درگیریهای خونین و گسترده میان مزدوران منصور هادی رئیسجمهور مخلوع و فراری یمن و تجزیه طلبان محلی در بندر عدن دور جدیدی از بحران یمن را گواهی میدهد. منصور هادی و مزدورانش از جانب عربستان تغذیه مالی و تسلیحاتی میشوند و تجزیه طلبان محلی توسط امارات از هر جهت مورد حمایت قرار گرفتهاند.
تروریست های تحت حمایت امارات ماموریت دارند منصور هادی و مزدورانش را از شطرنج سیاسی– نظامی یمن حذف کنند و به طور همزمان با اشغال بندر عدن و اعلام جدائی از پیکره مادری یمن، ساز تجزیه طلبی را بنوازند. این ظاهر قضیه است ولی در واقع، بندر عدن این روزها به صحنه رویاروئی، زورآزمائی و حتی وزن کشی عربستان و امارات در جغرافیای سیاسی جنوب خلیج فارس تبدیل شده است. بدین ترتیب نشانههای آشکار و نهان زوال پرشتاب قدرت دربار سعودی، یکی پس از دیگری به ثبت میرسد و در عین حال، تلاش سعودیها برای مهار این سیل بنیان کن، به نتایج معکوس و برگشت ناپذیری مواجه شده و میشود، پدیدهای که وزن، اعتبار و قدرت آل سعود را مرتباً به تحلیل برده است.
اینکه درگیریهای خونبار طرفین در بندر عدن به چه سرانجامی ختم شود، شاید چندان اهمیتی نداشته باشد، چرا که با ادامه این زورآزمائیها و تعیین تکلیف حکومت در ریاض، پایان بحران در یمن به حل و فصل ماجراهای پرهزینه بندر عدن هم خواهد انجامید.
تا اینجا قضیه تمامی تصمیمات و اقدامات ملک سلمان و فرزندش به شکست، ناکامی و رسوائی منجر شده و کارنامه سیاه آنها کمترین عنصر مثبت و قابل دفاعی را در بر نمیگیرد که نشانگر هوشمندی، تدبیر، آینده نگری و حتی درک شرایط پیچیده منطقه باشد. سیاست های بدفرجام سلمان و فرزند تازه به دوران رسیدهاش از یکطرف باعث فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس و افشای تضاد منافع اعضای این شورای نیم بند و کاغذی شد و از سوی دیگر تمامی اقدامات ریاض برای تهدید، تطمیع و سوداگری در جهت جلب نظر دیگران هم با شکست و ناکامی فوری و قطعی مواجه گردید. ریخت و پاش دربار سعودی برای باج دادن به بان کی مون دبیرکل سابق سازمان ملل با هدف سرپوش گذاشتن بر جنایات جنگی ائتلاف سعودی علیه کودکان یمنی، تهدید و تطمیع اعضای اتحادیه عرب در جهت تحمیل امیال سعودیها به دنیای عرب، سرمایه گذاریهای بدفرجام آل سعود در سوریه، عراق، لیبی، لبنان و حتی مصر برای به راه انداختن یک جنگ فرسایشی با بهره گیری از تروریست های اجارهای و بالاتر از همه، برباد دادن ثروتهای ملی عربستان با هدف جلب نظر ترامپ، رئیسجمهور نامتعادل آمریکا هم نتوانست به سیاست های دربار سعودی کمک کند.
سلمان و فرزندش سعی کردند با تلاش برای مغازله با صهیونیست ها و حتی بازداشت فلهای صدها تن از شاهزادگان و مقامات پرنفوذ عربستان، اوضاع را به کام خود تغییر دهند ولی در میدان عمل با فقدان پشتوانه و حمایت داخلی و خارجی مواجه گردیدند.
جنگ یمن، از این دیدگاه تابلوی تمام نمای انزوای آل سعود و به ویژه سلمان و فرزندش بود. بن سلمان در قامت ولیعهد و وزیر دفاع هرگز انتظار نداشت در ائتلاف طوفان قاطعیت اینگونه تنها بماند و منزوی شود. حتی سرمایهگذاری بر روی مهرههای دست آموزی همچون منصورهادی و سعد حریری هم کارساز نبود. بعلاوه تلاشهای اولیه برای فریب علی عبدالله صالح رئیسجمهور اسبق یمن و نفوذ در طیف نیروهای وفادار به وی با مرگ ناگهانی او عملاً به شکست انجامید.
آل سعود حتی از مغازله با صهیونیستها هم سودی نبردهاند چرا که امارات این روزها گوی سبقت را در مغازله با اشغالگران صهیونیست ربوده و وزیران کابینه در تل آویو به تلفیقی از رقص عبری – عربی پرداخته اند! شواهدی وجود دارد که نشان میدهد حتی در طرح تجزیه یمن و اعلام جدائی بندر عدن از یمن هم دست صهیونیستها در کار است. صهیونیستها برای قدرت نمائی در آبهای منطقه و کسب موقعیت ممتاز در باب المندب و دریای سرخ به جای پائی در همان حوالی و مشخصاً در بندر عدن به شدت نیاز دارند. بدین ترتیب، امارات سرگرم انجام ماموریتی شوم برای باز کردن پای صهیونیستها در تار و پود دنیای عرب است که با نقش سالهای اخیر رژیم کمپ دیویدی قاهره نیز رقابت میکند.
طبعاً امارات هم از این بازیهای رسوا چندان سودی نخواهد برد و رژیمی مطیع تر، فردا جای امارات را هم خواهد گرفت ولی سرانجام این بازیها هرچه باشد، ستاره اقبال سعودیها دیگر فرصتی برای طلوع دوباره نخواهد داشت و رو به افول است.
اینکه درگیریهای خونبار طرفین در بندر عدن به چه سرانجامی ختم شود، شاید چندان اهمیتی نداشته باشد، چرا که با ادامه این زورآزمائیها و تعیین تکلیف حکومت در ریاض، پایان بحران در یمن به حل و فصل ماجراهای پرهزینه بندر عدن هم خواهد انجامید.
تا اینجا قضیه تمامی تصمیمات و اقدامات ملک سلمان و فرزندش به شکست، ناکامی و رسوائی منجر شده و کارنامه سیاه آنها کمترین عنصر مثبت و قابل دفاعی را در بر نمیگیرد که نشانگر هوشمندی، تدبیر، آینده نگری و حتی درک شرایط پیچیده منطقه باشد. سیاست های بدفرجام سلمان و فرزند تازه به دوران رسیدهاش از یکطرف باعث فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس و افشای تضاد منافع اعضای این شورای نیم بند و کاغذی شد و از سوی دیگر تمامی اقدامات ریاض برای تهدید، تطمیع و سوداگری در جهت جلب نظر دیگران هم با شکست و ناکامی فوری و قطعی مواجه گردید. ریخت و پاش دربار سعودی برای باج دادن به بان کی مون دبیرکل سابق سازمان ملل با هدف سرپوش گذاشتن بر جنایات جنگی ائتلاف سعودی علیه کودکان یمنی، تهدید و تطمیع اعضای اتحادیه عرب در جهت تحمیل امیال سعودیها به دنیای عرب، سرمایه گذاریهای بدفرجام آل سعود در سوریه، عراق، لیبی، لبنان و حتی مصر برای به راه انداختن یک جنگ فرسایشی با بهره گیری از تروریست های اجارهای و بالاتر از همه، برباد دادن ثروتهای ملی عربستان با هدف جلب نظر ترامپ، رئیسجمهور نامتعادل آمریکا هم نتوانست به سیاست های دربار سعودی کمک کند.
سلمان و فرزندش سعی کردند با تلاش برای مغازله با صهیونیست ها و حتی بازداشت فلهای صدها تن از شاهزادگان و مقامات پرنفوذ عربستان، اوضاع را به کام خود تغییر دهند ولی در میدان عمل با فقدان پشتوانه و حمایت داخلی و خارجی مواجه گردیدند.
جنگ یمن، از این دیدگاه تابلوی تمام نمای انزوای آل سعود و به ویژه سلمان و فرزندش بود. بن سلمان در قامت ولیعهد و وزیر دفاع هرگز انتظار نداشت در ائتلاف طوفان قاطعیت اینگونه تنها بماند و منزوی شود. حتی سرمایهگذاری بر روی مهرههای دست آموزی همچون منصورهادی و سعد حریری هم کارساز نبود. بعلاوه تلاشهای اولیه برای فریب علی عبدالله صالح رئیسجمهور اسبق یمن و نفوذ در طیف نیروهای وفادار به وی با مرگ ناگهانی او عملاً به شکست انجامید.
آل سعود حتی از مغازله با صهیونیستها هم سودی نبردهاند چرا که امارات این روزها گوی سبقت را در مغازله با اشغالگران صهیونیست ربوده و وزیران کابینه در تل آویو به تلفیقی از رقص عبری – عربی پرداخته اند! شواهدی وجود دارد که نشان میدهد حتی در طرح تجزیه یمن و اعلام جدائی بندر عدن از یمن هم دست صهیونیستها در کار است. صهیونیستها برای قدرت نمائی در آبهای منطقه و کسب موقعیت ممتاز در باب المندب و دریای سرخ به جای پائی در همان حوالی و مشخصاً در بندر عدن به شدت نیاز دارند. بدین ترتیب، امارات سرگرم انجام ماموریتی شوم برای باز کردن پای صهیونیستها در تار و پود دنیای عرب است که با نقش سالهای اخیر رژیم کمپ دیویدی قاهره نیز رقابت میکند.
طبعاً امارات هم از این بازیهای رسوا چندان سودی نخواهد برد و رژیمی مطیع تر، فردا جای امارات را هم خواهد گرفت ولی سرانجام این بازیها هرچه باشد، ستاره اقبال سعودیها دیگر فرصتی برای طلوع دوباره نخواهد داشت و رو به افول است.