میکردیم حرفی زد و تمام شد، اما حرف بقایی علیرغم باورمان اجرایی شد، دو سال رئیسجمهور و معاونین و مسئول دفترش کشور را رها کردند آنهم در اوج تحریمها.
این را از جدول جلسات رئیسجمهور که جایش معاون اول میرفت و کاهش حجم تصمیم، اقدام و برنامهها و سفرها و از هم گسیختگی کارها میشد فهمید.
آقای احمدینژاد وضعیت امروز اقتصادی و اجتماعی سیاسی کشور محصول همان دو سال تعلل ارادی است که بقایی آن روز وعدهاش را داد و بهتر است به جای نامه مطالبهگری پیش خدا و شهدا جواب داشته باشید.
فرجی میافزاید: بخاطر دولت نهم از احمدینژاد دفاع میکردیم و نسل خودمان را مدیون اعتماد او در آن سالها میدانستم.
انتقادهایمان به اصولگرایان ناجوانمرد و برخی نهادها در به لجبازی کشاندن و عصبانی کردن و از بین بردن سرمایه احمدینژاد سر جای خود باقیست.
ولی آقای احمدینژاد هشتاد و چهار، تویی که دوستت داشتم و برایت جان میدادم، بدان احمدینژاد نود و شش نامردترین آدم روزگار است که جواب محبتهای رهبرش را که روزگاری بوسه بر دستش زد، با خنجر داد و روی اصلاحطلبان را سفید کرد. بیایید به جای مطالبهگری پاسخ خرابکاریهای عامدانه دو سال آخر دولتتان را بدهید.