تهران را نمیدانم ولی در شهر کوچک ما هنوز باید برای خرید نان در صفهای نسبتا طولانی بایستید. پروتکل ایستادن هم به این قسم است که متقاضیان کمتر از 2 قرص نان در صفهایی عمود بر نانوایی و متقاضیان بیشتر از 2 قرص در صفهایی که به موازات نانوایی تشکیل میشود میایستند و بدینگونه یک زاویه قائم نسبت به یکدیگر را شکل میدهند. تا بدین جا مشکلی در کار نیست و همه چیز طبق روال پیش میرود. مساله از آنجا بحرانی میشود که جماعتی دقیقا در بین این دو ضلع شروع به تجمع میکنند، بهگونهای که گویا در نظر دارند بر این زاویه قائم شکل گرفته، نیمسازی رسم کنند. این جماعت نیمسازمنش اهدافشان گنگ و تصمیماتشان نامعین است. تا دقایق آخر نمیدانی با جماعت قائم بر نانواییاند یا با موازیان. بسته به تعداد افراد در صف، گاهی به سمتی مایل میشوند و در آخر به بهترین وجه منفعت خود را حداکثر کرده و زودتر از شما با دستانی پر، شما را به خدا میسپارند.
بیش از 2 سال از اجرای برجام میگذرد. در این امر که برجام آنچنان که باید و شاید تحولآفرین نبوده است یک اتفاق نظر همگانی وجود دارد. لکن برخی برجام را از ابتدا راهی اشتباه میدانند و برخی که در ابتدا آن را فتحالفتوح میدانستند، اکنون از آن به عنوان چارهای در فضای ناچاری نام میبرند.
عهدشکنی طرف آمریکایی از همان ابتدا قابل پیشبینی بود، لکن با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا به رهبری ترامپ، دیگر صحنه بازی تحولی جدی یافته و سخن از خروج آمریکا از برجام بر زبان دولتمردان آمریکایی جاری شده است. برخی تحلیلگران داخلی حامی برجام، نظری را مطرح میکنند مبنی بر اینکه بهترین راه مقابله با زیادهخواهیهای طرف آمریکایی، نزدیکشدن هرچه بیشتر به طرف اروپایی است؛ بهگونهای که با افزایش حجم مبادلات اقتصادی ایران با اروپا، عملا خروج از برجام ضررهای اقتصادی هنگفت به اروپا وارد کرده و این امر در نهایت منجر به مقاومت کشورهای اروپایی در مقابل زیادهخواهی آمریکا خواهد شد. برخی در این بین سخن از برجام بدون آمریکا به زبان آوردند تا زمینه لازم برای این تئوری فراهم شود. دقیقا میشود عبارت «خیال خام» را به این دیدگاه الصاق کرد.
بر پایه آخرین آمار صادرات و واردات منتشرشده از سوی گمرک جمهوری اسلامی ایران، در سال 95 ارزش واردات از کشور آلمان 5/2 میلیارد دلار و ارزش واردات از فرانسه رقمی نزدیک به یک میلیارد دلار بوده است. در مقابل کشور آلمان سال 2016 صادراتی به ارزش 118 میلیارد دلار به آمریکا داشته و این کشور اصلیترین مشتری کالاهای آلمانی است. کشور فرانسه نیز در این سال رقمی بالغ بر 36 میلیارد دلار صادرات به آمریکا داشته است و پس از کشورهای آلمان و اسپانیا، آمریکا سومین مشتری کالاهای فرانسوی محسوب میشود. انگلستان نیز سال 2016، بیش از 61 میلیارد دلار به آمریکا صادرات داشته است و آمریکا اصلیترین مشتری انگلستان محسوب میشود. مقایسه این آمار و ارقام، بیانگر شدت وابستگی اقتصادی میان آمریکا و اروپاست و نظریه جدایی اروپا از آمریکا را میتوان یک رؤیای کودکانه دانست. در واقع هر قدر هم بازار ایران برای شیفتگان اروپایی صادرات، پرسود باشد، در مقابل ارزش صادرات دهها میلیارد دلاری به آمریکا رقمی ناچیز محسوب میشود و در نهایت میتوان گفت در منازعه بین ایران و آمریکا، اروپاییان دقیقا نقش نیمسازهای صف نانوایی را ایفا میکنند؛ آنجا که سخن از سودهای سرشار از صادرات به ایران است، دم از پایبندی آمریکا به برجام میزنند و کالاهای خود را میفروشند و آن زمان که صحبت از روابط تنگاتنگ با آمریکاست لب به اعتراض میگشایند که ایران باید از دخالتهای خود در منطقه بکاهد و برنامههای موشکی خود را متوقف کند.
و این جماعت دلخوش به غرب هستند که در توهم میمانند و بیدار نمیشوند.
سعید حاجیپور