در سوریه کسی از اقدام ترکیه حمایت نمیکند، دولت، عربها، کردها، ترکمنها، شیعیان، اهل سنت، علویها، دروزها و مسیحیها همه اقدام ترکیه بخصوص از روز اول بهمن ماه که تانکهای آن به سمت عفرین سرازیر شدند را «تجاوز نظامی» و اقدامی «اشغالگرانه» به حساب میآورند.
موضع کشورهای خارجی که در پرونده سوریه تاثیرگذار هستند نیز با اقدام نظامی ارتش ترکیه هماهنگ نیست و از این رو میتوان گفت این کشور دست به اقدامی زده که همگان شکست آن را انتظار میکشند. از آنجاکه اقدام ترکیه پیچیدگیهایی دارد و نتایج مختلفی را در پی میآورد، نگاه به آن از چند منظر اهمیت دارد:
1- عملیات ترکیه در شمال سوریه توجیه درستی ندارد. کردهای سوریه اگرچه به واسطه پیوند خوردن با آمریکا علیه کشورشان شایسته سرزنش میباشند و میتوان این پیوند را زمینهساز تجاوز نظامی ترکیه دانست، اما در این صحنه صاحبخانه به حساب آمده و درمقابله با «ارتش بیگانه» ذیحق محسوب میشوند. رجب طیباردوغان برای آنکه توجیهی برای تجاوز نظامی خود بیاورد، میگوید اقدامات کردها در شمال سوریه برای امنیت مرزهای جنوبی کشور خود یعنی مناطق کردنشین جنوب ترکیه خطرناک میباشد این درحالی است که به دلیل آنکه کل جمعیت کردهای سوریه بین 300 تا 500 هزار نفر بوده و لااقل در سه منطقه مجزا از یکدیگر زندگی میکنند، با وجود مخالفت جدی دولت مرکزی سوریه، قادر به جداسازی شمال نبوده و نمیتوانند حکومتی مستقل یا حتی فدرالی تشکیل دهند و لذا میتوان گفت با توجه به جمعیت حدود 20 میلیونی کردهای ترکیه و مجتمع بودن آنان، تحولات منطقه کردی سوریه تاثیری بر امنیت ترکیه برجای نمیگذارد.
تنها در یک صورت مناطق کردی - از عفرین در غرب حلب تا کوبانی در شمال شرق حلب - برای ترکیه خطرآفرین است، آن هم زمانی است که تروریستهای کرد و غیرکرد مخالف دولت ترکیه در مناطق شمالی سوریه استقرار داشته باشند و بیم آن برود که آنان با عبور از مرز سوریه، امنیت ترکیه را مختل نمایند. اما اگر به صحنه تحولات شمال سوریه نگاه بیندازیم درمییابیم که هیچگاه چنین گروهی در این منطقه و به طور کل در سوریه پدید نیامده است. از قضا در این منطقه و مناطق دیگر، خود ترکیه گروههای تروریستی را پدید آورده و بیدریغ به تجهیز آنان مبادرت ورزیده و امنیت سوریه و موتلفین آن را به طور جدی تهدید کرده است درواقع این مناطق شمال سوریه نبوده که جنوب ترکیه را تهدید کرده بلکه این مرکز وجنوب ترکیه بوده که شمال و مرکز سوریه را طی شش سال گذشته به طور مدام تهدید کرده است. کمااینکه در خلال چهار روز گذشته لااقل سه کاروان نظامی با حجم وسیعی از سلاح و نیروهای تروریستی از مرزهای ترکیه به جنوب استان ادلب یعنی منطقه تحت سیطره النصره گسیل شدهاند بنابراین درواقع این دولت سوریه است که حق عملیات نظامی در جنوب ترکیه را دارد و نه دولت ترکیه.
2- درعین حال شواهد و قرائن میگویند احتمال موفقیت ارتش ترکیه و نیروهای تروریستی موسوم به «سپر فرات» - که درواقع ترکیبی از «جیشالحر» و «النصره» میباشند - بسیار کم است. اقدامات ارتش ترکیه علیه شهرستان «عفرین» - که نزدیک به 460 هزار نفر جمعیت دارد - از 25 دیماه گذشته با گلولهباران شروع شد و پس از پنج روز به ورود تانکها و جنگندههای آن به این منطقه انجامید. با این وصف نزدیک به دو هفته از اقدامات ارتش ترکیه گذشته و طی این مدت دستکم 58 نفر از نیروهای مشترک ارتش و سپر فرات، کشته و یا اسیر و دستکم 150 نفر دیگر از آنان زخمی شدهاند و البته در این بین 48 نفر از ساکنان شهرستان عفرین که فقط شش نفر آنان کرد بودهاند نیز کشته شدهاند. اما در روی زمین نتیجه تصرف حدود 11 روستای این شهر شامل روستاهای مناطق شیراوا، راجو و سه و چهار ارتفاع در منطقه جندرسه بوده که بعضی از آنها نیز توسط کردها باز پس گرفته شدهاند. این در حالی است که در این عملیات تعداد نیروهای ارتش ترکیه و سپر فرات لااقل پنج برابر نیروهای کرد و غیرکرد مدافع عفرین بوده است.
اگرچه در صحنه نظامی نمیتوان قاطع سخن گفت اما میتوان گفت شرایط منطقه و روند حاکم به آن از احتمال بیشتر شکست کامل ارتش ترکیه و نیروهای مزدور مرتبط با آن خبر میدهند. ترکیه در این میدان از هیچ پشتیبانی واقعی بهره نمیبرد و در آینده نیز نمیتواند از میان عناصر فعال در عرصه امنیتی سوریه برای خود پشتیبانی پیدا کند. این در حالی است که کردها با همه خطاکاریشان به دلیل آنکه در سرزمین و کشور خود میجنگند و در صورت اصلاح روابط با دولت مرکزی میتوانند از پشتیبانی ارتش سوریه و مؤتلفین آن نیز برخوردار شوند با یک حساب و کتاب ساده ریاضی شانس بیشتری برای پیروزی در این میدان دارند.
3- در این بین جریان کرد سوریه پس از مواجه شدن با هجوم ارتش ترکیه طی بیانیهای از ارتش سوریه خواست نیروهای خود را به مناطق شمالی اعزام و آنها را تحویل بگیرد. این بیانیه چندین معنا را در خود جای داده بود و شامل اعتراف به ناتوانی در شکلدهی به یک فدرالی کردی در شمال، آمادگی برای جبران خطاها و جفاهایی که در حق دولت مرکزی روا داشته، ناامیدی از حمایت آمریکاییها یا روسها در مناقشه با ارتش ترکیه و استفاده از فرصت برای جلب حمایتهای ارتش سوریه میشود. در این بین ارتش سوریه ضمن آنکه صراحتاً اقدام ارتش ترکیه را «تجاوز نظامی» به خاک کشور خود خواند و بر دفاع از جان و مال مردم منطقه عفرین تأکید کرد اما از اجابت درخواست رسانهای گروه کردی موسوم به pyd اجتناب نمود و آن را بیپاسخ گذاشت.
اقدام ارتش در هر دو بخش درست بود. ارتش سوریه نمیتوانست اقدام مداخلهگرانه نظامی ترکیه را توأم با «حسن نیت» تلقی کند و لذا باید محکوم میکرد و حق مقابله را برای خود محفوظ میداشت. اما در عین حال ارتش نمیتوانست به درخواستی که فقط در رسانه مطرح شده و فاقد پیوست سیاسی است، پاسخ مثبت بدهد و در منطقهای که اولویت عملیاتی او نیست، درگیر شود. ارتش منطقاً باید منتظر میماند تا نشانههای اطمینانآورتری از گرایش کردها به «حل جامع» مسائل خود با دولت مرکزی بروز یابد. از قضا عدم پیگیری این موضوع از سوی کردها نشان داد هنوز درک لزوم حل مسائل با دولت مرکزی در کردها راسخ نشده است.
4- موضع آمریکا و روسیه در تشدید بحران امنیتی شمال سوریه قابل تأمل بود. آمریکا بهعنوان عضوی از ناتو در برابر اقدام عضوی دیگر از این پیمان نظامی نمیتوانست علیه اقدام نظامی ترکیه موضعگیری کند. چه اینکه رجب طیب اردوغان با درک این موضوع و برای آنکه اقتدارنمایی کرده باشد، اعلام کرد در صورت مواجه شدن با مخالفت آمریکا یا اعضای اتحادیه اروپا از ناتو خارج و مقر آن را در ترکیه تعطیل میکند. این در حالی بود که یک طرف دیگر تهاجم، کردهایی بودند که آمریکا طی سه سال گذشته اطمینان داده بود از دستیابی آنان به حکومتی مستقل یا فدرالی در شمال سوریه- حدفاصل عفرین تا کوبانی- حمایت میکند. واشنگتن در این صحنه وعدههایی که به کردها داده بود را فراموش کرد و عملاً دست ترکیه را برای قلع و قمع آنان باز گذاشت.
از آن طرف روسیه هم برای خود در حمایت از کردها نفعی قایل نبود و به ترکیه و معامله با آن چشم دوخته بود. وقتی ترکیه شروع به گلولهباران تعدادی از روستاهای اطراف شهرستان «عفرین» کرد، روسها نیروهای خود را از این مناطق عقب کشیدند و حال آنکه میتوانستند با هشدار به ترکیه مانع گلولهباران مراکز استقراری خود شوند. عقبنشینی روسیه که یک اقدام غیراخلاقی به حساب میآید، دست ترکیه را در عملیات باز گذاشت و لذا در نوبتهای متوالی به گلولهباران و حملات هوایی علیه مردم بیپناه شمال سوریه مبادرت ورزید این در حالی بود که در سالهای گذشته روسیه روابط نسبتاً گرمی با P.K.K و شاخههای کردی مرتبط با آن داشت و از جنبه ایدئولوژی با آنان همراهی نشان میداد. طبعاً در این صحنه روسیه با نگاه به نقش ترکیه در ناتو به امکان مهار رفتار ناتو و استفاده از ظرفیت آنکارا چشم دوخته و این در حالی است که هنوز نمیتوان باور کرد که رجب طیب اردوغان در انتخاب میان واشنگتن و مسکو در نهایت مسکو را ترجیح میدهد حجم بالای مبادلات اقتصادی ترکیه با اروپا و آمریکا در نسبت با روابط محدود اقتصادی آنکارا- مسکو، چنین احتمالی را کمرنگ میکند.
5- اقدام ترکیه بدون شک سوچی و آستانه را تضعیف کرده است. ائتلاف برای گسترش مناطق کمتر درگیر بین ایران، روسیه و ترکیه با مخاطره و دشواری روبرو شده است. این موضوع میتواند اوضاع سوریه را بار دیگر به سمت ترجیح اقدامات نظامی برای پایان دادن به بحران شش ساله این کشور سوق دهد. طبعاً در این روند ترکیه و گروههای نهچندان توانمندی چون «جیشالحر» و «نیروهای سپر فرات» تا حد زیادی در حاشیه قرار میگیرند.
سعداله زارعی