چهارشنبه شب همگان منتظر بودند تا ببینند بالاخره بعد از چند سال کش و قوس بر سر مدیریت بزرگترین دانشگاه غیردولتی کشور، هيئت امنای جدید چه تصمیمی خواهد گرفت و چه کسی را جایگزین وی خواهد کرد اما خبرنگاران بعد از اتمام جلسه، مدیر ۳۰ ساله این دانشگاه را در جمع خود دیدند که با اطمینان خاصی خبر داد که در این جلسه موضوع تعیین رئیس هيئت امنا مطرح شده و موضوع رئیس جدید دانشگاه آزاد به جلسه بعد واگذار شده است.

سانسور جلسه هیئت امنا به سبک جاسبی
با اینکه در جلسه عنوان شد که دو هفته آینده جلسه بعدی برگزار خواهد شد اما جاسبی ترجیح داد که آن را نیز سانسور کند و از اعلام زمان جلسه آتی اظهار بی‌اطلاعی کند تا ریاست سه دهه خود بر این دانشگاه را شاید چند روزی بیشتر ادامه دهد.
موضوع دانشگاه آزاد را باید از زوایای مختلف نگریست. ممکن است کسی بگوید آیا این کشور مشکل دیگری ندارد و فقط مشکل جاسبی است که باید به آن رسیدگی کرد. بحثبر سر مدیریت شخص خاص نیست. موضوع این است که یک دانشگاه عظیم که با پول مردم و کمک نظام رشد ونمو کرده و در سایه‌سار انقلاب اسلامی و با حمایت‌های بی دریغ امام‌(ره) و بعد از ایشان رهبری معظم انقلاب اکنون برگ و باری پیدا کرده، عده‌ای آن را به حیات خلوت خود تبدیل کرده‌اند و از آن به عنوان ابزاری برای نیل به منافع شخصی و مقاصد سیاسی خود بهره می‌برند.

وعده‌ای که با اقبال مردم مواجه شد
از روزهای اولی که دولت نهم سرکار آمد، یکی از شعارهای منتخب مردم که از قبل انتخابات مطرح کرده بود موضوع خارج کردن دانشگاه آزاد از مدیریت موروثی و مادام‌العمر برخی افراد خاص و واگذاری آن به مردم بود که برای بسیاری از اقشار مختلف جامعه، این شعار جاذبه داشت و یکی از علل رویکرد مردم به این دولت شعار وعده تغییر در مدیریت این دانشگاه بود که اکنون تبدیل به یک «دژ تسخیرناپذیر» شده بود.

اما شاید کسی باور نمی‌کرد احمدی‌نژادی که بسیاری از ساختارها را به‌هم ریخت، برخی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها را ادغام یا منحل کرد یا تغییر داد یا اینکه عذر چند وزیر را طی مدت بسیار کوتاهی به دلایل مختلف که اینجا محل ذکر آنها نیست خواست، نتوانسته باشد بعد از قریب به ۷ سال رئیس ۳۰ ساله این دانشگاه را تغییر داده باشد.

درخواست شورای انقلاب فرهنگی و ترفند هیئت امنا
پس از مواضع اولیه رئیس جمهور در سال‌های اولیه دولت نهم، این رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد بود که وارد میدان شد و تهدید می‌کرد تا اینکه نظام این بگومگوها را به صلاح ندید و ناچار احمدی‌نژاد مقداری کوتاه آمد تا کار از طریق شورای انقلاب فرهنگی و بسیار قانونمند پیش برود.

شورا از هیئت امنا خواست که اساسنامه خود را تغییر دهند و مدیریت مادام‌العمر را حذف کنند. اما هیئت امنا به پشتوانه هاشمی رفسنجانی این پیشنهاد شورای انقلاب فرهنگی را وقعی ننهاد تا اینکه خود شورا مجبور شد وارد میدان شود و بعد از طی مدتی نسبتاً طولانی اساسنامه را تغییر دهد که ناگهان موضوع وقف دانشگاه آزاد مطرح شد.
موضوعی که حتی مردم کوچه بازار نیز سیاسی بودن آن را حس می‌کردند چرا که اولاً دانشگاه آزاد یک دانشگاه مردمی است و در حقیقت مردم سهامدار اصلی آن هستند نه یک نفر یا چند نفر خاص. دوماً اینکه اگر مؤسسان دانشگاه آزاد قصد این امور خیر را داشتند چرا حال که موضوع تغییر مدیریت آن مطرح شده بود به این کار روی آورده بودند تا به این بهانه آن را از زیر دست شورا خارج کنند.
اما موضوع تأسفبار آن زمان، رأی دادن مجلس به این وقف بود که با واکنش تند مردم و دانشجویان مواجه شد به گونه‌ای که خود وکلای ملت پس از چند روز رأی خود را پس گرفتند.

بالاخره اساسنامه سال ۸۹ نهایی شد و هیئت امنای آن نیز توسط شورا مشخص شدند. با کارشکنی تیم مدیریت دانشگاه آزاد طی چند ماه گذشته جلسه هیئت امنا برگزار نگردید. آنان سعی داشتند به هر بهانه شده کار را به بعد از انتخابات بکشانند تا شاید ترکیب مجلس نهم عوض شود و بتوانند بار دیگر این مدیریت موروثی و این «دژ» را برای خود نگه دارند. اما این بار شورا کوتاه نیامد و ضرب‌الاجلی تعیین کرد تا جلسه تشکیل گردد. جلسه برگزار شد اما با اصرار و کارشکنی تیم مدیریت دانشگاه آزاد از همه چیز بحثبه میان آمد الا تعیین رئیس جدید.

تیم مدیریت دانشگاه آزاد سعی کرد با هر ترتیبی شده موضوع را به جلسه بعدی بکشانند تا شاید فرجی شد و توانستند یارگیری جدیدی را آغاز کنند یا اینکه در سطح جامعه یک موج‌آفرینی نوینی را آغاز کنند.

به راستی چرا این مجموعه اینقدر برای این افراد مهم است که حتی آبروی سیاسی و انقلابی خود را برای آن هزینه می‌کنند. آقای هاشمی شخصیت گمنامی در جامعه ما نیست. وی از هسته اولیه مبارزان انقلاب، عضو شورای انقلاب، رئیس مجلس، رئیس‌جمهوری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان را تجربه کرده است. در تغییر ریاست مجلس خبرگان و واگذاری مسئولیت به آیت‌الله‌مهدوی‌کنی وی به گونه‌ای عمل کرد که تحسین همه دلسوزان انقلاب و حتی رهبر معظم انقلاب را برانگیخت چرا که بسیاری از توطئه‌ها علیه این مجلس حساس نظام را خنثی کرد. سوال اینجاست آیا ریاست هیئت امنای یک دانشگاه از ریاست مجلس خبرگان برای ایشان مهم‌تر است که در این مورد اینگونه بر سر عدم تغییر در این دانشگاه اصرار دارد.

مشکل دانشگاه آزاد کجاست؟
در تحلیلی ساده باید گفت مشکل دانشگاه آزاد دو مؤلفه دارد؛ اول شخص آقای جاسبی است که مدیریت خود را به گونه‌ای طراحی کرد که گویی قرار است تا پایان عمر ریاست آن را بر عهده داشته باشد و در برابر هر تغییری مقاومت می‌کند. ظاهراً برای آقای جاسبی کلمه‌های «مدیریت» و «مالک‌بودن» مترادفند.

مشکل دوم شخص ریاست محترم هیئت امنا و خانواده ایشان است که جاسبی نیز تمام سعی خود را به کار می‌برد که هماهنگی کاملی با ایشان داشته باشد و از این فرد که مورد اعتماد و وثوق رئیس هیئت امنا است، حرف شنوی داشته باشد. طبق سنت چند ساله مهدی هاشمی رئیس دفتر هیئت امنا را بر عهده داشت و اکنون که وی فراری شده، فرزند دیگر آقای هاشمی یعنی یاسر عهده دار این مسئولیت است.

یکی از آشنایان که در دانشگاه آزاد خدمت می‌کند می‌گفت چند سال پیش نامه‌ای با سربرگ هیئت امنا را دیدم که بالای آن نوشته شده بود «جاسبی اقدام شود» وی می‌گفت از این شکل پاراف کردن متعجب شدم و تعجب من وقتی بیشتر شد که دیدم نامه با پاراف مهدی هاشمی است که سمتش فقط رئیس دفتر هیئت امناست. نقل قول فوق مثل بسیار کوچکی از شیوه مدیریت دانشگاه آزاد است و می‌تواند به بسیاری از این سؤال‌های ذهن ما پاسخ دهد.
آیا به راستی زمان آن نشده که با یک همت جهادی این دانشگاه به اهداف و رسالت ترسیمی خود نزدیک شود و این شائبه که اکنون حریم خصوصی چند نفر خاص است از روی آن برداشته شود؟